بریدههایی از کتاب حماسه حسینی (جلد اول)
۴٫۵
(۲۴۸)
نه، بزرگترین رسالت و وظیفه علما مبارزه با نقاط ضعف اجتماع است. این است که پیغمبر اکرم فرمود: «اِذا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فی اُمَّتی فَلْیظْهِرِ الْعالِمُ عِلْمَهُ وَ اِلاّ فَعَلَیهِ لَعْنَةُ اللّهِ» آنجا که بدعتها و دروغها ظاهر میشود، آنجا که چیزهایی ظاهر میشود که در دین نیست، مسائلی پیدا میشود که من نگفتهام، بر عهده دانایان است که حقایق را بگویند ولو مردم خوششان نمیآید. آن کسی که کتمان میکند، لعنت خدا بر او باد. بالاتر از این را خود قرآن کریم فرموده است: «اِنَّ الَّذینَ یکتُمونَ ما أنْزَلْنا مِنَ الْبَیناتِ وَالْهُدی مِنْ بَعْدِ ما بَینّاهُ لِلنّاسِ فِی الْکتابِ اُولئِک یلْعَنُهُمُ اللّهُ وَ یلْعَنُهُمُ اللاّعِنونَ» آن دانایانی که حقایقی را ما گفتهایم و آنها میدانند، ولی کتمان میکنند، میپوشانند، اظهار نمیکنند، لعنت خدا بر آنها و لعنت هر لعنت کنندهای بر آنها باد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
نقطه ضعف دوم عوامالناس در مجالس عزاداری ـ که خوشبختانه باید بگوییم کمتر شده است ـ این مسئله شور و واویلا بپا شدن است. باید منبری حتما در آخر ذکر مصیبت کند و در این ذکر مصیبت هم نه تنها مردم اشک بریزند، اشک بریزند قبول نیست، باید مجلس از جا کنده بشود، باید شور و واویلا بپا بشود. من نمیگویم مجلس از جا کنده نشود، من میگویم این نباید هدف باشد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
عالم که در مقابل نقاط ضعف اجتماع قرار میگیرد دو حالت دارد (سر دو راهی اینجاست): گاهی با نقاط ضعف مردم مبارزه میکند، این را میگویند «مصلح». مصلح یعنی کسی که با نقاط ضعف مردم مبارزه میکند، قهرا مردم هم غالبا از او خوششان نمیآید. ولی گاهی عالم میبیند مبارزه کردن با نقاط ضعف مردم کار سخت و مشکلی است، ضرر دارد، منفعت نمیکند، از نقاط ضعف مردم استفاده میکند، نه اینکه با نقاط ضعف مبارزه کند. اینجاست که مصداقِ «فقیهٌ فاجرٌ» میشود که پیغمبر اکرم فرمود: آفت دین سه چیز است: یکی از آنها فقیه فاجر است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
است؟ چه تحریفهایی در قرآن ما شده است؟ اما تحریف قرآن تحریف لفظی نیست، یعنی در قرآن یک کلمه نه کم شده و نه زیاد (قبلاً عرض کردهام تحریف معنوی به اندازه تحریف لفظی خطرناک است)، بلکه تحریف معنوی است، یعنی تفسیر و توجیه غلط. در قرآن کوچکترین تحریف لفظی صورت نگرفته است، نه یک «واو» کم شده است و نه یک «واو» زیاد. اما چقدر ما همیشه تحریف معنوی میکنیم، یعنی آیات قرآن را غلط تفسیر و توجیه میکنیم! همین هم نباید باشد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
اصلاً امامت به معنی نمونه و سرمشق بودن است؛ یعنی فلسفه وجود امام این است که یک انسانِ مافوق باشد، یک انسان مافوق انسانها باشد، همینطوری که پیغمبران «بَشَرٌ مِثْلُکمْ یوحی اِلَیهِ» بودند تا مردم از این مثلهای اعلا پیروی و تبعیت کنند. اما وقتی که چهره این شخصیتها این قدر مشوّه و خراب شد، سیمایشان تغییر کرد، اینها دیگر قابل پیروی و لایق پیروی نیستند و نمیشود از اینها پیروی کرد؛ یعنی پیروی از این شخصیتهای خیالی به جای این که نافع باشد نتیجه معکوس میبخشد.
پس اجمالاً دانستیم که خطر تحریف چقدر زیاد است، واقعا خنثی میکند. واقعا تحریف ضربت غیر مستقیم است، خنجر از پشت زدن است. قبلاً هم اشاره کردم نسل یهودیها قهرمان تحریف در جهاناند
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
میخواندم که در آن مجله نویسنده مقالهای از وضع دولت و کارمندان دولت انتقاد کرده بود. این طور انتقاد کرده بود که اغلب کارمندان دولت و متصدیان امور یا افراد بیعرضهای هستند یا افراد ناپاکی؛ یا عرضه دارند و ناپاکاند و یا پاکاند و بیعرضه. عین عبارت را ایشان نقل کردند. نوشته بود که اغلب متصدیان امور یا شمرند یا امام زینالعابدین بیمار، و حال آنکه ما نیازمندیم به افرادی که حضرت عباس باشند، هم پاک باشند و هم کاربُر؛ یعنی شمر کاربُر بود ولی ناپاک، امام زینالعابدین بیمار آدم پاکی بود، متأسفانه کاربُر نبود، عرضه و لیاقتی نداشت؛ حضرت عباس خوب بود که هم پاک بود و هم کاربُر!
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
دین، آیین، مسلک، آفت مخصوص به خود دارد: «تحریف» که به وسیله دو صنف از آن سه صنفی که پیغمبر اکرم فرمود ایجاد میشود، یکی فقیه فاجر، عالم بدعمل فاسق، و دیگری مقدس نادان. تحریف آفت دین است، دین را میخورد. دین را که کرم خاردار نمیتواند از میان ببرد، دین را که سن و ملخ از میان نمیبرد. دین را تحریف از میان میبرد، چون موضوع را عوض میکند، مردم به نام حقیقت آن را میپذیرند اما نتیجه معکوس میگیرند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
از جنبه شعری خیلی خوب است، اما از جنبه مکتب امام حسین متأسفانه نه. حالا این دیگر درس خواندن میخواهد که مردم عوام بگویند ما که خط سیاه و سفید نخواندهایم که بفهمیم، ما چه میفهمیم، ما این حرفها را قبول میکنیم. میگوییم: اینها از بدیهیات عقل است، از فطریات بشر است. پس خیال نکنید که اگر شما پذیرفتید، مسئول نیستید.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
«اِنَّمَا الاَْعْمالُ بِالنِّیاتِ وَ اِنَّما لِکلِّ امْرِیٔما نَوی» عمل بستگی به قصد و نیت دارد. اگر شما کاری را انجام دهید، چه خوب و چه بد، اما قصد نداشتهاید و بدون قصد آن کار از شما صادر شده است، اگر بد است مسئول نیستید، اگر خوب است پاداش ندارید
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
فرمود اما بعضی از مسائل است که بشر به فطرت سلیم آن را درک میکند. این دیگر مدرسه و کتاب و معلم نمیخواهد، دیپلم داشتن ـ به تعبیر من ـ نمیخواهد، سلامت عقل کافی است. بعد امام مثال زد، فرمود اینکه یک عالمی مردم را به زهد و تقوا دعوت کند ولی همان که مردم را به زهد و تقوا دعوت میکند خودش بر خلاف زهد و تقوا عمل کند، توبه فرما باشد اما توبه فرمایان خود توبه کمتر کنند، و مردم عوام هم اینها را ببینند که میگویند و بر ضد گفته خودشان عمل میکنند، آیا آین آدم باید درسخوانده و معلمدیده باشد و کلاس طی کرده باشد تا بفهمد که یک چنین آدمی لایق پیروی نیست
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
هم خواص مسئولند و هم عوام
ولی حقیقت این است که در این تقصیر هم خواص مسئول هستند و هم عوام، هردو. راجع به مسئول بودن و مقصر بودن خواص و علما شاید چندان احتیاجی به توضیح نباشد، بعد ضمن بیان وظیفه علما خواهم گفت، ولی این را بدانید که عامه مردم و توده مردم هم در این مسائل شریکاند، به همان اندازه و شاید احیانا بیشتر. بلکه در اینطور مسائل، این توده مردم هستند که حقایقکشی میکنند و خرافات را اشاعه میدهند.
حدیث معروفی است و عل
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
نوشتهاند اباعبداللّه در حملات خودش نقطهای را در میدان مرکز قرار داده بود. مرکز حملاتش آنجا بود. مخصوصا نقطهای را امام انتخاب کرده بود که نزدیک خیام حرم باشد و از خیام حرم خیلی دور نباشد، به دو منظور. یک منظور این که میدانست که اینها چقدر نامرد و غیر انسانند. اینها همین مقدار حمیت ندارند که لااقل بگویند که ما با حسین طرف هستیم، پس متعرض خیمهها نشویم. میخواست تا جان در بدن دارد، تا این رگ گردنش میجنبد، کسی متعرض خیام حرمش نشود. حمله میکرد، از جلو او فرار میکردند، ولی زیاد تعقیب نمیکرد؛ برمیگشت مبادا خیام حرمش مورد تعرض قرار بگیرد. دیگر اینکه میخواست تا زنده است اهل بیتش بدانند که او زنده است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
برای اینکه اشکی اگر میریزید، از روی معرفت باشد. معرفت حسین شما را بالا میبرد، شما را انسان میکند، شما را آزاد مرد میکند، شما را اهل حق و حقیقت میکند، اهل عدالت میکند، یک مسلمان واقعی میکند. مکتب حسین، مکتب انسانسازی است نه مکتب گنهکارسازی. حسین سنگر عمل صالح است نه سنگر گناهکاری.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
کسانی که اهل سخن هستند میدانند ممکن نیست در حال عادی انسان بتواند سخنی بگوید که تا حد اعلی اوج بگیرد. باید روح بشر به اهتزاز بیاید. مخصوصا اگر سخن از نوع مرثیه باشد باید دل آدم خیلی سوخته باشد تا یک مرثیه خوب بگوید. اگر بخواهد غزل بگوید باید سخت دچار احساسات عشقی باشد تا غزل خوبی بگوید. اگر بخواهد حماسه بگوید، باید سخت احساسات حماسی داشته باشد تا یک سخن حماسه بگوید.
وقتی آن خطبههای اباعبداللّه را میبینیم، مخصوصا مفصلترین خطبهاش، همان که در روز عاشورا آمد از اسب پیاده شد، سوار شتر شد، برای اینکه شتر بلندتر است، میخواست یک جای مرتفعتری باشد تا صدایش بهتر به جمعیت برسد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
سبحاناللّه! بشر به کجا میرسد، روح بشر چقدر شکستناپذیر میشود که بدنش قطعه قطعه میشود، جوانانش جلوی چشمش قلمقلم میشوند، در منتها درجه تشنه میشود که حتی به آسمان که نگاه میکند به نظرش تیره و تار است. خاندانش را میبیند که الان دارند اسیر میشوند. هر چه دارد از دست داده است، ولی یک چیز برای او باقی مانده و آن روحش است. روحش هرگز شکست نمیخورد، یک ذره شکست نمیخورد. شما یک چنین صحنه نمایشی از فضائل انسانیت، در غیر کربلا سراغ دارید که آنوقت بگوییم به جای کربلا از آن حادثه یاد کنید؟
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
سبحاناللّه! بشر به کجا میرسد، روح بشر چقدر شکستناپذیر میشود که بدنش قطعه قطعه میشود، جوانانش جلوی چشمش قلمقلم میشوند، در منتها درجه تشنه میشود که حتی به آسمان که نگاه میکند به نظرش تیره و تار است. خاندانش را میبیند که الان دارند اسیر میشوند. هر چه دارد از دست داده است، ولی یک چیز برای او باقی مانده و آن روحش است. روحش هرگز شکست نمیخورد، یک ذره شکست نمیخورد. شما یک چنین صحنه نمایشی از فضائل انسانیت، در غیر کربلا سراغ دارید که آنوقت بگوییم به جای کربلا از آن حادثه یاد کنید؟
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حسین فرزند این پیغمبر است. وقتی که ایمان خودش را به تعلیمات او نشان میدهد پیغمبر جلوه میکند و پیغمبر در عالم متجلی میشود. [مردم میگویند] ببینید [این پیغمبر] چقدر راستگوست که فرزندش وقتی سر دوراهی قرار میگیرد: در یک طرف مال و ثروت هست، وعده هست، هزار جور خوشی هست، همهگونه وعدهها به او میدهند، ولی در آنجا حقیقت و دین از میان رفته است، مظلومها زیاد هستند، ثروتهای ملتها همه در اختیار یک افراد خاصی قرار گرفته است؛ آن طرف دیگر را نگاه میکنند، در آنجا کشته شدن هست، شهید شدن جوانان هست، اسیر شدن زن و فرزند هست، تشنگی هست، تیر و شمشیر هست، ولی حق زنده شد، حقیقت زنده شد، عدالت زنده شد، اسلام زنده شد؛ میبینند فرزند پیغمبر این راه را در پیش میگیرد. از اینجا میفهمند این پیغمبر چقدر راستگو بود!
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
اگر اشکی که ما برای او میریزیم ـ قبلاً عرض کردم ـ در مسیر هماهنگی روح ما باشد، روح ما پرواز کوچکی با روح حسینی بکند، ذرهای از همت او، ذرهای از غیرت او، ذرهای از حریت او، ذرهای از ایمان او، ذرهای از تقوای او، ذرهای از توحید او در ما بتابد و چنین اشکی از چشم ما جاری شود، آن اشک هر چه دلتان بخواهد قیمت دارد. اگر گفتند به اندازه یک بال مگسش هم یک دنیا ارزش دارد، باور کنید. اما نه اشکی که برای نفله شدن حسین باشد، بلکه اشکی که برای عظمت حسین باشد، برای شخصیت حسین باشد. اشکی که نشانهای از هماهنگی کردن و پیروی کردن از حسین بن علی باشد، بله یک بال مگسش هم یک دنیا ارزش دارد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
توصیه کردند که باید عزای حسین بن علی زنده بماند، چون او یک مکتب به وجود آورد، میخواستند مکتبش زنده بماند، برای اینکه در دنیا شما هرگز یک مکتب عملی که نمونه مکتب حسین بن علی باشد پیدا نمیکنید. اگر شما نمونهای مانند نمونه حسین بن علی پیدا کردید آنوقت بگویید چرا ما هر سال باید یاد حسین بن علی را تجدید کنیم؟ آنچه که در حسین بن علی در این حادثه عاشورا و در آن ابتلاء و مصیبت پیدا شد از توحید، از جلوه ایمان، از جلوه خداشناسی، از ایمان کامل به جهان دیگر، از رضا، از تسلیم، از صبر، از استقامت، از مردانگی، از طمأنینه نفس، از ثبات، از عزت نفس، از کرامت نفس، از آزادیخواهی و آزادیطلبی، از اینکه در فکر انسانها باشد، از اینکه در خدمت انسانها باشد،
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
چه کسی گفته حسین بن علی نفله شده است؟ چه کسی گفته خون حسین بن علی هدر رفت؟ اگر در دنیا انسانی شما پیدا کنید که نگذاشت یک قطره خونش هدر برود حسین بن علی است. اگر کسی در دنیا پیدا کنید که نگذاشت شخصیتش یک ذره هدر برود، حسین بن علی است! مردی که برای قطره قطره خون خودش آنچنان ارزش قائل شد که اگر ثروتهای دنیا را که برای او مصرف میشود تا دامنه قیامت حساب کنیم، بشر برای هر قطره خونش میلیاردها میلیارد تومان پول خرج کرده است؛ آدمی که کشته شدنش سبب شد که نام او پایه کاخ ستمکاران را، یک قرن، دو قرن، سه قرن، ده قرن، بیست قرن بلرزاند
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حجم
۴۵۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۹۹ صفحه
حجم
۴۵۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۹۹ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۱۹,۶۰۰۶۰%
تومان