بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آسو | صفحه ۱۴ | طاقچه
کتاب آسو اثر محمد‌امین  پورحسینقلی

بریده‌هایی از کتاب آسو

انتشارات:انتشارات آرنا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۳۷۹ رأی
۴٫۴
(۳۷۹)
سرداران انبان زر پر می‌کنند و کاهنان بجای پرستش، نذورات را به یغما می‌برند. نمی‌دانم چرا درایت بزرگان این سرزمین خشکیده است... نمی‌دانم... نمی‌دانم...
aylin
آنچه رفته را نمی‌توان باز آورد. ولی آنچه که هست را می‌توان دو‌دستی چسبید.
کاربر ۷۹۶۹۷۰۲
«فرقی نمی‌کند کدام ایزد... اگر ایمان داشته باشی تنها نمی‌مانی...»
zeze26
«به هیچ شاهی دل نبند... فقط به ایمان خودت دل ببند...
zeze26
قانون روزگار همین بود؛ اگر قوی باشی زنده می‌مانی. پس برای زنده ماندن، با قوی‌ها باش!
zeze26
آنچه انسان را بسوی سرنوشت می‌برد، خواست مزداست...
zeze26
آسو سخن استاد را تصحیح کرد: «مزدا همواره پشتیبان کسانی است که بسوی نیکی می‌روند.»
zeze26
شوتروک با چشمان کم‌فروغ و خسته، نگاهش را به جوان کامبادنی دوخت و گفت: «زندگی به آسانی از آدم می‌گریزد. هرقدر کامروایی کرده باشی یا با سختی و ذلت روزگار گذرانده باشی، از تقدیر مرگ گریزی نداری. چه کسی می‌داند که پنجه مرگ در کدامین زمان و کدامین سرزمین، گریبان ما را خواهد فشرد؟»
zeze26
آسو با لحنی جدی گفت: «من فقط یک خدا را می‌پرستم و او مزداییست که از نوشیدن و خوردن بی‌نیاز است و پیروانش را منع کرده نوشیدن چیزی که مست می‌کند. اما مغان کرپن* که دشمنان او هستند، شراب هوم می‌خورند و مستی می‌کنند و مردم را فریب می‌دهند و به دروغ از میترا* و آناهید* سخن می‌گویند... من و پدرم از آنها نیستیم!»
کاربر ۱۳۲۰۴۹
«انسان چه بی‌نواست... چون غذا نباشد گرسنه است و چون آب نباشد تشنه... دیو بیماری بر او هجوم می‌آورد و سختی روزگار بر زانوها خمش می‌کند... برهنه از مادر زاده شده و برهنه در خاک خواهد خفت. بدی بر او چیره است و غم بر نهادش ابدی است. چه بی‌نواست انسان...»
sepid

حجم

۲۸۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۳۰ صفحه

حجم

۲۸۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۳۰ صفحه

قیمت:
رایگان