بریدههایی از کتاب آیینه جادو؛ جلد اول
۴٫۸
(۹)
انتخاب لفظ «دهکده»، و نه شهر یا کشور، خودبهخود با نوعی مبالغه در این تعبیر همراه است، چرا که در یک دهکده همه یکدیگر را میشناسند و از حال و روزِ هم باخبرند. تصور «دهکدۀ واحد جهانی» خودبهخود با قبول یک «فرهنگ واحد» برای مردم سراسر کرۀ زمین ملازم است و هر فرهنگ، آنچنان که در علم ارتباطات میگویند نسبت به «جهان آفرینش» دارای «نگرش و تبیین» خاصی است و لذا تعبیر دهکدۀ جهانی لامحاله بدین معناست که ساکنین این دهکدۀ واحد، «شریعت واحد» ی را نیز پذیرفتهاند.
سحر
اگر یک برنامۀ بلندمدت برای پرورش هنرمندان برنامهساز نداشته باشیم، همین عامل مذکور میتواند ما را تدریجاً به سمت یک خضوع ناخواسته در برابر هنرمندان و متخصصان غیرمتعهد به اسلام براند.
سحر
«علم» در روزگار ما جانشین «شریعت» گشته است. اما بهراستی احکامی که «ابطالپذیری» لازمۀ ذاتی آنهاست، چطور ممکن است قادر باشند طریق حقیقی زندگی انسان را در برابر او بگشایند؟
سحر
«علم» در روزگار ما جانشین «شریعت» گشته است. اما بهراستی احکامی که «ابطالپذیری» لازمۀ ذاتی آنهاست، چطور ممکن است قادر باشند طریق حقیقی زندگی انسان را در برابر او بگشایند؟
سحر
دین نیز جز این معنای دیگری ندارد: راه زندگی.
سحر
مکلوهان درست میگوید که:
اثرات تکنولوژی در قلمرو عقاید و مفاهیم حادث نمیشود، بلکه الگوهای احساسی را بدون مقاومت و به طور مستمر تغییر میدهد.
سحر
در فیلمهای کمدی عموماً از اِعجاب و شگفتزدگی تماشاگر سوء استفاده میشود. آنچه به او ارائه میشود کاریکاتوری است از یک زندگی کاملاً غیرمعمول و غیرواقعی. وجه تمایز کاریکاتور از واقعیت در آنجاست که کاریکاتور با مبالغه در قسمتهایی خاص از یک واقعیت، که میتوانند شاخص آن باشند، وجود پیدا کرده است. خنده ناشی از اعجاب است و اعجابْ واکنشی است روحی در برابر وقایع و یا اشخاص و اشیای غیرمعمول.
سحر
در فیلمهای ترسناک، تسخیر روانی تماشاگر از طریق قوۀ واهمۀ او انجام میگیرد. تماشاگر با آنکه «میداند» آنچه در پیش چشم دارد دروغی بیش نیست، اما با این همه، از فریبکاری قوۀ وهم و تخیل خویش نمیتواند بگریزد. نظیر انسانی تنها که میخواهد شب را در کنار مردهای به صبح برساند: با آنکه میداند از مرده هیچ فعلی صادر نمیشود، میترسد و اگر نتواند وجودش را تحت سیطرۀ عقل بکشاند و خود را با استدلالها و براهین عقلی قانع سازد، چه بسا که در اوج توهم، کارش به جنون منجر شود. با این همه، جای این سؤال وجود دارد که چرا تماشاگر با وجود ترسی که بر جانش مستولی میشود سینما را ترک نمیگوید.
سحر
دموکراسی اقتضا دارد که نیاز به همجنسبازی نیز برای همجنسبازان برآورده شود، حال آنکه این امر نیازی است کاذب، منافی طبیعت بشر و حقیقت غایی وجود او، که نهتنها مستحق اعتنا نیست بلکه باید با اجرای حدود، ریشۀ آن از اجتماع بشری بریده شود.
سحر
تنها نیازهایی باید مورد اعتنا قرار بگیرند که منافی سلوک انسان به سوی کمال وجودیش نیستند. تفاوت ما و غربیها، یکی هم در همین جاست؛ اومانیسم و فرزندان او، لیبرالیسم و دموکراسی، میان نیازهای انسان تفاوتی قائل نمیشوند. آنها از آنجایی که برای انسان «حقیقتی غایی» نمیشناسند، اعتقاد یافتهاند که همۀ نیازهای بشر باید به طور یکسان برآورده شوند، حال آنکه در این صورت، شدت و حدتِ نیازهای حیوانی، عشق به کمال را که منشأ نیازهای فطری است محجوب خواهد داشت و راه انسان به سوی فلاح مسدود خواهد شد ـ همان اتفاقی که اکنون در غرب افتاده است.
سحر
تنها نیازهایی باید مورد اعتنا قرار بگیرند که منافی سلوک انسان به سوی کمال وجودیش نیستند. تفاوت ما و غربیها، یکی هم در همین جاست؛ اومانیسم و فرزندان او، لیبرالیسم و دموکراسی، میان نیازهای انسان تفاوتی قائل نمیشوند. آنها از آنجایی که برای انسان «حقیقتی غایی» نمیشناسند، اعتقاد یافتهاند که همۀ نیازهای بشر باید به طور یکسان برآورده شوند، حال آنکه در این صورت، شدت و حدتِ نیازهای حیوانی، عشق به کمال را که منشأ نیازهای فطری است محجوب خواهد داشت و راه انسان به سوی فلاح مسدود خواهد شد ـ همان اتفاقی که اکنون در غرب افتاده است.
سحر
نیازهای بشری را مسامحتاً میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
الف: نیازهای فطری و غریزی که از عشق انسان به کمال منشأ گرفتهاند.
ب: نیازهایی که ناشی از ضعفهای بشری هستند، اما ریشه در فطریات و غرایز دارند.
ج: نیازهایی که منشأ آنها عادات غیرطبیعی است.
سحر
«کلمه» تا آنگاه که بیچهره است و تصور و تجسم پیدا نکرده، میتواند همچنان وسعت بیکران خود را در معنا حفظ کند، اما به محض آنکه تصور و تجسم پیدا کرد، در همان کالبد یا صورتْ محدود و منجمد میشود.
علیرضا
برای پایهگذاری «عالمی» بر مبنای اسلام، ناچار هستیم که با یقینی برآمده از ایمان به اسلام، و در پرتو آن، به تمدن غرب و لوازم و محصولات آن نظر کنیم. با این معرفت رفتهرفته لوازم خروج از غفلتِ فراگیر ناشی از سیطرۀ تمدن غرب فراهم خواهد شد.
علیرضا
آیا میان «ساحت احساس» و «ساحت عقل و فهم» رابطهای نیست؟ مکلوهان درست میگوید که:
اثرات تکنولوژی در قلمرو عقاید و مفاهیم حادث نمیشود، بلکه الگوهای احساسی را بدون مقاومت و به طور مستمر تغییر میدهد.
علیرضا
حجم
۳۱۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۳۱۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
قیمت:
۶۱,۰۰۰
۳۰,۵۰۰۵۰%
تومان