بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تسخیر نان | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب تسخیر نان

بریده‌هایی از کتاب تسخیر نان

۴٫۸
(۵)
اما زنان هم سهم خودشان را از رهایی بشری طلب می‌کنند. زن دیگر نمی‌خواهد بار کار خانگی را بر عهده داشته باشد. به باور او، سال‌ها زمانی که او برای تربیت فرزندانش صرف می‌کند، کاری کافی و بسنده است. او دیگر نمی‌خواهد آشپز، تعمیرکار و نظافت‌چی خانه هم باشد! به لطف زنان آمریکایی که رهبری نهضتی برای دست‌یابی به این مطالبات را بر عهده گرفته‌اند، حالا می‌توان صدای شکایت عمومی [مردان] در ایالات‌متحده را شنید که از کم شدن تعداد زنانی به فغان آمده‌اند که حاضرند جایگاه خود را پایین بیاورند و به کارهای پست خانگی رضایت دهند. بانوی من ترجیح می‌دهد وقتش را به هنر، سیاست، ادبیات یا حتی میز قمار اختصاص دهد. دختران کارگر اندکی پیدا می‌شوند که به بردگی خانگی تن بدهند و پیدا کردن خدمتکار در ایالات‌متحده نیز به این سادگی نیست.
☆Nostalgia☆
نود درصد ثروت‌های کلانی که در ایالات‌متحده ایجاد شده است (آن‌گونه که هنری جورج در کتاب مسایل اجتماعی خود نشان داده‌است) نتیجهٔ راهزنی‌ها و رذالت‌های بزرگ‌مقیاسی بوده که با همکاری دولت صورت گرفته‌اند.
☆Nostalgia☆
کارگر، تحت نام «قرارداد آزاد»، ناگزیر است همان قیود فئودالی را بپذیرد. زیرا وقتی زمان انتخاب فرا می‌رسد، شرایط بهتری پیش روی او نخواهد بود. همه‌چیز تحت مالکیت خصوصی است و او، یا باید این شرایط را بپذیرد یا از گرسنگی بمیرد. نتیجهٔ این اوضاع آن است که تمامیت تولید به مسیری اشتباه می‌افتد. شرکت‌ها هیچ اهمیتی به نیازهای اجتماع نمی‌دهند. تنها هدفشان بالاتر بردن منافع سرمایه‌گذار است. حال آنکه تورم مداوم در تجارت و بحران‌های ادواری صنایع، هرکدام هزاران کارگر را روانهٔ خیابان‌ها می‌کند.
☆Nostalgia☆
چرا کارِ زنان هیچ‌گاه به حساب نمی‌آید؟ چرا در هر خانه‌ای، مادر خانواده، همراه با سه یا چهار خدمتکار، ناگزیرند این همه از وقت‌شان را برای امور مربوط به آشپزی حرام کنند؟ زیرا آنانی که می‌خواهند نوع بشر را به‌سمت رهایی هدایت کنند، زنان را در رؤیایشان از رهایی نادیده گرفته‌اند و دون شأن عالی مردانهٔ خود می‌دانند که «به تنظیمات مربوط به آشپزخانه» فکر کنند؛ تنظیماتی که بر دوش زحمت‌کش‌ترین گروه مردمان افتاده است: زنان.
yazdaan
حق کار چیزی نیست مگر چرخ عصاری سودگرایی. زمان آن رسیده است که کارگران بر حق توارث اشتراکی خودشان تأکید کنند و میراث مشترکشان را به تملک درآورند.
yazdaan
هرچند در این سفر نتوانست باکونین را ببیند که سال‌های آخر عمرش را در سوئیس می‌گذراند. حسرتی که تا آخر عمر با او ماند. این دو رهبر آنارشیست، مانند دو کشتی در شبی تاریک از کنار یکدیگر گذشتند.
yazdaan
آن‌چه ما می‌خواهیم، سامان دادن امور به‌گونه‌ای است که هر فرد انسانی که پا به این جهان می‌گذارد، در وهلهٔ نخست بخت یادگیری یک کسب‌وکار سودبخش و استادی در آن را داشته باشد و پس از آن نیز، بتواند آزادانه به کسب‌وکار خودش بپردازد؛ بدون آنکه بخواهد از ارباب یا مالکی اجازه بگیرد یا مجبور باشد سهم شاهانه‌ای را از آن‌چه تولید می‌کند به صاحب زمین یا سرمایه‌دار واگذارد.
☆Nostalgia☆
افزون بر این، تمایلی هرچند کم‌رمق به این وجود دارد که نیازهای هر فرد، بدون در نظر گرفتن خدمات گذشته یا حال او به اجتماع موضوع بررسی [و ارضا] قرار گیرد. آرام‌آرام جامعه را به‌مثابه یک کل در نظر می‌گیریم که هر بخش آن، آن‌قدر با بخش‌های دیگر پیوند خورده که ارائهٔ خدمتی به یک بخش آن، به‌معنی ارائهٔ خدمت به تمامی بخش‌هاست. زمانی که به یک کتابخانهٔ عمومی می‌روید – به‌طور قطعی، نه کتابخانهٔ ملی پاریس، بلکه برای مثال، موزهٔ بریتانیا یا کتابخانهٔ برلین - کتابدار پیش از آنکه یک یا پنجاه کتابی را که خواسته‌اید به شما بدهد، از شما نمی‌پرسد چه خدمتی به جامعه ارائه می‌کنید.
☆Nostalgia☆
«این‌ها اعتراضاتی است که تمام نظام‌های کمونیستی باید با آن روبه‌رو شوند و بنیان‌گذاران جوامع نوینی هم که در بیابان‌های آمریکا تأسیس شده‌اند، هیچ‌گاه آن را درک نکرده‌اند... اجتماع بیهوده کوشید تا ضروریات عام زندگی افراد را تأمین کند؛ هر آموزشی را سرکوب کند که به بسط فردیت افراد یاری می‌رساند؛ و تمام متون خواندنی را، مگر انجیل، از میان ببرد... جامعه نمی‌تواند در شرایطی که احساسات فردی، تمایلات هنری و تمام مسیرهای پیشرفت را از میان می‌برد، به حیات خود ادامه دهد. آیا کمون آنارشیستی هم باید مسیر مشابهی را در پیش گیرد؟ روشن است که نه؛ اما به‌شرط آنکه دریابد علاوه بر تولید تمام ضروریات زندگی مادی، باید برای ارضای تجلیات ذهن بشری هم تلاش کند.»
☆Nostalgia☆
به کارگری که نمی‌تواند خودش را محکوم کند به آنکه یک عمر، جزء کوچکی از یک چیز را سر جایش نصب کند، به کارگری که پشت ماشین دوخت کوچکش محبوس شده و سرانجام از کار خود متنفر خواهد شد، فرصت بدهید؛ فرصتی برای کار کردن روی زمین، برای انداختن درخت‌ها در جنگل، برای درنوردیدن دریاهای توفانی یا جست‌وخیز کردن در فضاهای خالی یک موتور. اما با واداشتنش به کار مادام‌العمر پشت یک ماشین کوچک، با واداشتنش به یک عمر شیار زدن بر سر یک پیچ یا سوراخ کردن سر یک سوزن، او را به یک بیکاره تبدیل نکنید.
yazdaan
مدارس شما، دانشگاه‌های تنبلی‌اند، همان‌طور که زندان‌هایتان، دانشگاه جرم و جنایت. مدارس را آزاد کنید، مدارج دانشگاهی‌تان را از میان ببرید و برای تدریس، به سراغ داوطلبان بروید. در این مسیر گام بردارید، به‌جای وضع قوانینی علیه تنبلی که تنها به‌افزایش آن خواهد انجامید.
yazdaan
اما در خصوص تنبلی اکثریت غالب کارگران، فقط اقتصاددان‌ها بدنهاد و گردانندگان سازمان‌های خیریه می‌توانند چنین گزافه‌هایی بگویند.
yazdaan
کارگر یدی همواره پایین‌تر از کارگر ذهنی در نظر گرفته می‌شود. آن کسی که ده ساعت در کارگاه‌ها جان می‌کند، وقت، و بیشتر از آن، امکان و ابزار آن را ندارد که جذابیت‌های والای علوم و هنرها را به‌دست آورد یا حتی آمادگی التذاذ از آن‌ها را در خودش ایجاد کند. او باید به پسماندهٔ میز برخورداران و بهره‌مندان راضی باشد.
yazdaan
در هر کجا، دولت مسئولیت‌های مقدسش را به افراد خصوصی واگذار می‌کند. در هر کجا، سازمان‌های آزاد به حوزهٔ مدیریت دولتی نفوذ کرده‌اند. با این همه، تمام نمونه‌هایی که به آن‌ها اشاره شد، تنها شمه‌ای از آن چیزی است که قرارداد آزاد می‌تواند در آینده به ما ارائه کند؛ در زمانی که دیگر دولتی در کار نیست.
yazdaan
تا زمانی که مردمان کارهای یدی و پیش‌پاافتاده را نشانه‌ای از فرودستی می‌دانند، برایشان دیدن نویسنده‌ای که خودش مشغول حروفچینی کتابش است، عجیب به‌نظر می‌رسد.
yazdaan
آن‌وقت درمی‌یابیم که در مقابل هر تکه رختی که می‌خریم، به گروه بزرگی از انگل‌های سرمایه‌داری حق حساب داده‌ایم.
yazdaan
اجازه ندهید ما را به اشتباه بیندازند.
yazdaan
به همین دلیل است که صادق‌ترین انقلابی‌ها، با نفی یونیفورم‌ها و نشان‌هایی که هنوز نشان اقتدار و بردگی را بر خود دارند، دوشادوش توده‌ها کار می‌کنند تا امحای نظام اجاره‌داری و سلب مالکیت خانه‌های مسکونی را به انجام رسانند.
yazdaan
نباید از یاد ببریم که هرچند فرانسه حریر و ساتن تن‌پوش همسران سرمایه‌داران آلمانی یا امپراتریس روسیه یا ملکهٔ جزایر سندویچ را تولید می‌کند، و هرچند پاریس جواهرات و بازیچه‌های شگفت‌انگیز دیگری را برای جماعت ثروتمند در هرگوشهٔ جهان تولید می‌کند، اما هنوز دو سوم دهقانان فرانسوی نه چراغ مناسبی دارند که خانه‌هایشان را روشن کند و نه ابزار مناسبی برای به‌روز کردن زراعتشان.
yazdaan
مطبوعات نیز همین را، به هر راهی که بتوانند، به ما می‌آموزانند. ستون‌های کاملی از مطبوعات به جدال‌های پارلمانی و توطئه‌گری‌های سیاسی اختصاص یافته‌اند؛ در حالی که بخش گسترده‌ای از حیات روزمرهٔ یک ملت، تنها در ستون‌هایی مربوط به مسایل اقتصادی یا در صفحات حوادث بازتاب می‌یابند. زمانی که روزنامه‌ها را می‌خوانید، به‌ندرت به بی‌شمار مردمانی فکر می‌کنید که می‌بالند و می‌میرند، رنج را می‌شناسند، کار و مصرف می‌کنند،
yazdaan

حجم

۴۳۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۶۲ صفحه

حجم

۴۳۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۶۲ صفحه

قیمت:
۸۲,۰۰۰
تومان