بریدههایی از کتاب سفر سیلکا
۴٫۴
(۱۱۴)
لکساندر سولژنیتسین که در سرآغاز اثر کلاسیک خود به نام، مجمعالجزایر گولاگ، آورده است:
تقدیم به آنان که چندان زنده نماندند که این حکایتها را بازگویند، و باشد که از سر تقصیر من بگذرند که همهچیز را ندیدم، همهچیز را به یاد نسپردم، و همهچیز را به فراست درنیافتم.
Negin
شاید وحشتناکترین دیدگاه روانشناسانهای که خاطرات ایوان سعی در به تصویر کشیدنش دارد، سازگار شدن انسانی مهربان و خیرخواه با سیستمی غیرانسانی است. «کمکم حس میکنم مُهر حماقت بر پیشانی دارم و احساس خفقان میکنم. قلبم به مخروبهای مبدل شده و این موضوع به من هشدار میدهد.»
Negin
نماد خانواده برای سیلکا این است: مرد، زن، کودک و نعمت نگران هم بودن.
Negin
عشق باوجود بدترین ناملایمات امکانپذیر است.
Book
خوشبینیاش را حفظ کند زیرا استوار نگهش میدارد.
Book
شاید او بتواند جسم تو را از آنِ خویش کند، اما روح و ذهن و قلبت را هرگز نخواهد داشت.
Asal.H
«این قبیلهٔ گرگها چگونه ازمیانِ مردم خودمان برخاستند؟ آیا واقعاً از خودمان ریشه گرفتهاند؟ از خون ما هستند؟ بله، از ما هستند.»
Asal.H
«برای بدی کردن لازم است شخص باور کند که کارش خوب است، درغیراینصورت رفتاری طرحریزیشده منطبق با قانون طبیعت است.»
Asal.H
پدرش مرد خوبی بود. حتماً مردهای دیگری چون او وجود دارند، مثل لالیِ گیتا. عشق باوجود بدترین ناملایمات امکانپذیر است.
sogol
مردم از خودشان سلسلهمراتبی از خیر و شر درست میکنند و بعد تصمیم میگیرند که جایگاه تو کجاست.
sogol
هر بار که آنها را از هم جدا میکنند، ممکن است آخرین دیدارشان باشد.
sogol
بعدها حتماً برای جوزی شرح خواهد داد که شاید او بتواند جسم تو را از آنِ خویش کند، اما روح و ذهن و قلبت را هرگز نخواهد داشت.
sogol
«اصل داستان یکیه، فقط جزئیاتش فرق میکنه. چه کاری کرده باشیم چه نه، همهمون دشمن مملکت به حساب میآییم. آوردنمون اینجا تا با کار اجباری درستمون کنن.»
سمر
بعدها حتماً برای جوزی شرح خواهد داد که شاید او بتواند جسم تو را از آنِ خویش کند، اما روح و ذهن و قلبت را هرگز نخواهد داشت.
سمر
سیلکا در چشمان او میخواند که فکر میکند هر چه بخواهد برآورده میشود. سیلکا میداند چقدر سریع این حس میتواند از او گرفته شود.
yasinds
فراموش نکنید عشق، امید و شجاعتی را که نجاتیافتگان و آنها که نرَستند برای ما به یادگار گذاشتند.
yasinds
«مهم نیست، النا. آدم هروقت درمانده شه، احساس خشم میکنه.»
فریبا
برای اولینبار طی سالهای متمادی به خود اجازه داده تا از هولناکی آنچه تا حال دیده، شنیده، خود انجام داده یا نداده از پا دربیاید و بیندیشد به آنچه دیگر ندارد و نمیتواند هرگز سودایش را داشته باشد.
فریبا
تقدیم به آنان که چندان زنده نماندند که این حکایتها را بازگویند، و باشد که از سر تقصیر من بگذرند که همهچیز را ندیدم، همهچیز را به یاد نسپردم، و همهچیز را به فراست درنیافتم.
sogand
چه حس عجیبی دارد کاستن درد، نه چون گذشته افزودن به آن.
sogand
حجم
۳۰۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه
حجم
۳۰۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه
قیمت:
۶۷,۵۰۰
تومان