بریدههایی از کتاب زهرای بتول راز پنهان رسول: بررسی شخصّیت ممتاز و ملکوتی حضرت زهرا(س)
۴٫۶
(۲۹)
خود پیغمبراکرم صلی الله علی و آله فرمود: عرش را از نور من ساختهاند و من افضل از عرشم. همان کس که گفته، من افضل از عرشم، همو فرموده است:
(فاطِمَهْ بَضْعَهْ مِنِّی)؛
«فاطمه پارهی تن من است».
نه فقط پارهی تن من بلکه «قُرَّهْ عَینی» نور چشم من است، به این هم اکتفا نکرده بلکه «ثَمَرَهْ فُؤادی» میوهی قلب من است. باز هم قانع نشد و فرمود «روحی الَّتی بَینَ جَنبی» روح و جان من است.
ýǾи̃̾₳₷.₷3773
وَلِـاَی الْاُمُـور تُـدْفَنُ سـِرّاً
بَضْعَهْ الْمُصْطَفی و یعْفی ثَراها
«و به چه دلیل پارهی تن مصطفی مخفیانه دفن و قبرش پنهان شد»؟!
آیا اهل تسنّن نباید بیندیشند و بفهمند که چرا باید دختر پیامبرشان در دل شب دفن گردد و اثری از قبرش پیدا نباشد؟!
آبرنگ
در کیفیت آمدنش به مسجد آوردهاند:
(لاثَتْ خِمارَها) روسری خود را بر سر پیچید. خمار آن روسری است که سروصورت و گردن را میپوشاند.
(ما تُغَطِّی بِها الْمَرْئَةُ رَأْسَها وَ وَجْهَها وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبابِها)؛
...و خود را با جِلباب پوشاند. «جلباب» آن جامهی رویین وسیعی است که تمام لباس زن را میپوشاند و جامهی بیرونی زن است و ما از آن به چادر تعبیر میکنیم. بعد از این که خود را با جلباب و خمار پوشانید:
(وَ اَقْبَلَتْ فِی لُمَّهْ مِنْ حَفَدَتِها وَ نِساء قَوْمِها)؛
«در میان گروهی از بستگان و زنان خاندانش حرکت کرد [در حالی که شخص او از میان همراهانش شناخته نمیشد]».
(تَطَأ ذُیولَها)؛
«[وقتی حرکت میکرد] دامنهای چادر [از بلندی] زیر پایش میرفت».
(ما تَخْرِمُ مِشْیتُها مِشْیهْ رَسُولِ الله)؛
«نحوهی رفتارش، کم و کسری از رفتار رسول خدا نداشت».
سیّد جواد
«چرا باید تنها یادگار رسول خدا صلی الله علیه و آله مخفیانه دفن گردد و قبرش ناشناخته بماند»
سقیفهی بنیساعده را تشکیل دادند و با دسائس شیطانی، خلیفه و جانشین به حقّ رسول خدا صلی الله علیه و آله را که منصوص و منصوب از جانب خدا بود کنار زدند و ابوبکر را به عنوان خلیفهْ الرسول منصوب کردند و بر مسند خلافت نشاندند.
وقتی مسند را گرفتند، به فکر افتادند که در قدم دوّم باید فدک را بگیریم؛ زیرا فدک پشتوانهی اقتصادی بزرگی است که اگر این ثروت، دست علی علیه السلام باشد اگرچه زندگی خودش فقیرانه است ولی مردم به خاطر ثروتش، دورش را میگیرند و ممکن است با همین ثروت، مردم را علیه ما به قیام وادار نماید. باید کاری کنیم، قدرت که ندارد، ثروت هم نداشته باشد. بر اساس این فکر و تصمیم، فرمان مصادرهی فدک صادر شد و ابوبکر، عُمّال خود را فرستاد. رفتند وکلای حضرت زهرا علیها السلام را از فدک بیرون کردند و فدک را متصرّف شدند.
آبرنگ
قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً؛
«...بگو: پروردگار من! بر علمم بیفزا».
Dexter
وَ ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ...؛
خدایی که جهان هستی به او زنده است،خدایی که بشر، به ارادهی او نفس میکشد، میبیند، میشنود و راه میرود، در عین حال این بشر منکر وجود او میشود و او را به حساب نمیآورد؛ پس چه تعجّب از این دنیا و این بشر که فاطمه را نشناسد و حرمت او را نگه ندارد و او را با قلبی شکسته و تنی رنجور به خاک بسپارد!
نگاره
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است:
(فاطِمَهُ بَضْعَهٌ مِنِّی مَنْ آذاها فَقَدْ آذانی وَ مَنْ آذانی فَقَدْ آذَی اللهَ)؛
«فاطمه قطعهای از من است! هر که او را بیازارد، مرا آزرده است و هر که مرا بیازارد، خدا را آزرده است»!!
آنگاه قرآن مجید نیز صریحاً نتیجهی شومِ ایذای خدا و رسول را نشان داده و فرموده است:
إنَّ الَّذِینَ یؤْذُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِْْ وَ أعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِیناً؛
«آنان که خدا و رسولش را بیازارند، در دنیا و آخرت ملعون به لعنت خدایند و خداوند عذاب خوارکنندهای برای آنان آماده کرده است»!
وقتی این حدیث را کنار آن آیهی قرآن بگذاریم، نتیجه این میشود: آن کسانی که پس از رحلت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله مسند حکومت اسلامی را غصب کرده و از طُرُق گوناگون، موجبات ایذای فاطمه علیها السلام را فراهم نمودند، ملعون به لعنت خدا در دنیا و آخرت و محکوم به عذاب مُهین در روز قیامتند و اینگونه کسان، به حکم عقل و شرع و عرف، صلاحیت حکومت بر امّت اسلامی و تصدّی امر ولایت بر مسلمین را ندارند.
سیّد جواد
آری! دنیا میتواند سلاطین و پادشاهان را بشناسد و عظمت آنها را در خود بگنجاند و آنها را به دیگران بشناساند؛ امّا نمیتواند انبیا و اولیای خدا را بشناسد و عظمت آنها را در ظرف وجود خود بگنجاند! زیرا آنها شکوهشان آسمانی است. شکوه آسمانی در زمین خاکی نمیگنجد.
نگاره
در روز یکشنبه، دو زیارت برای صدّیقهی کبری علیها السلام وارد شده است که در زیارت دوّم روز یکشنبه و نیز در زیارت مدینهی آن حضرت این جمله آمده:
(یا مُمتَحَنَهُ اِمْتَحَنَک الله الَّذی خَلَقَک قَبلَ اَنْ یخْلُقَک وَ کنْتِ لِما امْتَحَنَک بِهِ صابِرَهً)؛
«ای بانوی بزرگ اسلام! تو کسی هستی که خالقت تو را قبل از اینکه به این عالم طبیعت و مادّه بیاورد، خلق کرده و به صحنهی امتحانت آورده و آنجا در آن صحنهی امتحان ثابت و صابر و استوارت یافته است».
این نشان میدهد که حضرت صدّیقه علیها السلام قبل از این عالم، مخلوق بوده و مورد امتحان خدا قرار گرفته است. حالا نمیدانیم مقصود از عالم قبل از این عالم، چیست؟ آیا عالم امر است یا عالمِ علمِ ربوبی؟
حجم
۱۴۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۱۹ صفحه
حجم
۱۴۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۱۹ صفحه
قیمت:
رایگان