بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بیت بازی | صفحه ۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب بیت بازی

بریده‌هایی از کتاب بیت بازی

ویراستار:مینا حامدی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۹۴ رأی
۳٫۸
(۹۴)
«مدعی خواست که آید به تماشاگه راز» خانمش زنگ زد و گفت: شلوغ است نرو
Noora🌙^^
«تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد» علی‌الخصوص اگر عضو بیمه هم باشی
Noora🌙^^
«تو را که حسن خداداد هست و حجله بخت» به حیرتم که چرا خواستگار کم داری
raziyeh
«ای مگس، عرصه سیمرغ نه جولانگه توست» تو که جانت به یکی بادِ مگس‌کش بند است
فاطمه
«در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند» از بسکه گیر می‌داد نیروی انتظامی
فاطمه
«غلام همت آنم که زیر چرخ کبود» ز عمق دل بزند زور مثل ژان‌وال‌ژان
|ݐ.الف
«به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم» از آن تاریخ دینم کاملاً سوراخ سوراخ است
|ݐ.الف
«می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب» دارند پشت میکده پاسور می‌زنند
|ݐ.الف
«گویند رمز عشق مگویید و مشنوید» پسورد را ـ عزیز دلم ـ لو نمی‌دهند
خوش
دست تنها ادعای کوه کندن کرده است من یقین دارم که این فرهاد شیرین می‌زند
atefeh
دانش‌آموزان ما را بارها سوزانده‌اید ای بخاری‌های نفتی، معذرت‌خواهی کنید
atefeh
«عنان به میکده خواهیم تافت زین مجلس» که اکثریت‌شان حزب باد می‌باشند
atefeh
«غلام همت آنم که زیر چرخ کبود» ز عمق دل بزند زور مثل ژان‌وال‌ژان
Ali
«در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند» از بسکه گیر می‌داد نیروی انتظامی
Ali
«به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم» چو استخاره بد آمد دوباره می خوردم
parisa_msi
«درویش را نباشد برگ سرای سلطان» زیرا که او اساساً کوبیده دوست دارد
meymand
«تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد» علی‌الخصوص اگر عضو بیمه هم باشی
hamed hosseini
«سحرم دولت بیدار به بالین آمد» گفت این از ثمرات سفر استانی‌ست
آترین🍃
«من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم» گریمش کرده‌اند انگار قبل از فیلمبرداری
آترین🍃
«مدعی خواست که آید به تماشاگه راز» خانمش زنگ زد و گفت: شلوغ است نرو
آترین🍃

حجم

۴۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۴۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۱,۸۰۰
تومان
صفحه قبل۱
...
۸
۹
صفحه بعد