بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب وصیت‌ها | طاقچه
تصویر جلد کتاب وصیت‌ها

بریده‌هایی از کتاب وصیت‌ها

۳٫۸
(۳۰)
ولی ما به خاطر این‌که دامن پوشیده بودیم و ممکن بود باد بوزد و پاهای‌مان دیده شود، حتی فکرش را هم نمی‌کردیم که چنین آزادی‌هایی، مثل سوار شدن بر تاب را داشته باشیم. فقط پسرها می‌توانستند طعم آزادی را بچشند. فقط آن‌ها می‌توانستند بدوند و بپرند. فقط آن‌ها می‌توانستند در آسمان باشند. هنوز هم حتی یک بار روی تاب ننشسته‌ام. این یکی از آرزوهای من است.
Samane Ashrafi
چیزهای ممنوعه راهی برای تخیل باز می‌کنند.
Samane Ashrafi
در سنی بودم که پدر و مادرها ناگهان از آدم‌هایی که همه چیز می‌دانند تبدیل می‌شوند به کسانی که هیچ چیز نمی‌دانند.
کاربر ۱۱۸۰۸۱۰
دادن نیروی ناگهانی به افراد دون‌پایه از آن‌ها بدترین متجاوزان را می‌سازد
F.A
شرط است که هر زن مجموعه‌ای از انگیزه‌های مشابه داشته باشد، جز این باشد، هیولاست.
Mary gholami
جوانان آدم‌هایی آرمان‌گرا هستند و مرگ را از خودشان دور می‌بینند و از عطش اغراق شده‌ای برای عدالت، رنج می‌برند.
علیزاده
باور نمی‌کنی که آسمان دارد می‌افتد، مگر این‌که تکه‌ای از آن رویت بیفتد.
مروارید ابراهیمیان
امیدوارم شما هم این را به یاد بیاورید. که همهٔ ما یک جنس دلتنگی داریم، برای آن مهربانی‌های آشنای فصل کودکی، هرقدر هم شرایط دوران کودکی‌مان برای دیگران عجیب باشد.
M.Taha
در زمانهٔ ما تنها دو راه وجود دارد: بالا رفتن یا سقوط کردن.
مروارید ابراهیمیان
عشق به اندازهٔ مرگ نیرومند است.
مروارید ابراهیمیان
چه کسی گفته همیشه یک‌جور بودن فضیلت است؟
مروارید ابراهیمیان
به آن می‌گفتند سلطنت ترور، اما ترور سلطنت نمی‌کند. درعوض فلج می‌کند. امان از این سکوت نابه‌هنجار.
Z.G
این بخش کینه‌توز طبیعت من است که شرمنده‌ام از گفتن این‌که در فرونشاندنش به طور کامل شکست خورده‌ام.
Samane Ashrafi
«هیچ‌کس دلش نمی‌خواد بمیره. اما بعضی از مردم نمی‌خوان تو هیچ‌کدوم از مسیرهایی که بهشون اجازه داده می‌شه زندگی کنن
مروارید ابراهیمیان
آیا اصلاً عاشق شده بودم؟ فکر نمی‌کردم. تجربهٔ من با مردان خانواده‌ام اعتمادم را جلب نکرده بود. اما تن کشش‌های خودش را دارد که فرمان بردن از آن یا تحقیرت می‌کند یا پاداشت می‌دهد. هیچ آسیب پایداری به من وارد نشد، هیچ‌کدام از این آدم‌ها پس زدن ناگهانی‌شان را از زندگی‌ام بی‌حرمتی شخصی در نظر نگرفتند؟ چه انتظار بیش‌تری می‌شد داشت؟
مروارید ابراهیمیان
اسم مرده‌ها روی سنگ‌ها بود و این منجر به خواندن می‌شد و بعد هم منجر به فساد و تباهی. خواندن برای دخترها نبود، تنها مردان به اندازهٔ کافی قوی بودند که با نیروی آن مقابله کنند
مروارید ابراهیمیان
وسوسه شدم بگویم جهنم با نیت‌های خوب مفروش شده است.
مروارید ابراهیمیان
«خدا اون‌طوری که اون‌ها می‌گن نیست.» گفت تو یا می‌توانی به گیلیاد ایمان داشته باشی یا خدا، اما نه هر دو.
Z.G
داشتم زمان می‌خریدم. آدم همیشه دارد چیزی می‌خرد.
رز قرمز
قرار نبود شاهد تولد باشم. دختران و زنان جوان در شرف ازدواج، مثل من که به این دسته پیوسته بودم، اجازه نداشتند ببینند یا بدانند چه اتفاقی می‌افتد، چون این منظره‌ها و صداها برای‌مان مناسب نبود و ممکن بود برای ما ضرر داشته باشد، ممکن بود چندش‌مان بشود یا بترسیم
رز قرمز

حجم

۳۷۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۶۴ صفحه

حجم

۳۷۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۶۴ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد