«در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند»
از بسکه گیر میداد نیروی انتظامی
عاطفه
«می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب»
دارند پشت میکده پاسور میزنند
عاطفه
«به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم»
از آن تاریخ دینم کاملاً سوراخ سوراخ است
ⓝⓐⓡⓖⓔⓢ
«چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی»
ولی افسوس که گشت آمد و ما دررفتیم
سپیده
آنشب که مست بودیم از جام تلخکامی
ما را گرفت با هم نیروی انتظامی
Dexter
دانشآموزان ما را بارها سوزاندهاید
ای بخاریهای نفتی، معذرتخواهی کنید
بلاتریکس لسترنج
«گویند رمز عشق مگویید و مشنوید»
پسورد را ـ عزیز دلم ـ لو نمیدهند
سپیده
تو تیغ می گذاری و هی ریش میزنی
من ریش میگذارم و هی تیغ میزنم
سقف پاره کن!
هم حوزه رفتهام من و هم درس خواندهام
پس در نتیجه حجتالاسلام دکترم
فاطمه
«ساقی و مطرب و می جمله مهیاست، ولی»
این وسط جای تو و سیدیِ اندی خالی است
مادربزرگ علی💝
«این دهان بستی دهانی باز شد»
آن دهان را هم ببندی بهتر است
"Shfar"
«تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد»
علیالخصوص اگر عضو بیمه هم باشی
بلاتریکس لسترنج
۷۱: زور زیاد
«غلام همت آنم که زیر چرخ کبود»
ز عمق دل بزند زور مثل ژانوالژان
k.mehrabi
مپر از روی آتش، دختر محجوب با ایمان
جگر از روی آتش بپّرد جزغاله خواهد شد
سپیده
«جمیلهای است عروس جهان ولی هشدار»
بدون تنبک و دف بندری نمیرقصد
سپیده
نگاه چپ به نوامیس دیگران نکنید
حرمسرای خروس است مرغداری ما
سقف پاره کن!
«شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل»
فقط کم مانده بوق کشتی دزدان دریایی
سپیده
۵۳: آبکش
«به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم»
از آن تاریخ دینم کاملاً سوراخ سوراخ است
k.mehrabi
«به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم»
از آن تاریخ دینم کاملاً سوراخ سوراخ است
احمد سبحان
«اشک خونین بنمودم به طبیبان، گفتند»
چند ماهی است شما تومور مغزی داری
ⓝⓐⓡⓖⓔⓢ