بریدههایی از کتاب حماسه حسینی (جلد اول)
۴٫۵
(۲۴۸)
امر به معروف و نهی از منکر در مرحله دل و ضمیر هست، در مرحله زبان هست، در مرحله دست و عمل هم هست. تو باید با تمام وجودت آمر به معروف و ناهی از منکر باشی.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
عرفا اصطلاحی دارند، مدعی هستند که سالکان چهار سیر مختلف دارند:
۱. سیر من الخلقِ الی الحقّ، یعنی سیر از خلق و طبیعت به سوی خداوند.
۲. سیر بالحقّ فی الحقّ، سیر در خداوند یعنی کشف معارف الهی.
۳. سیر من الحقّ الی الخلق، سیر از خداوند به سوی خلق، یعنی آمدن برای ارشاد مردم.
۴. سیر بالحقّ فی الخلق.
درواقع میخواهند بگویند آن کسی شایستگی دارد که دستگیر دیگران باشد، هادی و راهنمای دیگران باشد، آمر به معروف و ناهی از منکر باشد که خودش به آن منزل رفته است و بعد مأموریت یافته که مردم را به آنجایی که خودش در آنجا قرار گرفته، ببرد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
امیرالمؤمنین فرمود: «لَعَنَ اللّهُ الاْمِرینَ بِالْمَعْروفِ التّارِکینَ لَهُ، وَالنّاهینَ عَنِ الْمُنْکرِ الْعامِلینَ بِهِ» خدا لعنت کند آن مردمی را که امر به معروف میکنند و خودشان برخلاف آن معروف عمل میکنند، و آن مردمی را که نهی از منکر میکنند و خودشان همان منکراتی را که نهی میکنند مرتکب میشوند. یعنی آن آمرین به معروف و ناهون عن المنکری که «اَلتّائِبون» نیستند، «اَلْعابِدون» نیستند، «اَلْحامِدون» نیستند، «اَلسّائِحون» نیستند، «اَلرّاکعون» نیستند، «اَلسّاجِدون» نیستند، هنوز این مراحل و منازل را طی نکرده میخواهند آمر به معروف و ناهی از منکر باشند، خدا چنین مردمی را لعنت کند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
باز علی بن ابیطالب فرمود: «اَلْحَقُّ اَوْسَعُ الاَْشْیاءِ فِی التَّواصُفِ وَ اَضْیقُها فِی التَّناصُفِ». چه جملهها دارد! اینها را باید بر لوح دل بنویسند. فرمود: حق و عدالت در مقام سخنگویی و سخنسرایی و سخنرانی و در مقام زبان، دایرهاش از همه چیز وسیعتر است؛ یعنی در مقام سخن، میدانی به اندازه میدان حق باز نیست. اگر انسان بخواهد سخنرانی کند، بخواهد حرف بزند، از هر موضوعی بیشتر در اطراف حق میشود حرف زد. اما در مقام عمل، میدانی از میدان حق تنگتر نیست. آنوقت است که انسان میبیند چقدر مشکل است!
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
فرمود: آن کسی که خودش را تعلیم و تربیت میکند، بیشتر شایسته احترام است تا آن کسی که مردم را تعلیم و تربیت میکند، چون آن مشکلتر و مهمتر است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
آنهایی که اول صالح شدهاند، بعد میخواهند مصلح باشند. آمر به معروف و ناهی از منکر یعنی مصلح. مگر ناصالح میتواند مصلح باشد؟! آنان که اول خودشان را اصلاح کردهاند، اول خودشان را تأدیب و تربیت کردهاند، میتوانند مصلح باشند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
من صد تومان میدهم شما هم صد تومان، من چهار رکعت نماز میخوانم شما هم چهار رکعت. اینها که با هم فرق ندارد. اما ممکن است شما از یک خلوص نیت و خضوع و خشوعی، از یک اخلاص و محبتی، از یک عشقی، از یک هیجان روحی بهرهمند باشید که من نباشم. این امر، ارزش کار شما را هزاران برابر ارزش کار من میکند.
خیلیها در راه خدا جهاد کردند امّا چرا «ضَرْبَةُ عَلی یوْمَ الْخَنْدَقِ اَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَّقَلَینِ»؟ یک ضربت علی آن مقدار ارزش پیدا میکند، چرا؟ برای اینکه علی به آنجایی رسیده که به قول اهل عرفان فانی فی اللّه است، یعنی در وجود او از انانیت و خودی چیزی باقی نیست.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
«اَشْهَدُ اَنَّک قَدْ اَقَمْتَ الصَّلوةَ وَ اتَیتَ الزَّکوةَ و اَمَرْتَ بِالْمَعْروفِ وَ نَهَیتَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ جاهَدْتَ فِی اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ حَتّی اَتیک الْیقینُ». در مفهوم این شهادت و گواهی درست فکر کنید: ما گواهی میدهیم که تو نماز را بپا داشتی، تو زکات و انفاق را به همه مراتبش ادا کردی، تو آمر به معروف و ناهی از منکر هستی، تو امر به معروف و نهی از منکر کردی، یعنی تمام نهضت تو امر به معروف و نهی از منکر است، در راه خدا کوشیدی، آن حد اعلای کوشش، آن کوششی که سزاوار است یک بشر در راه حق از خود بروز دهد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
پدرجان! عطش و تشنگی دارد مرا میکشد، سنگینی این اسلحه مرا سخت به زحمت انداخته است؛ آیا ممکن است شربت آبی به حلق من برسد تا نیرو بگیرم و برگردم و جهاد کنم؟ جوابی که حسین علیهالسلام به چنین فرزند رشیدی میدهد این است: فرزند عزیزم! امیدوارم هر چه زودتر به فیض شهادت نایل شوی و از دست جدّت سیراب گردی.
و لا حول و لا قوّة الاّ باللّه العلی العظیم.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
اگر انتظار بیهوده داشتن کار صحیحی بود و انسان میخواست فقط به شخص خود اتکا کند، حسین بن علی علیهالسلام شایستهتر از هر کس بود که منتظر بنشیند تا خدا رحمت خود را بر او و امت او نازل کند. چرا نکرد؟ حسین میخواست «اِنَّ اللّهَ لا یغَیرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یغَیروا ما بِاَنْفُسِهِمْ» باشد، میخواست ابتکار را به دست گیرد، دست به تغییری در اوضاع اجتماع بزند، همان تعبیری که خودش از پیغمبر اکرم بهکار میبرد: «فَلَمْ یغَیرْ عَلَیهِ بِفِعْلٍ وَ لا قَوْلٍ کانَ حَقّا عَلَی اللّهِ اَنْ یدْخِلَهُ مُدْخَلَهُ».
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
«اِنَّ اللّهَ لا یغَیرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یغَیروا ما بِاَنْفُسِهِمْ».
این آیه آب بسیار صاف و پاکی است که بر سر منتظرها، آنهایی که به انتظار هستند که همیشه خدا از یک راه غیرعادی کارها را درست کند، میریزد. انتظار بیهوده نکشید. «اِنَّ» یعنی تحقیقا مطلب این است. تحقق و واقعیت این است که هرگز خداوند اوضاع و احوال را به سود مردم عوض نمیکند «حَتّی یغَیروا ما بِاَنْفُسِهِمْ» مگر وقتی که خود آن مردم آنچه مربوط به خودشان است، آنچه که در خودشان هست: اخلاق، روحیه، ملکات، جهت، نیات و بالأخره خودشان را عوض کنند. آیا شما میتوانید صریحتر از این، مسئولیت پیدا کنید؟
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
اسلام نه تنها فرد را برای خود و در مقابل خداوند از نظر شخص خود مسئول و متعهد میداند، بلکه فرد را از نظر اجتماع هم مسئول و متعهد میداند. امر به معروف و نهی از منکر همین است که ای انسان! تو تنها از نظر شخصی و فردی در برابر ذات پروردگار مسئول و متعهد نیستی، تو در مقابل اجتماع خود هم مسئولیت و تعهد داری. آیا میتوان گفت چنین دینی دین قضا و قدری است؟ البته قضا و قدری به مفهومی که آنها میگویند که کارها را خدا باید انجام دهد و بشر از این جریان و مسیر خارج است و مسئولیتی ندارد، آنچنان قضا و قدری که از بشر نفی و سلب آزادی و مسئولیت و تعهد میکند. قرآن چنین قضا و قدری را نمیپذیرد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
بعد میفرماید: «وَ لا تَکونوا کالَّذینَ تَفَرَّقوا وَ اخْتَلَفوا» مانند جمعیتهایی که متفرق و مختلف شدند، دستهدسته و فرقهفرقه شدند نباشید.
آیا این عجیب نیست که در میان دو آیه که هر دو دعوت به اتحاد و پرهیز از تفرق است، این آیه میآید: «وَلْتَکنْ مِنْکمْ اُمَّةٌ یدْعونَ اِلَی الْخَیرِ وَ یأْمُرونَ بِالْمَعْروفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ اُولئِک هُمُ الْمُفْلِحونَ». این کأنّه درست میرساند که قرآن در میان خیرها، حسن تفاهم و وحدت و اتفاق میان مسلمین را خیری که مادر و مبدأ همه خیرهاست میداند و در میان منکرات و زشتیها و پلیدیها، آنکه را از همه پلیدتر و زشتتر و بدتر میداند اختلاف و تفرق است به هر نام و عنوانی.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
خطاب به مسلمانان میفرماید: «وَلْتَکنْ مِنْکمْ اُمَّةٌ یدْعونَ اِلَی الْخَیرِ وَ یأْمُرونَ بِالْمَعْروفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ اُولئِک هُمُ الْمُفْلِحونَ» باید در میان شما یک امت، یک جمعیت کارش امر به معروف و نهی از منکر باشد. [این معنی درصورتی است که]«مِن» را «مِن» تبعیضی بگیریم. اگر طور دیگر تفسیر کنیم معنایش این است: از شما امت چنین امتی باید ساخته شود، یعنی همه شما باید چنین امتی باشید (امر به معروف و نهی از منکر کنید)
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
معنایش این است: وقتی که امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند آنقدر پست میشوند، آنقدر رعبشان، مهابتشان، عزتشان، کرامتشان از بین میرود که وقتی به درگاه همان ظَلَمه میروند، هرچه ندا میکنند به آنها اعتنا نمیشود. یعنی پیغمبر فرمود: اگر میخواهید عزت داشته باشید و دیگران روی شما حساب کنند، امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید. اگر امر به معروف و نهی از منکر نداشته باشید اولین خاصیت آن ضعف شماست، پستی و ذلت شماست، دشمن هم روی شما حساب نمیکند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حدیثی داریم که امام رضا علیهالسلام از پیغمبر اکرم نقل میکند و آن این است: «اِذا تَواکلَتِ النّاسُ الاَْمْرَ بِالْمَعْروفِ وَ النَّهْی عَنِ الْمُنْکرِ» هرگاه مردم امر به معروف و نهی از منکر را به عهده همدیگر بگذارند (یعنی هر کس سکوت کند به انتظار اینکه دیگری امر به معروف و نهی از منکر کند و درنتیجه هیچ کس قیام نکند) «فَلْیأْذَنوا بِوِقاعٍ مِنَ اللّهِ» پس برای عذاب الهی منتظر و آماده باشند. چه عذابی؟ سنگ از آسمان بیاید؟ نه، عذاب الهی در آیه قرآن چنین تفسیر شده است.
قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلی اَنْ یبْعَثَ عَلَیکمْ عَذابا مِنْ فَوْقِکمْ اَوْ مِنْ تَحْتِ اَرْجُلِکمْ اَوْ یلْبِسَکمْ شِیعا وَ یذیقَ بَعْضَکمْ بَأْسَ بَعْضٍ.
(از عذاب خدا بترسید) بگو خدا قادر است که از بالای سر شما بر شما عذاب بفرستد یا از زیر پای شما عذاب را بجوشاند یا شما را دستهدسته کند، یا اینکه زیان خود شما را به خود شما برساند
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
اما به موجب عامل سوم، حسین یک مرد معترض و منتقد است، مردی است انقلابی و قیامکننده، یک مرد مثبت است. دیگر انگیزه دیگری لازم نیست. همه جا را فساد گرفته، حلال خدا حرام و حرام خدا حلال شده است، بیتالمال مسلمین دراختیار افراد ناشایسته قرار گرفته و در غیر راه رضای خدا مصرف میشود و پیغمبر اکرم فرمود: هر کس چنین اوضاع و احوالی را ببیند «فَلَمْ یغَیرْ عَلَیهِ بِفِعْلٍ وَ لا قَوْلٍ» و درصدد دگرگونی آن نباشد، در مقام اعتراض برنیاید «کانَ حَقّا عَلَیاللّهِ اَنْ یدْخِلَهُ مُدْخَلَهُ» شایسته است (ثابت است در قانون الهی) که خدا چنین کسی را به آنجا ببرد که ظالمان، جابران، ستمکاران و تغییردهندگان دین خدا میروند، و سرنوشت مشترک با آنها دارد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
فرمود: «اَنَا اُقاتِلُکمْ وَ اَنْتُمْ تُقاتِلونَنی وَ النِّساءُ لَیسَ عَلَیهِنَّ جُناحٌ» طرف شما من هستم، این پیکر حسین حاضر و آماده است برای اینکه آماج تیرها و ضربات شمشیرهای شما واقع شود. ولی روح حسین حاضر نیست او زنده باشد و ببیند کسی به نزدیک خیام حرم او میرود.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
امام در فرمایشات خود به این موضوع اشاره کردهاند. در بین راه که میرفتند، شخصی از امام پرسید: چرا بیرون آمدی؟ معنی سخنش این بود که تو در مدینه جای امنی داشتی، آنجا در حرم جدّت کنار قبر پیغمبر کسی متعرض نمیشد، یا در مکه کنار بیتاللّه الحرام میماندی. اکنون که بیرون آمدی برای خودت خطر ایجاد کردی. فرمود: اشتباه میکنی؛ من اگر در سوراخ یک حیوان هم پنهان شوم، آنها مرا رها نخواهند کرد تا این خون را از قلب من بیرون بریزند. اختلاف من با آنها اختلاف آشتیپذیری نیست. آنها از من چیزی میخواهند که من به هیچ وجه حاضر نیستم زیر بار آن بروم. من هم چیزی میخواهم که آنها به هیچ وجه قبول نمیکنند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
خدایا! ما را حسینی واقعی قرار بده، ما را آشنا به روح نهضت حسینی قرار بده، پرتوی از آن روح مقدس بر دلهای همه ما بتابان، ما را به روح حسینی زنده بگردان.
خدایا! انوار معرفت خودت را بر قلبهای ما بتابان، دلهای ما را محل محبت خود قرار بده.
خدایا! ما را از افراد واقعی پیغمبر خودت قرار بده، دست ما را از دامان وِلای واقعی علی مرتضی و اولاد طاهرینش کوتاه مفرما، قلب مقدس امام زمان را از همه ما راضی بگردان.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حجم
۴۵۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۹۹ صفحه
حجم
۴۵۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۹۹ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۱۹,۶۰۰۶۰%
تومان