بریدههایی از کتاب انسان در جستوجوی معنا
۴٫۰
(۱۰۱۷)
اگر کسی در جستوجوی هدف زندگیاش نباشد، متلاشی میشود و به ناچار تسلیم گذشتهٔ خود شده و تنها با واپسنگری، مدام خاطرات گذشته را به خود یادآوری میکند
rain_88
زندگیای که عاری از هر دو جنبهٔ فعال و غیرفعال است امکان بروز رفتارهای ارزشمندتری را به انسان میدهد. بهعنوان مثال در گرایش انسان به وجود خویش، وجودی که بهوسیلهٔ نیروهای بیرونی محدود شده است، زندگی خلاقانه و زندگی غرق در لذت از او گرفته شدهاند اما تنها پویایی و لذت نیستند که به زندگی معنا میدهند. اگر معنایی در زندگی وجود دارد پس باید معنایی هم در رنج باشد، رنج همانند مرگ و سرنوشت قسمت جدانشدنی زندگی است. بدون مرگ و رنج زندگی انسان کامل نمیشود. بشر سرنوشت خود را با تمام درد و رنجش میپذیرد، حتی در بدترین شرایط فرصتی دوچندان به خود میدهد تا معنای عمیقتری به زندگیاش ببخشد.
rain_88
داستایوفسکی میگوید: «تنها یک چیز است که از آن میترسم، اینکه ارزش رنجهایم را نداشته باشم.» این جملات دقیقاً لحظهای به ذهنم آمدند که با رفتار قربانیان رنجکشیده آشنا شدم. رنج و مرگشان نمایانگر این حقیقت بود که آزادی درونی انسان ازبینرفتنی نیست. میتوان گفت آنها قدر رنجهایی که کشیدهاند را میدانند، روشی که آنها رنجهایشان را تحمل کردهاند دستاورد درونی ارزشمندی است. این همان آزادی روح است که نمیتوان از انسان گرفت و این روش به زندگی معنا و هدف میدهد.
rain_88
در اردوگاهمان مردی را به یاد دارم که در میانمان راه میرفت و به زندانیان دلداری میداد و آخرین تکه نانش را تقسیم میکرد. شاید تعدادشان انگشتشمار باشد اما چنین افرادی نمونهای کافی برای اثبات این موضوع هستند که هرچیزی میتواند از انسان گرفته شود جز اختیارِ رفتارش تحت هر شرایطی.
همیشه تصمیمهایی برای گرفتهشدن وجود دارد. هرروز و هرساعت فرصتی برای تصمیمگیری در برابر انسان قرار میگیرد و تعیینکنندهٔ آن است که آیا انسان تسلیم عوامل سلبکنندهٔ آزادیِ درونی و خودِ واقعی خویش خواهد شد یا نه؟
تصمیماتی که تعیین میکنند آیا بازیچهٔ شرایط میشود یا نه؟ آیا آزادی و بزرگی را نادیده میگیرد و به قالبی از یک زندانی معمولی تبدیل خواهد شد یا نه؟
rain_88
وقتی تلاش میکنیم هنر زندگیکردن را بیاموزیم تلاش برای ایجاد حس شوخطبعی و خنده، حقهای جالب برای تحمل شرایط دشوار بود که در این راه میآموختیم. این حقه یا شگرد را هم میشود با وجود رنج و عذاب مداوم در اردوگاه به کار برد. برای اینکه روشنتر بیان کنم، درد و رنج یک انسان مشابه عملکرد گاز است. مقدار مشخصی از گاز که به داخل یک اتاق پمپاژ میشود و در نهایت بدون اهمیت داشتن اندازهٔ اتاق، گاز تمام آن را بهطور یکسان در بر میگیرد. درد و رنج هم دقیقاً به همین شکل عمل میکنند
rain_88
عشق بسیار فراتر از جسم معشوق پیش میرود. عشق معنای واقعیاش را در وجود معنوی و درونی خودش پیدا میکند. چه معشوق حضور داشته باشد، چه نداشته باشد، چه زنده باشد و چه از این دنیا رفته باشد، عشق به طریقی اهمیت و جایگاه خودش را پیدا خواهد کرد.
rain_88
برای اولینبار در زندگیام حقیقتی را دریافتم که شاعران بسیاری آن را به شعر درآوردهاند و اندیشمندان بسیاری آن را غایت فرزانگی نامیدهاند. آن حقیقت این است که عشق والاترین هدفی است که انسان در جستوجوی آن است؛ و آنجا بود که معنای بزرگترین رازی که اشعار و افکار و اعتقادات بشری سعی بر آشکارکردن آن دارند را متوجه شدم: رستگاری بشر در راه عشق و در خود عشق است. درک کردم چگونه انسانی که دیگر هیچ چیزی در دنیا برایش باقی نمانده هنوز هم میتواند به خوشی بیندیشد و حتی برای یک لحظه هم که شده در اندیشهٔ معشوقش باشد.
rain_88
«هرگز هدفتان را فقط موفقیت قرار ندهید - هرچه بیشتر هدفتان رسیدن به موفقیت باشد بیشتر از آن دور خواهید شد. موفقیتهایی مانند خوشبختی را نمیتوان دنبال کرد، بلکه باید آن را بهوجود آورد؛ خوشبختی اثر جانبیِ تعهد یک انسان به هدفی والاست، یا به عبارت دیگر، خوشبختی محصولِ تسلیمشدن در برابر هر معنای ارزشمندی غیر از خود شخص است. خوشبختی باید اتفاق بیفتد، و همین امر برای موفقیت هم صدق میکند: باید بدون آنکه به آن اهمیت داده باشی اجازه دهی اتفاق بیفتد.
rain_88
مسئلهٔ بسیار عجیب این است که تحت یک شرایط خاص ضربهای که نشانی از خودش به جا نمیگذارد خیلی بیشتر از ضربهای که از خودش نشانی به جای میگذارد درد و اثرگذاری دارد
yasin elegant
نیچه: «کسی که دلیلی برای زندگیکردن داشته باشد از عهدهٔ چگونگی آن برخواهد آمد»
عبدالحسین سبحانی
اگر معنایی در زندگی وجود دارد پس باید معنایی هم در رنج باشد، رنج همانند مرگ و سرنوشت قسمت جدانشدنی زندگی است. بدون مرگ و رنج زندگی انسان کامل نمیشود. بشر سرنوشت خود را با تمام درد و رنجش میپذیرد، حتی در بدترین شرایط فرصتی دوچندان به خود میدهد تا معنای عمیقتری به زندگیاش ببخشد. او میتواند شجاع، باوقار و متواضع باقی بماند یا میتواند برای حفظ عزتنفسش تمام صفات خوب خود را کنار گذاشته و به پستترین چیز تبدیل شود. در این مرحله از زندگی انسان باید تصمیم بگیرد کدام روش را برای پذیرش سرنوشت خویش انتخاب کند. این انتخاب نشانگر آن است که آیا فرد ارزش تحمل رنجهایی که کشیده را داشته است یا خیر.
عبدالحسین سبحانی
. هر چیزی که در گذشته انجام شده را نمیتوان انجامنشده انگاشت و هیچ چیز در گذشته از بین نمیرود. بهتر است بگویم بودن مطمئنترین نوع هستی است.
ngin m
اکنون اگر کسی راجع به حقیقت گفتهٔ داستایوفسکی از ما سؤال کند که انسان به هر شرایطی عادت میکند، جواب ما این است: «بله. انسان به هر شرایطی عادت میکند، اما نپرسید چگونه.»
شقایق.م
همیشه مشتاق این بودیم که بدانیم اتفاق بعدی چیست و چه عواقبی میتواند داشته باشد؛ بهعنوان مثال، عاقبت ایستادن ما در هوای آزاد، آن هم در سرمای آخر پاییز با بدنهای خیس و عریان چیست. در چند روز بعدی این حس کنجکاویِ ما تبدیل به یک شگفتزدگی شد؛ شگفتزدگی از اینکه هیچکدام سرما نخوردیم.
شقایق.م
فرانکل به این گفتهٔ نیچه علاقهٔ خاصی دارد: «کسی که چرایی برای زندگیکردن دارد، از عهدهٔ چگونگی آن برخواهد آمد.»
محمد عمار
هرچیزی میتواند از انسان گرفته شود جز اختیارِ رفتارش تحت هر شرایطی.
Fatima Qarooni
شوخی و خنده یکی دیگر از سلاحهای روح برای حفظ جان بود. به خوبی مشهود است که شوخی و خنده بیش از هر چیز دیگری در وجود انسان میتواند حتی برای چند ثانیه هم که شده او را از شرایط سخت و دشوار جدا کند.
محسن
درد جسمانی نیست که به انسان ضربه میزند، بلکه آن ناعدالتی و بیمنطقی است که بسیار آزاردهنده است (و این موضوع به همان اندازه که در تنبیه کودکان صادق است، در بزرگسالان هم صدق میکند).
محسن
چیزی که انسان نیاز دارد مرحلهٔ رهایی از تنش نیست، بلکه تلاش برای انتخاب آزادانهٔ هدفی ارزشمند است.
محسن
یک واکنش غیرطبیعی به یک موقعیت غیرطبیعی کاملاً طبیعی است.
محسن
حجم
۱۴۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه
حجم
۱۴۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان