بریدههایی از کتاب سفر سیلکا
۴٫۴
(۱۱۶)
مگر یک انسان چندبار میتواند خوار و خفیف شود، از میان برود؟
Asal.H
«اعتقاد داشتم تا زمانی که شجاعتِ کشتن خودت را داری، میتوانی خود را انسان بپنداری. همین بینش بود که میل به زندگی را ایجاد میکرد. من مدام خودم را برای آنکه بدانم آیا قدرت مردن دارم، میسنجیدم و همین مرا زنده نگه داشت.»
It's Hoor
تصویر دختر جوانی که تن به خواستهٔ نه یک فرمانده، بلکه دو فرمانده داده بود تا از اردوگاه مرگ جان بهدر ببرد کمکم داشت کامل میشد.
It's Hoor
وقتی از ترسِ جان نمیتوانی خشم خود را سر اسیرکنندگان خالی کنی، راه دیگری برای تخلیهٔ آن مییابی.
yasinds
بهتره آدم نسبتبه هیچکسی هیچ احساسی نداشته باشه.
the.simia
بیصدا برای آیندهٔ بینویدش گریه میکند و برای مردمی که هرگز آن را نخواهند دید.
sogand
کار آنقدر طاقتفرساست که سیلکا، جوزی و ناتالیا کمکم با صدای بلند به ناله و و هنهن میافتند. با حسرت به زنهای دیگر نگاه میکنند که ده دقیقه وقت دارند تا ابزارشان را زمین بگذارند و استراحت کنند. شانهها، گردن و پشت سیلکا گزگز میکند. چند ساعت بعد دنگدنگِ زنگ دوباره بهگوش میرسد.
میرالماسی
مردی موهایش را با خشونت جمع میکند و با قیچی بزرگی تا نزدیک پوست سرش میچیند. بدون لحظهای مکث، قیچی را با تیغ اصلاح عوض میکند و سر زن را میتراشد. خون روی صورت و کمر او میچکد. یکی دیگر از زنها را میکِشند، برمیگردانند و یکی از پاهایش را روی صندلی میگذارند. جوزی و سیلکا میبینند که مرد بدون هیچ عاطفه یا احتیاطی موهای سر و اندام خصوصی او را میتراشد، سپس سرش را بالا میگیرد تا نشان دهد کار دختر تمام شده است
میرالماسی
مردم از خودشان سلسلهمراتبی از خیر و شر درست میکنند و بعد تصمیم میگیرند که جایگاه تو کجاست.
Parinaz
«سیلکا، تو فقط برای زنده موندن داری مقاومت میکنی. کار دیگهای از دستت برنمیآد. تو شجاعترین کسی هستی که میشناسم. امیدوارم بدونی.»
نسیم رحیمی
تو از چی ساخته شدی؟»
«از چیزی سختتر از اونی که فکرش رو کنی.»
نسیم رحیمی
گاهی خوب است که خیلی به قدرت نزدیک نباشی و زیاد ندانی.
نسیم رحیمی
«اعتقاد داشتم تا زمانی که شجاعتِ کشتن خودت را داری، میتوانی خود را انسان بپنداری. همین بینش بود که میل به زندگی را ایجاد میکرد. من مدام خودم را برای آنکه بدانم آیا قدرت مردن دارم، میسنجیدم و همین مرا زنده نگه داشت.»
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
«مصیبتی غیرانسانی و دور از تصور بود، فاجعهای وحشتناک که بهنظر واقعی نمیآمد و در ذهن نمیگنجید.» مطالعه درمورد گولاگ نیز بهنظر داستانی از سیارهای دیگر است، سیارهای آنقدر دور که قابلِ درک نیست.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
در زمان اتحاد جماهیر شوروی مردمان مقیم ورکوتا و معدنچیان بهدلیلِ تحمل شرایط آبوهوایی نامساعد از یارانههای دولتی سخاوتمندانهای بهرهمند بودند که البته با اتمام کمونیسم این یارانهها دیگر پرداخت نشدند؛ بااینحال بیشتر جمعیت ورکوتا، آنجا را ترک نکردند. در دههٔ ۲۰۰۰ بهواسطهٔ احداث خط گاز جدید، شرایط زندگی بهتر شد و نسل تازهای از کارگران به ورکوتا آمدند. در ۳۱ اکتبر هر سال، اهالی ورکوتا از یادمانی بازدید میکنند که به قربانیان اختصاص داده شده است
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
نیکیتا خروشچف، جانشین استالین، دستور آزادسازی صدهاهزار نفر از زندانیان سیاسی را صادر کرد. او سپس در جلسهای خصوصی با اعضای حزب کمونیست، جرمهای استالین را افشا کرد و دستور بررسی دوبارهٔ تعداد زیادی از پروندههای سیاسی دوران پاکسازی بزرگ را صادر کرد، و تا پایان ۱۹۵۶، حدود ششصدهزار قربانیِ پاکسازی بزرگ (بعداز مرگشان) رسماً عفو شدند.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
زنان باردار «کتاب» بودند، زنان بچهدار «رسید»، مردان «صورتحساب»، محکومان آزادشده که در تبعید میماندند «آشغال»، زندانیان تحت بازجویی «پاکتِ نامه» و اردوگاه «کارخانه».
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
اردوگاههای استالین بسیار بزرگتر از آن چیزی بود که در تصور هیتلر میگنجید. استالین باتوجهبه اقدامات علیه نژادهایی چون چچنها، تارتارهای کریمه و ولگا ژرمنها و نیز تبعیدهای جمعی، برگزاری راهپیماییهای مرگ و تشکیل اردوگاههای کار اجباری، مسلماً همانند هیتلر تمایل زیادی به نسلکشی داشته است. هرچند وقتی نازیها با استفاده از گاز سمی سیکلون ب زندانیان را از بین میبردند، استالین ترجیح میداد که سرما، گرسنگی و فشار زیاد کاری آنها را از پای درآورد.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
هرگز فکرش را هم نمیکرد بعداز آن همه بلا که سرش آمده، بتواند عاشق شود؛ مگر آنکه معجزه میشد.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
او خود هرگز حق انتخاب نداشته و هر بلایی سرش آمده است. چه بخواهد، چه نخواهد، هرگز نمیتواند به کسی وابسته شود. تنهاست. در دنیا تکوتنهاست.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
حجم
۳۰۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه
حجم
۳۰۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه
قیمت:
۶۷,۵۰۰
۴۷,۲۵۰۳۰%
تومان