بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مغازه خودکشی | صفحه ۲۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مغازه خودکشی

بریده‌هایی از کتاب مغازه خودکشی

۳٫۶
(۲۳۹۷)
چرا به جای لعنت فرستادن به تاریکی یه چراغ روشن نمی‌کنی؟
˙·٠•●Fateme●•٠·˙
اون‌هایی که به دار زدن خودشون تمایل دارند با روسری شروع می‌کنند. روزبه‌روز هم محکم‌تر می‌بندنش.
sepideh
با خودت آشتی کنی... نگاهش کن، به اینی که روبه‌روته نگاه کن. ازش خجالت نکش. تو اگه همچین کسی رو توی خیابان ببینی اون رو می‌کشی؟ آخه مگه چی‌کار کرده که باید منفور باشه؟ گناهش چیه؟ چرا دوستش نداشته باشند؟ اگه اول خودت با این زن توی آینه آشتی کنی بقیهٔ آدم‌ها هم باهاش آشتی می‌کنند.
👑Nargess Ansari👑
«این یه کلاه ایمنی موتورسواریه که با فیبر کربن ضدضربه شده. شیشهٔ جلوش رو خودم تقویت کرده‌م. داخلش دوتا دینامیت جاسازی کرده‌م که با این بندها فعال می‌شن... این‌جوری اگه یه روزی پدر و مادر این اجازه رو به ما بدند که خودمون رو نابود کنیم، کلاه رو سرت می‌کنی و بندها رو می‌کشی. کله‌ت، بدون این‌که درودیوار رو کثیف کنه، منفجر می‌شه.»
گل
مشکل اینه که مردم به‌قدری تنهان که حتا وقتی این موجودات زهردار رو هم به اون‌ها می‌فروشیم، باز جذب‌شون می‌شن. عجیب این‌که این موجودات هم همون حس رو دارند و نیش‌شون نمی‌زنند.
Niloufar
«مجبورش می‌کنیم اخبار تلویزیون رو نگاه کنه تا روحیه‌ش خراب بشه، ولی مثلاً اگه هواپیمایی با دویست و پنجاه مسافر سقوط کنه و دویست و چهل و هفت نفرشون هلاک بشن، فقط تعداد بازمانده‌ها رو یادش می‌مونه.»
Niloufar
مغازه‌دار، زن جوان‌تری که کنار پنجره رو به صندوق نشسته بود و حساب‌هایش را بررسی می‌کرد، بااعتراض گفت «پسر من می‌خنده؟ نخیر خانم، فقط داره شکلک درمی‌آره. آخه چه دلیلی داره تو این دنیای نکبت لبخند بزنه؟»
کاربر ۲۲۳۱۲۳۱
در جهان کم عطری هست که شبیه بوی خوش کودکی باشد
kordelia
می‌دونید چیه؟ مشکل اینه که مردم به‌قدری تنهان که حتا وقتی این موجودات زهردار رو هم به اون‌ها می‌فروشیم، باز جذب‌شون می‌شن. عجیب این‌که این موجودات هم همون حس رو دارند و نیش‌شون نمی‌زنند.
عرولی
«میشیما، بیا شام بخور.» «گرسنه نیستم.» زنده بودن زمان می‌برد. از همه‌چیز بریدن هم زمان می‌برد. «می‌خوام بخوابم.» مسئله این است که فردا دوباره باید به زندگی ادامه بدهد.
Nafiseh R
«جریمه‌ش کردند. تو مدرسه ازش پرسیدند کی‌ها خودکشی می‌کنند. اون هم جواب داده بود آدم‌های شاکی.»
aseman
«مجبورش می‌کنیم اخبار تلویزیون رو نگاه کنه تا روحیه‌ش خراب بشه، ولی مثلاً اگه هواپیمایی با دویست و پنجاه مسافر سقوط کنه و دویست و چهل و هفت نفرشون هلاک بشن، فقط تعداد بازمانده‌ها رو یادش می‌مونه.» ادای آلن را درمی‌آورد. «“وای، مامان. زندگی چه‌قدر شگفت‌انگیزه. سه نفر از آسمون افتادند پایین و زنده موندند...”
Par.ya
چرا به جای لعنت فرستادن به تاریکی یه چراغ روشن نمی‌کنی؟
Niki
مأموریت آلن به پایان رسیده بود. خودش را رها کرد.
s_h_b73
«زندگی همینه که هست. اگه سخت بگیری، اونم به‌ت سخت می‌گذرونه. این ماییم که به‌ش ارزش می‌دیم. با همهٔ کمبودهایی که این دنیا داره، زیبایی‌های خودش رو هم داره. نباید از زندگی زیاد انتظار داشته باشیم. نمی‌شه باهاش جنگید! بهتر اینه که نیمهٔ پُرِ لیوان رو ببینیم.
راحله
«زندگی همینه که هست. اگه سخت بگیری، اونم به‌ت سخت می‌گذرونه. این ماییم که به‌ش ارزش می‌دیم. با همهٔ کمبودهایی که این دنیا داره، زیبایی‌های خودش رو هم داره. نباید از زندگی زیاد انتظار داشته باشیم. نمی‌شه باهاش جنگید! بهتر اینه که نیمهٔ پُرِ لیوان رو ببینیم. حالا اون تفنگ و طناب رو پس بده. حالی که تو این لحظه توشی پُرِ استرس و درده؛ الآن سرت داغه. هر چیزی امکان داره اتفاق بیفته. از چهارپایه می‌افتی و پاهات می‌شکنه. تو که الآن توی پاهات دردی نداری؟»
Mtr~
نگاهش کن، به اینی که روبه‌روته نگاه کن. ازش خجالت نکش. تو اگه همچین کسی رو توی خیابان ببینی اون رو می‌کشی؟ آخه مگه چی‌کار کرده که باید منفور باشه؟ گناهش چیه؟ چرا دوستش نداشته باشند؟ اگه اول خودت با این زن توی آینه آشتی کنی بقیهٔ آدم‌ها هم باهاش آشتی می‌کنند.»
Mochaaa
«همیشه واسهٔ هر چیزی یه راه‌حل وجود داره. هیچ‌وقت نباید ناامید بشیم.
mahsa
این‌ها اصلاً اخبار تلویزیون رو نگاه می‌کنند؟ واسهٔ آیندهٔ جهان غصه نمی‌خورند؟
mahsa
زنده بودن زمان می‌برد. از همه‌چیز بریدن هم زمان می‌برد.
mahsa

حجم

۱۰۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۱۴ صفحه

حجم

۱۰۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۱۴ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
۱۸,۰۰۰
۵۰%
تومان