بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هیچ | طاقچه
کتاب هیچ اثر جلیل صفربیگی

بریده‌هایی از کتاب هیچ

امتیاز:
۳.۰از ۱۱ رأی
۳٫۰
(۱۱)
من گم شده‌ام، کلید این خواب کجاست؟ آن کوچه که بود «بی تو مهتاب...» کجاست؟ باید بروم کسی مرا می‌خواند دیرم شده کفشهای سهراب کجاست؟
مهدی فیروزان
از پیش خودت به چاه ما را نفرست با این سر بی کلاه ما را نفرست لطفی کن و زود کار را یکسره کن دنبال نخودسیاه، ما را نفرست
😍Mobina😍
ما این کم و کاست را نمی‌دانستیم دل، آن‌چه که خواست را نمی‌دانستیم باور کن اگر عنایت عشق نبود دست چپ و راست را نمی‌دانستیم
sadeghi
کو آن همه شادی و زرنگی‌هایم آن شور و نشاط و شوخ و شنگی‌هایم رفتند پرنده‌های نقاشی من من مانده‌ام و مدادرنگی‌هایم
sadeghi
از پیش خودت به چاه ما را نفرست با این سر بی کلاه ما را نفرست لطفی کن و زود کار را یکسره کن دنبال نخودسیاه، ما را نفرست
پناه
من گم شده‌ام، کلید این خواب کجاست؟ آن کوچه که بود «بی تو مهتاب...» کجاست؟ باید بروم کسی مرا می‌خواند دیرم شده کفشهای سهراب کجاست؟
گیسو
این شعر فقط به درد مردن می‌خورد
پناه
در دفتر شعر من صدا چاپ شده لبخند و گل و نور و صفا چاپ شده در چاپ جدید شعرهای دل من یک شعر سپید از خدا چاپ شده
مادربزرگ علی💝
برای سیدمهدی اصغری ای بی هنر هزل! تو را خواهم کشت بی خاصیت رذل! تو را خواهم کشت کم دور و بر انار سارا بپلک! دارا! به اباالفضل تو را خواهم کشت
مادربزرگ علی💝
اصلاً تو خودت را بکشی من اینم شرمنده! بلد نیستم عاشق بشوم
گیسو

حجم

۲۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۵۶ صفحه

حجم

۲۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۵۶ صفحه

قیمت:
۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد