بریدههایی از کتاب زهرای بتول راز پنهان رسول: بررسی شخصّیت ممتاز و ملکوتی حضرت زهرا(س)
۴٫۶
(۲۹)
«خدا قبل از این که آسمانها و زمین را بیافریند، فاطمه را آفریده است»!
حضّار تعجّب کردند و عرض کردند:
(یا رَسُولَ الله فَلَیسَتْ هِی اِنسِیهً)؛
«مگر فاطمه از جنس بشر نیست»؟
چون بالاخره بشر به آدم میرسد و آدم هم پس از خلقت آسمان و زمین آفریده شده است. او که قبلاً بوده، پس بشر و از اولاد آدم نیست. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
(خُلِقَتْ فاطِمَهْ حَوْراءَ اِنْسِیهْ لا اِنسِیهً)؛
فاطمه، نژادش آسمانی و حقیقتش، حقیقت عرشی است که خدای متعال، آن ودیعهی الهیه و کریمهی عرشیه را از آن مقام اَشمَخ اَعلی تنزّل داده و به صورت انسان در میان خاکیان متجلّی ساخته است تا دامن رحمتش را بر سر عالم انسان بگستراند. بعد فرمودند: من در شب معراج وقتی به آسمانها رفتم، در عالم بالا به من سیبی دادند. آن سیب را که شکافتم نور خیره کنندهای از آن درخشید. جبرئیل علیه السلام گفت: این نور را در آسمانها (منصوره) میخوانند و در زمین (فاطمه) اش مینامند
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرمود:
(اِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ لِیغْضَبُ لِغَضَبِ فاطِمَهْ وَ یرْضَی لِرِضاها)؛
«به یقین خدا به خشم فاطمه، خشم میکند و به خشنودی فاطمه، خشنود میگردد»!
این نهایت درجهی عصمت و عالیترین مرتبهی تقرّب به خدا را میرساند که خشم و رضای فاطمه، عیناً خشم و رضای خداست و لذا این جمله را رسول خدا مکرّر میفرمود:
(مَنْ آذاها فَقَدْ آذانِی وَ مَنْ آذانِی فَقَدْ آذَی الله)؛
«هر که فاطمه را بیازارد، مرا آزرده و هر که مرا بیازارد خدا را آزرده است»!
آنگاه خدا هم دربارهی آزاردهندگان به خدا و رسولش فرموده است:
إنَّ الَّذِینَ یؤْذُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهْ وَ أعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِیناً؛
«آنان که خدا و رسولش را بیازارند، در دنیا و آخرت ملعون به لعنت خدا هستند و خدا عذاب خوارکنندهای برای آنان آماده کرده است»!
آبرنگ
لعنت، نفرین است؛ دشنام نیست
ما هرگز سَبّ نمیکنیم و دشنام نمیدهیم! قرآن کریم حتّی سَبّ بتها را روا نمیبیند و میفرماید:
وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ...؛
«معبودهای باطلِ آنها را دشنام ندهید...».
امیرالمؤمنین علیه السلام به لشکریانش در جنگ صفّین که معاویه و یارانش را دشنام میدادند فرمود:
(اِنّی اَکرَهُ لَکمْ اَنْ تَکونُوا سَبّابِینَ)؛
«من خوش ندارم که شما دشنامگو و بدزبان باشید».
امّا لعنت، دشنام نیست! لعنت نفرین و دعا علیه کسی است و این کار خداست که میفرماید:
...ألا لَعْنَهْ اللهِ عَلَی الظَّالِمِینَ؛
«...آگاه باشید! لعنت خدا بر ستمگران است».
و میفرماید:
...لَعَنَهُمُ اللهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهْ...؛
«...خداوند متعال، آنان را در دنیا و آخرت لعنت فرموده است...».
سیّد جواد
خدا فرموده است:
(لَولاک لَما خَلَقْتُ الاَفْلاک وَ لَو لا عَلِی لَما خَلَقْتُک وَ لَو لا فاطِمَهُ لَما خَلَقْتُکما)؛
«[به رسول اکرم صلی الله علیه و آله خطاب شد:] اگر تو نبودی، عالم را خلق نمیکردم و اگر علی نبود، تو را خلق نمیکردم و اگر فاطمه نبود، شما دو نفر را خلق نمیکردم».
«مسلمان خوب آن کسی است که آنچه نافع به حالش نیست، رها کند [و عمر خود را با سؤال و جوابهای بیهوده تلف نکند]».
حسین(ع) همه جا با ماست
تنها کمک کار علی در غسل دادن، اسماء بنت عُمَیس بود که زهرا علیها السلام خودش وصیت کرده بود تو کمک کار شوهرم در غسل دادن من باش. او آب میریخت، علی علیه السلام از زیر پیراهن، عزیزش را غسل میداد. وقتی که خواست بند کفن را ببندد، صدا زد: عزیزانم حسن! حسین! زینب! امّ کلثوم! بیایید.
(هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ اُمِّکمْ)؛
«بیایید آخرین توشه را از مادرتان بردارید».
دیگر مادر را نخواهید دید! بچّهها آمدند خودشان را روی پیکر بیروح مادرشان انداختند. خدا داند که چه صحنهی جانسوزی برای علی علیه السلام پیش آمد؛ مخصوصاً اگر این نقل صحیح باشد که در آن موقع دستهای زهرا علیها السلام از کفن بیرون آمد و یتیمان خود را به سینه چسبانید و نالهای کرد. در آن حال صدا به گوش حضرت علی علیه السلام رسید که: یا علی! بچّهها را از روی سینهی زهرا علیها السلام بردار که آسمانیان به خروش آمدند!
صَلَّی الله عَلَیک یا مَوْلیتَنا یا فاطِمَهْ الزَهراءُ
صَلَّی اللهُ عَلَیک وَ عَلی آلِ بَیتِک الطّاهِرینَ اَلا لَعْنَهْ اللهِ عَلَی الْقَومِ الظّالِمینَ
آبرنگ
در کیفیت آمدنش به مسجد آوردهاند:
(لاثَتْ خِمارَها) روسری خود را بر سر پیچید. خمار آن روسری است که سروصورت و گردن را میپوشاند.
(ما تُغَطِّی بِها الْمَرْئَةُ رَأْسَها وَ وَجْهَها وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبابِها)؛
...و خود را با جِلباب پوشاند. «جلباب» آن جامهی رویین وسیعی است که تمام لباس زن را میپوشاند و جامهی بیرونی زن است و ما از آن به چادر تعبیر میکنیم. بعد از این که خود را با جلباب و خمار پوشانید:
(وَ اَقْبَلَتْ فِی لُمَّهْ مِنْ حَفَدَتِها وَ نِساء قَوْمِها)؛
«در میان گروهی از بستگان و زنان خاندانش حرکت کرد [در حالی که شخص او از میان همراهانش شناخته نمیشد]».
(تَطَأ ذُیولَها)؛
«[وقتی حرکت میکرد] دامنهای چادر [از بلندی] زیر پایش میرفت».
(ما تَخْرِمُ مِشْیتُها مِشْیهْ رَسُولِ الله)؛
«نحوهی رفتارش، کم و کسری از رفتار رسول خدا نداشت».
آبرنگ
حجاب چهرهی جان میشود غبار تنم
خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم
چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانی است
روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم
وقتی آیهی تطهیر بر پیامبراکرم صلی الله علیه و آله نازل شد، در روایات آمده که رسولاکرم صلی الله علیه و آله تا شش ماه و یا هشت و بلکه تا نه ماه هر روز صبح که برای نماز به مسجد میرفت، سر راهش کنار خانهی فاطمه علیها السلام که درِ آن به مسجد باز میشد میایستاد و صدا میزد:
(اَلصَّلوهْ یا اَهْلَ الْبَیتِ اَلصَّلاة َإنَّما یرِیدُ اللهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیراً)؛
«وقت نماز است ای اهل بیت!وقت نماز است! همانا خدا میخواهد تمام پلیدیها را از شما اهل بیت دور سازد و شما را به طهارت و پاکی همه جانبه، تطهیر نماید».
آبرنگ
درِ خانهی حضرت زهرا علیها السلام آمدند امّا اذنِ ملاقات داده نشد! مکرراً آمدند و نتیجه نگرفتند. عاقبت دست به دامن امیرالمؤمنین علیه السلام شدند و آن حضرت را واسطه قرار دادند. عمر گفت: یا اباالحسن! ابوبکر پیرمرد رقیقالقلب و یار غار پیامبر صلی الله علیه و آله بوده است. چه شود که شما برای ما از فاطمه اذن ملاقات بگیری؟ آن جناب به خانه آمد و با خطابی که حاکی از تکریم و تجلیل است فرمود:
(اَیتُهَا الْحُرَّهْ فُلانٌ وَ فُلانٌ بِالْبابِ یرِیدانِ اَنْ یسَلِّما عَلَیک فَما تُرِیدِینَ)؛
«ای آزادزن! [یعنی تو خود آزاد و مستقلّ در کار خود هستی، من تحمیلی بر تو ندارم] فلانی و فلانی [ابوبکر و عمر] بیرون در هستند و میخواهند به شما سلام کنند، اینک میل شما چیست»؟
فاطمه علیها السلام عرض کرد: به خدا قسم من از آنها [ابوبکر و عمر] ناراضیام و اذن ملاقات نمیدهم! علی مظلوم فرمود: من متعهّد شدهام از شما اذن ملاقات بگیرم. این سخن را که شنید از روی کمال تواضع و فروتنی گفت:
(اَلْبَیتُ بَیتُک وَ الْحُرَّهُ زَوْجَتُک اِفْعَلْ ما تَشاء)؛
«خانه، خانهی تو و آزادزن نیز زوجهی توست، هر طور تمایل دارید عمل کنید».
سیّد جواد
حجم
۱۴۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۱۹ صفحه
حجم
۱۴۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۱۹ صفحه
قیمت:
رایگان