بریدههایی از کتاب انسان در جستوجوی معنا
۴٫۰
(۱۰۱۶)
هرروز و هرساعت فرصتی برای تصمیمگیری در برابر انسان قرار میگیرد و تعیینکنندهٔ آن است که آیا انسان تسلیم عوامل سلبکنندهٔ آزادیِ درونی و خودِ واقعی خویش خواهد شد یا نه؟
Saeid
چقدر تصمیمات بشر ناپایدار است
Saeid
هرچیزی میتواند از انسان گرفته شود جز اختیارِ رفتارش تحت هر شرایطی.
kamand
زمانی یک ارباب ثروتمندِ ایرانی به همراه خدمتکارش در حال قدمزدن در باغ بودند. خدمتکار گریه میکرد و میگفت عزرائیل را دیده که او را به مرگ تهدید کرده است. از اربابش خواهش کرد که سریعترین اسبش را به او بدهد تا هرچه زودتر به تهران برود و بتواند تا شب به آنجا برسد. ارباب پذیرفت و خدمتکار به سمت تهران تاخت. ارباب در راه برگشت به خانه عزرائیل را دید. از او پرسید: «چرا خدمتکار مرا ترساندی و او را تهدید به مرگ کردی؟» عزرائیل پاسخ داد: «من او را تهدید نکردم. فقط از اینکه هنوز او را اینجا میدیدم متعجب شده بودم، درحالیکه قرار بود امشب در تهران به سراغش بروم.»
Saeid
برای ما معنای زندگی چرخهٔ وسیعتری از خود زندگی و مرگ، رنج و عذاب را دربرمیگیرد.
زمانی که معنای درد و رنج برای ما آشکار شد دیگر راحتتر رنج و شکنجهها را تحمل میکردیم و با نادیدهگرفتن آنها و پناهبردن به تصورات واهی و خوشبینیهای خیالی خودمان را آرام میکردیم. رنجبردن برای ما وظیفهای شده بود که نمیتوانستیم به آن پشت کنیم، و ما دیگر فرصتهای پنهان برای رسیدن به کمال را در آن شرایط پیدا کرده بودیم،
کاربر ۲۰۷۸۳۷۰
«کسی که چرایی برای زندگیکردن دارد، از عهدهٔ چگونگی آن برخواهد آمد.»
خوب بود
درد و رنج یک انسان مشابه عملکرد گاز است. مقدار مشخصی از گاز که به داخل یک اتاق پمپاژ میشود و در نهایت بدون اهمیت داشتن اندازهٔ اتاق، گاز تمام آن را بهطور یکسان در بر میگیرد. درد و رنج هم دقیقاً به همین شکل عمل میکنند. روح و ضمیر آگاه انسان را کامل در بر میگیرند و مهم نیست که میزانشان چقدر است. برای همین میتوان گفت که «میزان» رنج بشر کاملاً نسبی است.
Saeid
«مرا همچون مُهری بر قلبت بزن، عشق هم به همان اندازهٔ مرگ نیرومند است.»
Saeid
ناگهان دو ضربهٔ محکم شلاق را روی سرم احساس کردم و آنجا بود که دیدم نگهبان با چوب به جان من افتاده است. در آن لحظه درد جسمانی نیست که به انسان ضربه میزند، بلکه آن ناعدالتی و بیمنطقی است که بسیار آزاردهنده است (و این موضوع به همان اندازه که در تنبیه کودکان صادق است، در بزرگسالان هم صدق میکند).
Saeid
یک واکنش غیرطبیعی به یک موقعیت غیرطبیعی کاملاً طبیعی است
Saeid
. در این مرحله از زندگی انسان باید تصمیم بگیرد کدام روش را برای پذیرش سرنوشت خویش انتخاب کند. این انتخاب نشانگر آن است که آیا فرد ارزش تحمل رنجهایی که کشیده را داشته است یا خیر. گمان نکنید که این موضوع تنها جنبهٔ معنوی دارد و از زندگی واقعی بهدور است. این یک حقیقت است که افراد اندکی توانایی رسیدن به چنین فضایل اخلاقیای را دارند.
زهرا بی اذیت
اساساً هر شخصی حتی در شرایطی چنین دشوار میتواند تصمیم بگیرد که به چه شخصیتی تبدیل شود، چه از لحاظ روانی و چه از لحاظ روحی، او حتی در اردوگاه کار اجباری هم می تواند عظمت خود را حفظ کند. داستایوفسکی میگوید: «تنها یک چیز است که از آن میترسم، اینکه ارزش رنجهایم را نداشته باشم.»
زهرا بی اذیت
هیچکدام از ما معنی شومِ آن حرکت انگشتان به چپ و راست که بیشتر به سمت چپ اشاره میکردند را نمیدانستیم.
نوبت به من رسید. یکی از زندانیان آرام در گوشم گفت، رفتن به سمت راست یعنی کارکردن، و رفتن به سمت چپ یعنی بیماربودن و توانایی کار نداشتن که این افراد را مستقیماً به اردوگاه مخصوصی میفرستند. من هم منتظر ماندم تا ببینم تکلیفم چه خواهد شد، اینجا تازه آغازی بود برای اتفاقاتی که قرار بود در ادامه برایم بیفتند.
کاربر ۱۲۹۴۵۱۸
تمام گرسنگیها، تحقیرها، ترسها، و عصبانیت از ناعدالتیها از طریق فکرکردن به کسانی که عاشقشان هستیم، مذهب، شوخطبعی، و حتی زیباییهای کوچکِ طبیعت مانند یک درخت یا یک غروب آفتاب قابل تحمل میشوند
کاربر ۱۲۹۴۵۱۸
تمام گرسنگیها، تحقیرها، ترسها، و عصبانیت از ناعدالتیها از طریق فکرکردن به کسانی که عاشقشان هستیم، مذهب، شوخطبعی، و حتی زیباییهای کوچکِ طبیعت مانند یک درخت یا یک غروب آفتاب قابل تحمل میشوند
کاربر ۱۲۹۴۵۱۸
هنگامی که درد و رنج معنا پیدا میکنند دیگر عذابدهنده نیستند و مفهومی همانند فداکاری و گذشت پیدا خواهند کرد.
Fa
هنگامی که بشر ناگهان متوجه میشود هیچچیز «جز تن عریان و تسخیرشده برایش باقی نمانده» چه واکنشی از خود نشان میدهد.
Mohammad Ali Zareian
عشق بسیار فراتر از جسم معشوق پیش میرود. عشق معنای واقعیاش را در وجود معنوی و درونی خودش پیدا میکند. چه معشوق حضور داشته باشد، چه نداشته باشد، چه زنده باشد و چه از این دنیا رفته باشد، عشق به طریقی اهمیت و جایگاه خودش را پیدا خواهد کرد.
Fahim Tol
خودم فکر کردم که مرگِ در حال خدمت به دوستان خیلی بهتر از مرگ بر اثر زندگی نباتی یا مرگ بهخاطر کارگرِ بیمصرف بودن (درست مثل من) است.
کاربر ۲۰۶۲۳۰۵
«گاهی چیزهایی هستند که باعث میشوند شما منطقتان را از دست بدهید، وگرنه دلیلی برای ازدستدادن آن ندارید.»
کاربر ۲۰۶۲۳۰۵
حجم
۱۴۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه
حجم
۱۴۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان