بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آچمز | طاقچه
کتاب آچمز اثر داوود ملک‌زاده

بریده‌هایی از کتاب آچمز

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۳ رأی
۴٫۳
(۳)
فتحعلی‌شاه شاعر بزرگی بود با خیال‌هایی بزرگ... در ازای هر شعر عاشقانه یک زن می‌گرفت.
k.t
باران دارد جدی‌جدی می‌بارد انگار او هم نمی‌داند دنیا یک شوخیِ بزرگ است!
Eli N
نبودنت فاجعه‌ای‌ست به اندازهٔ بودنت همچنان که بودنت به قدر نبودنت...
یك رهگذر
کاش بخیهٔ موقتی بودم بر بوسهٔ گونه‌هایت!
یك رهگذر
فیلمی هستم با چند حادثهٔ اصلی و فرعی با ابهاماتی گره‌درگره و کارگردانی گیج که نمی‌داند آخرش را چگونه ماست‌مالی کند!
Eli N
بوی شالی‌های بهشتی‌ست یا عطر موهای تو؟ باد تا تو را به من برساند، هوش از سرش پریده است!
یك رهگذر
می‌دانی محبوب من! بیا از همین امروز به فکر حیات زمین باشیم از هم دور شویم آن‌قدر که خیال تولیدمثل به سرمان نزند! خدا را چه دیدی شاید یک روز نسل بشر از روی زمین منقرض شود جنگل‌ها به شهرها برگردند و حیوانات قلمروِ غصب‌شده‌شان را پس بگیرند آن وقت زمین، نفس تازه می‌کند نه دیگر نیازی به سازمان ملل و یونسکوست و نه انجمن حمایت از حقوق زنان و محیط‌زیست و حیوانات تا خیلی‌ها ادای آدم‌خوب‌ها و آدم‌جدی‌ها را درنیاورند. بازی تمام می‌شود
Eli N
چه‌گوارا از ما پنج نفر آن‌ها که زیر شکنجه مُردند، هیچ! ولی آن‌ها که جان سالم به دربردند به اعدام محکوم شدند.
Eli N
نفسی می‌آید و می‌رود دردی می‌آید و نمی‌رود. مادربزرگم می‌گفت: «درد، باتمان‌باتمان می‌آید مثقال‌مثقال می‌رود.»
sama
هنوز نمی‌دانم: سفر، آمدن است یا رفتن؟ همچنان که: عشق رسیدن است یا...؟
یك رهگذر

حجم

۴۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۱۱ صفحه

حجم

۴۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۱۱ صفحه

قیمت:
۲۴,۰۰۰
۱۲,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد