بریدههایی از کتاب طرح کلی اندیشه ی اسلامی در قرآن
۴٫۷
(۵۳۷)
چون ایمان آگاهانه ازنظر اسلام مطلوب است، چونکه خدای متعال ایمان ناآگاهانه را قبول ندارد و ارج و ارزشی برایش قائل نیست؛ لذا چندین جای قرآن، ایمانهای کورکورانهٔ مقلّدانهٔ متعصبانه، که غالباً هم اینجور ایمانها آدم را با مغز به زمین میکوبند، اینچنین ایمانهایی را با شدت توبیخ میکند. یک آیهاش را اینجا نوشتیم که اگر بخواهم پیدا کنم در قرآن یکقدری مشکل میشود.
«وَ اِذا قیلَ لَهُم تَعالَوا اِلی ما اَنزَلَ اللّهُ وَ اِلَی الرَّسول» ـ صحبت از کافران و مرتجعان است و چون به آنان گفته شود که بیایید بهسوی آنچه خدا فرستاده است و بیایید بهسوی پیامبر. (آنجوری که من ترجمه کردم اینجا: و چون به آنان گفته شود که بیایید و آنچه را خدا فرستاده و پیامبر میآموزد، بیازمایید و بفهمید.) خب بیایید نزدیک بفهمید دیگر، بیایید گوش کنید، ببینید چه میگوید پیغمبر، حرفی دارد پیغمبر؟ جوابشان چیست؟ بهجای اینکه بیایند، بهجای اینکه فکر کنند، بهجای اینکه سعی کنند تا بفهمند و راهشان را انتخاب بکنند، «قالوا» گویند: «حَسبُنا ما وَجَدنا عَلَیهِ آباءَنا» راه و رسمی که پدران خود را بر آن یافتیم، ما را بس. ما دنبال این حرفهای تازه نمیرویم
Erfan
متوسل شوید به خدا و آیین خدایی، پناهنده باشید به خدا، متکی باشید به خدا، از هیچکس دیگر، از هیچ قدرت دیگر نهراسید. آنوقتیکه راهها بر شما فرو بسته مانْد، از لطف و مدد و یاوری خدا مأیوس نگردید. «هُوَ مَولاکم» خدا سرپرست و نگهبان و همجبههٔ شماست.
bahar narenj
اقامهٔ صلاة یعنی این. یعنی شما کاری بکنید که همهٔ مردم، در هر روزی، پنج نوبت و هر نوبتی چند بار بگویند «اِیّاک نَعبُدُ وَ اِیّاک نَستَعینُ». خدا! فقط درمقابل تو گردن عبودیت و پشت عبودیت خم میکنیم، نه درمقابلِ غیر تو. هر روزی پنج نوبت و هر نوبتی چند مرتبه از «مَغضوبِ عَلَیهِم» و از «ضالّین» یعنی از سردمداران فساد و از دنبالهروان آنان تبرّی بجوید، بیزاری بجوید، یکچنین جامعهای درست کند. امکان دارد اقامهٔ صلاة بهاینمعنا هم باشد.
العبد
چقدر پولهایی که به نام دین مصرف میشود، خرج میشود، اما انفاق نیست اینها، چون خلئی را پر نمیکند، چون دردی را به درمان نمیرساند، چون نیازی را از این جامعهٔ مستمند برطرف نمیکند.
bahar narenj
قرآن کتابی است که باید آن را خواند بهقصد فهمیدن، و فهمید بهقصد افزونشدن و نیرومندترشدن ایمان
bahar narenj
یاد خدا حربهای است در دست ما علیه شیطانها، یاد خدا ریسمانی است در اختیار ما، برای نجات از ورطهای که دشمنانِ هوشیاریِ ما، در برابر ما بهوجود آوردهاند. یاد خدا خیلی چیز ارزشمند و قیمتی است.
گیله مرد
اما برای انسانِ باخدا درِ دیگری در بنبستها باز میشود که باز شدن آن در، درهای دیگر را، درهای شرافتکُش را به روی او میبندد. آن در، چه دری است؟ درِ توکل به خدا. میگویند اینجا بنبست است. میگویند خدایی که من میشناسم بنبست را هم میشکافد. بنبست چیست؟ ازنظر خدا بنبست نداریم ما. همهٔ بنبستها با دست قدرت خدا بُنباز است! راه دارد.
علیرضا
هجرت کردن بهمعنای یکباره از همهچیز دست شستن بهخاطر هدف، بهخاطر پیوستن به جامعهٔ اسلامی، بهخاطر قبول تعهد در مجموعهٔ تشکیلات جامعهٔ اسلامی محسوب میشود.
Mohammad Ali Zareian
ایمانِ ارزشمند، ایمان آگاهانه است، ایمانِ توأم با درک و شعور است، ایمانیست که از روی بصیرت، با چشم باز، بدون ترسِ از اشکال، بهوجود آمده باشد. آن ایمانی که فلان مرد مسلمان دارد، برای نگهداشتنش باید بگوییم روزنامه نخواند، فلان کتاب را نخواند، در کوچهبازار راه نرود، با فلانکس حرف نزند، سرما و گرما نخورد، آفتاب و مهتاب نبیند، تا بماند؛ این ایمان متأسفانه نخواهد ماند. ایمانی لازم است که آنچنان آگاهانه انتخاب شده باشد که در سختترین شرایط هم آن ایمان از او گرفته نشود.
Mohammad Ali Zareian
ایمانِ ارزشمند، ایمان آگاهانه است، ایمانِ توأم با درک و شعور است، ایمانیست که از روی بصیرت، با چشم باز، بدون ترسِ از اشکال، بهوجود آمده باشد. آن ایمانی که فلان مرد مسلمان دارد، برای نگهداشتنش باید بگوییم روزنامه نخواند، فلان کتاب را نخواند، در کوچهبازار راه نرود، با فلانکس حرف نزند، سرما و گرما نخورد، آفتاب و مهتاب نبیند، تا بماند؛ این ایمان متأسفانه نخواهد ماند. ایمانی لازم است که آنچنان آگاهانه انتخاب شده باشد که در سختترین شرایط هم آن ایمان از او گرفته نشود.
Mohammad Ali Zareian
پیغمبران خدا نه، به آنچه گفتهاند، با تمام وجودشان مؤمن بودهاند؛ به آنچه مردم را به آن دعوت کردهاند، خود پیش از همه، شتابان رسیدهاند. معنی ندارد که من پای قُلهٔ کوه بِلَمَم و بخوابم، عطشْ تمام وجود مرا بپژمرد و بیَفسُرد، بعد به شما بگویم آقایان، آن بالای کوه یک آب خوشگواری هست، بدوید، بروید، زود باشید، شتابان باشید، سارِعوا، سابِقوا؛ خود من از اینجا جُنب نخورم. حق دارند همه بگویند اگر راست میگفتی، اگر از وجود چشمهٔ گوارایی خبر میداشتی، خودت هم که از تشنگی داری میسوزی بیچاره! خودت حرکت میکردی؛ پس دروغ میگویی، پس معتقد نیستی به آنچه میگویی. رهبران الهی پیش از همه، همچون پیشآهنگان یک راه، پرچم به دست، گام در راه، استوار، مشغول حرکت بودند و میرفتند، از همه جلوتر خودشان بودند.
Mohammad Ali Zareian
جامعهای که میگوید «اِیّاک نَعبُدُ وَ اِیّاک نَستَعینُ» جز خدا کسی را عبادت و عبودیت نمیکند و جز به خدا به هیچکس دیگر اتکاء و از کسی استعانت نمیجوید. جامعهٔ نمازخوان یعنی آن جامعهای که هر روز از سردمداران فساد، یعنی «مَغضوبٌ عَلَیهِم» و از دنبالهروان فساد، یعنی از «ضالّین» تبرّی میجوید.
Mohammad Ali Zareian
وقتی به بنبست رسیدی، وقتی به جایی رسیدی که به نظرت میآید اینجا تَهِ کوچه است، راهی در بین نیست، بر روی مردم معمولی چند در باز میشود، درِ تسلیم، تسلیمِ دشمن شدن، درِ تسلیم، تسلیمِ حوادث شدن، تسلیمِ جریانِ طبیعی زندگی شدن، درِ خودکشی و انتحار، خود را نابود کردن و راحت شدن و احیاناً پشیمانیها، اما برای انسانِ باخدا درِ دیگری در بنبستها باز میشود که باز شدن آن در، درهای دیگر را، درهای شرافتکُش را به روی او میبندد. آن در، چه دری است؟ درِ توکل به خدا.
Mohammad Ali Zareian
چون ایمان آگاهانه ازنظر اسلام مطلوب است، چونکه خدای متعال ایمان ناآگاهانه را قبول ندارد و ارج و ارزشی برایش قائل نیست؛
fateme dehnavi
یَذکرونَ اللّهَ» آن کسانیاند خردمندان که یاد میکنند خدا را، «قِیاماً» در حال ایستاده، «وَ قُعوداً» در حال نشسته، «وَ عَلی جُنوبِهِم» در حال به یک پهلو افتاده. یعنی در همهحال، در همهحال به یاد خدایند. اما
fateme dehnavi
ایمان یعنی باور، به وضوح مطلب را پذیرفتن و قبول کردن، یعنی دنبال یک جاذبه حرکت کردن.
fateme dehnavi
که ایمان دوجور است. یکجور ایمان مقلّدانه، متعصبانه؛ چون پدران و بزرگتران باور کرده بودند، ما هم باور کردیم؛ چون در کتاب ما، در حوزهٔ دین ما، اینجور میگویند، ما هم اینجور میگوییم، ولو تو دلیل بیاوری، بیخود آوردی، حرف تو را قبول نمیکنیم. اینهم یک نوع ایمان است، اما ایمانیست یا از روی تقلید یا از روی تعصب، دوجور است. یا از روی تقلید است، مثل عامهٔ مردم؛ از نوع مردم اگر بپرسی آقا، از کجا گفتی که پیغمبر اسلام حق است؟ هیچ
fateme dehnavi
بنا کردم «اِنَّ الَّذینَ آمَنوا و عَمِلُوا الصّالِحات» ها را در قرآن شمردن. دیدم با همین تعبیر، دهها مورد، ایمان همراه با عمل صالح آمده است. ایمانِ تنها، ایمانِ بیتعهد، ایمانی که همراه آن احساس مسئولیتی نباشد، نه به درد دنیا میخورد، نه به درد عُقبی میخورد، این منطق قرآن است.
fr
ایمانی که فقط در دل بماند، میپوسد و میخشکد؛ تو بگو نه، باقی میماند؛ ما هم شُبهه را قوی میگیریم، میگوییم ایمان در اعماق دل میماند. اما ایمانی که در دل میماند و به دست و پا و چشم و گوش و مغز و اعضا و جوارح و زندگی و نیروها و انرژیهای ما نمیرسد، آن ایمان ازنظر فرهنگ قرآنی ارزشمند نیست.
fr
و ما امروز یکی از بدبختیهایمان، مواجههٔ با نسل قبل از جوان است. آنهایی که از آگاهیها و روشنبینیهای خاصّ نسل جوان امروزِ مسلمان محروم ماندند، از آن ایمان عمیق راسخِ مصونمانده از آسیبِ زمانِ دو نسل قبل هم، متأسفانه محروم ماندند. نه آن درک و شعور و آگاهی هست که بتواند در سایهٔ آن درک، یک ایمان مستقری در خود بهوجود بیاورد و قید پول و مقام و شهرت و محبوبیت و رفاه و آسودگی را بزند و نه یک صندوقچهٔ محکم و حصار قویِ مستحکمی، مثل دو قرن پیش و یک قرن پیش در اطرافش هست که ایمانش را در صندوقخانه اقلاً حفظ کند، ولو همان ایمان مقلّدانه را.
maryhzd
حجم
۴٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۹۳ صفحه
حجم
۴٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۹۳ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان