بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دین و اخلاق | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب دین و اخلاق اثر محدثه واضحی‌فرد

بریده‌هایی از کتاب دین و اخلاق

انتشارات:نشر کرگدن
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۳ رأی
۳٫۰
(۳)
می‌گویند برتراند راسل جایی در دفاع از خداناباوری‌اش سخنرانی می‌کرده است. در پایانِ سخنرانی، خانمی خشمگین بلند شده و پرسیده است: «لرد راسل، وقتی روز جزا در برابر عرش خدا ایستاده‌ای چه خواهی گفت؟» راسل پاسخ داد: «خواهم گفت خیلی متأسف‌ام، اما شواهدی که به ما داده بودی کافی نبود».
محمد طاهر پسران افشاریان
این روال معمول خداناباوران در واکنش به ادعاهای دینی است: خواستن دلیل، و در نبود آن، انکار ادعاها. البته روش نو-خداناباوران امروزی هم برای برخورد با دین همین است. طبق دیدگاه آنها، ادیان - منظورشان از ادیان عمدتاً مسیحیت، یهودیت و اسلام است، و من در این مورد از آنها پیروی می‌کنم - عمدتاً در کارِ مطرح کردن ادعاهایی دربارهٔ جهان هستند که کمی به فرضیه‌های علمی شبیه است. به عبارت دیگر، ادعاهایی هست - مانند این ادعا که خدا جهان را آفریده است - که شواهدی حمایتشان می‌کنند، یا با استدلال‌هایی اثبات شده‌اند و با تجربهٔ ما از جهانْ آزموده شده‌اند. اما برخلاف این شواهد، این فرضیه‌ها موفق به نظر نمی‌رسند.
محمد طاهر پسران افشاریان
تجربهٔ دینی چگونه می‌تواند ایمان به فلان روایت رستگاری را، به‌ویژه با در نظر گرفتن اختلافات زیاد میان شرح‌های متفاوت سنت‌های بزرگ دینی، حفظ کند؟ کدام نوع از تجربهٔ دینی می‌تواند این ادعا را که عیسی مسیح خدای متجسد بوده است و نه فقط یک معلم اخلاق بزرگ تأیید کند؟ یا اینکه کتاب مقدس، و نه قرآن، عیناً کلمات وحی‌شدهٔ خداست؟ ممکن است معتقدان احساس عمیق یقین داشته باشند، اما هر دینی قطعیت بقیهٔ دین‌ها را رد می‌کند، و درنتیجه راه برای طرح این پرسش باز می‌شود که چرا طرفداران یک دین ایمان خودشان را برتر می‌دانند.
محمد طاهر پسران افشاریان
بحث از دین عموماً دربارهٔ خداست. خداناباوران دین را رد می‌کنند چون به خدا باور ندارند. یهودیان، مسیحیان و مسلمانان باور به خدا را جزو بنیان‌های دینشان می‌دانند. اما فیلسوفی به نامِ جان گری اخیراً استدلال کرده است باور به خدا نباید ارتباط چندانی با دین داشته باشد. او یادآوری می‌کند در بسیاری موارد - برای مثال «آیین چندخدایی، هندوئیسم و بودیسم، دائویسم و (  آیین) شینتو، بسیاری از فرقه‌های یهودیت و بعضی از سنت‌های مسیحیت و اسلام» - باور جایگاه مهمی ندارد، بلکه «اعمال - مناسک، مراقبه و روش زندگی - است که اهمیت دارد». او در ادامه می‌گوید: «فقط بنیادگرایان دینی و خردگرایان جاهل هستند که فکر می‌کنند اساطیری که به آنها معتقدیم حقیقت محض است»، و اینکه «آنچه باور داریم درنهایت چندان مهم نیست. مهم این است که چگونه زندگی می‌کنیم».
محمد طاهر پسران افشاریان
آنها «الزاماً» در سرشت او یا هر چیزی که ذره‌ای به این شبیه باشد، نیستند. برعکس، امید به اینکه خدا قابل‌اعتماد و عادل است، موضوع ایمانِ باستانی اسرائیل است: امیدواریم به‌رغم واقعیتِ اغلب بی‌رحمانهٔ تجربهٔ روزمره‌مان، در آخر صداقت و عدالت بر جهانمان حکم براند. به عبارت دیگر، یهودیان باستان خدایی به‌مراتب واقع‌گرایانه‌تر از خدایی یافته بودند که از تبار سنت فکری یونانی بود. اما فیلسوفان ترجیح دادند از چنین دیدگاهی فاصله بگیرند، بدون شک از ترس اینکه خدایی ناکامل سرسپردگی نوع بشر را جلب نمی‌کند. درعوض، ترجیح دادند برایمان از خدایی بگویند که مجموعه‌ای از کمال‌های مطلوب همه‌جانبه دارد - کمال‌های مطلوبی که نسبت به جهانی که واقعاً در آن زندگی می‌کنیم به‌سختی قابل‌تصور است. امروزه که خداباوری به‌سرعت موقعیت خود را در سراسر اروپا و همچنین در میان امریکایی‌ها از دست می‌دهد، ما می‌توانیم همت کنیم و در این موضوع بازنگری کنیم. مطمئناً تصور قابل‌قبول‌تری از خدا مضر نخواهد بود.
محمد طاهر پسران افشاریان
پس اگر مجموعه‌ای از «کمالات» نبود که پیامبران و عالمانی که کتاب مقدس یهودی را نوشته‌اند در صحبت کردن از خدا به آن ارجاع دهند، دربارهٔ چه چیزی صحبت می‌کردند؟ همان‌طور که دونالد هارمن اکنسون نوشته است، خدایِ کتاب مقدس یهودی معروف است به «تجسم آنچه هست، تجسم حقیقت» آن‌طور که ما تجربه‌اش می‌کنیم. تغییرات ناگهانی رفتار خدا از کنش به بی‌تفاوتی ظاهری و برعکس، انتظارات متغیرش از انسان‌هایی که در برابرش ایستاده‌اند، واکنش‌های گاه ویرانگرش به اعمال نیک و بد بشر - همه بازتاب‌دهندهٔ مشکلاتی است که اغلب در زندگی بیشتر انسان‌ها وجود دارد. بی‌گمان، خدای کتاب مقدس می‌تواند ناگهانی و با بخشندگی‌ای متحیرکننده ظاهر شود، همان‌طور که در دریای سرخ بر اسرائیل ظاهر شد، و درنهایت قابل‌اعتماد و عادل نشان داده شد. اما اینها «کمالات» خدایی نیست که به‌عنوان موجودی کامل شناخته می‌شود.
محمد طاهر پسران افشاریان
فیلسوفان قرن‌ها تلاش کرده‌اند کمالات منتَظَر خدا را با هم در مفهومی منسجم جمع کنند، سپس سعی کرده‌اند آن را در مطابقت با کتاب مقدس قرار دهند. حالا منطقاً روشن است این کار شدنی نیست. درواقع، بخشی از دلیل اینکه مخالفان خدا مانند ریچارد داوکینز و سم هریس تا این اندازه تأثیرگذارند (جدای از این واقعیت که نثر خوبی دارند)، اصرار آنها بر این است که نظریهٔ کمالات خدا معقول نیست و این «موجود» ایدئالی که صحبتش را می‌کنند، هیچ شباهتی با خدای کتاب مقدس ندارد. پس آیا این‌گونه است؟ خداناباوران پیروز شده‌اند؟ فکر نمی‌کنم این‌طور باشد. به نظر می‌رسد زمان آن رسیده که در مسلک خداباوری بازاندیشی صورت گیرد. با این سؤال شروع می‌کنم: آیا درواقع امر، حقیقتاً ضرورت دارد بگوییم خدا «موجودی کامل» یا مطلقاً کامل است؟
محمد طاهر پسران افشاریان
اشکال دوم این است که اگرچه انتظار می‌رود این دیدگاه «یکتاپرستانه» توصیفی باشد که کتاب مقدس از خدا ارائه داده است، هیچ شاهدی نداریم که پیامبران و عالمان نویسندهٔ کتاب مقدس یهودی (یا «عهد عتیق») اصلاً این‌گونه دربارهٔ خدا فکر کرده باشند. خدای کتاب مقدس یهودی نه‌تنها لایتغیر نشان داده نشده است، بلکه بارها و بارها نظرش را دربارهٔ چیزها عوض می‌کند (مثلاً از خلقت انسان پشیمان است). او عالم مطلق نیست؛ چراکه بارها از چیزهایی (مثل دست کشیدن بنی‌اسرائیل از او برای یک تندیس گاو) شگفت‌زده شده است. او قادر مطلق هم نیست؛ در همین مثال نمی‌تواند به‌خوبی بنی‌اسرائیل را هدایت کند و مردمش را وادارد که آنچه را او می‌خواهد انجام دهند، و به همین ترتیب.
محمد طاهر پسران افشاریان

حجم

۱۷۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۱۷۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد