بریدههایی از کتاب دین و اخلاق
۳٫۰
(۳)
بعید به نظر میرسد خدا هم قادر مطلق و هم خیر مطلق باشد، آنگاه جهان مملو از بیعدالتیهای وحشتناک باشد
پویا پانا
باور دینی سطح بالایی از ابهام و ناآگاهی را در درکش از جهان روا میدارد. وقتی متدینان دعا میکنند و حاجتروا نمیشوند، آن را شاهدی در نظر نمیگیرند که باید به موازات دیگر شواهد تأثیرگذاری دعا سنجیده شود. آنها هیچ لزومی برای سنجش شواهد نمیبینند. اگر خدا به دعاهایشان جواب ندهد، حتماً توضیحی برایش وجود دارد که ممکن است ما هیچگاه از آن مطلع نشویم. چرا مردم رنج میکشند اگر خدای قادر مطلقی هست که دوستشان دارد؟ پاسخهای پیچیدهٔ زیادی ارائه شده است، که همه درنهایت به این ختم میشوند: این راز است.
محمد طاهر پسران افشاریان
تلاش برای هرگونه تغییری با توجه به دانش علمی کنونیمان نامعقول است. جهل ما نسبت به پیامدهای بالقوهٔ مداخله در جهان طبیعی هنوز عمیق است.
پویا پانا
آیا زندگی ارزش زیستن دارد؟ آیا منافع کودک آینده دلیلی برای به وجود آوردن آن کودک است؟ آیا تداوم نوع انسان با وجود علم به اینکه قطعاً برای انسانِ آینده رنج به همراه خواهد داشت، توجیهپذیر است؟
پویا پانا
رنج پا به هستی گذاشتن است.
پویا پانا
علم هم سهم خود را از رمز و راز دارد (یا به بیان دقیقتر، چیزهایی که صرفاً و بدون هیچ توضیحی باید پذیرفته شوند). اما یکی از اهداف علم به حداقل رساندن چیزهایی اینچنینی، و کم کردن تعداد مفاهیم یا توضیحات اولیه است. رویکرد دین بسیار متفاوت است. درصدد کم کردن رمز و راز نیست. رمز و راز بهعنوان پیامد آنچه جهان را برای دینداران معنادار میکند، پذیرفته شده است.
محمد طاهر پسران افشاریان
برخی فیلسوفان گفتهاند دین آنقدر بیشباهت به علم است که «دستور زبان» و «منطق» خودش را دارد و نباید آن را با همان استانداردهای علمی یا باورهای تجربی معمول سنجید. وقتی مسیحیان باورشان را به چیزی مثل «بازگشت مسیح» بیان میکنند، نباید آن را بهعنوان ادعایی واقعی در نظر گرفت، بلکه باید آن را بیان تعهد به چیزی دانست که ویتگنشتاین آن را نوع خاصی از «شکل زندگی» مینامد؛ روش دیدن معنا در جهان؛ دیدگاهی اخلاقی و عملی که یک دنیا از تبیین علمی دور است.
خواهیم دید که این دیدگاه مزیتهایی دارد، اما تصویر بسیار غلطی از بعضی پدیدههای محوری دین ارائه میدهد. کاملاً ضروری است که ادیان ادعاهای مشخص واقعی و تاریخی داشته باشند
محمد طاهر پسران افشاریان
دو اشکال معروف به این دیدگاه وارد است. اول اینکه منطقی و منسجم کردن آن به نظر ناممکن میرسد. برای مثال، بعید به نظر میرسد خدا هم قادر مطلق و هم خیر مطلق باشد، آنگاه جهان مملو از بیعدالتیهای وحشتناک باشد ( که بهوضوح اینگونه است). به همین ترتیب، نامفهوم است که خدا اگر بهکلی لایتغیر است، چگونه میتواند با برخوردار بودن از قدرت بینهایتش باعث اصلاح و تغییر در همهچیز شود. و تعداد بیشتری از چنین تناقضهایی در این رویکرد هست
محمد طاهر پسران افشاریان
اکثر مردمِ اندیشمند بهشدت نگران تغییرات آبوهوا هستند. بعضی دیگر گوشت نمیخورند یا هنگام تعطیلات برای سفر به خارج از کشور از هواپیما استفاده نمیکنند تا ردّ پای کربنی کمتری به جا بگذارند. اما مردمی که بیشترین صدمه را از تغییرات آبوهوایی خواهند دید هنوز حتی نطفهشان هم بسته نشده است. اگر قرار نبود نسل آیندهای وجود داشته باشد، ما خیلی کمتر احساس گناه میکردیم.
پس چرا ما خود را تبدیل به آخرین نسل روی زمین نکنیم؟ اگر همه توافق میکردیم که خود را عقیم کنیم، آنگاه دیگر هیچ از خود گذشتگیای نیاز نبود - میتوانستیم خوش بگذرانیم تا منقرض شویم!
پویا پانا
دیگران استدلال میکنند اعتقادات اخلاقی، مذهبی و فلسفیمان نباید از حوزهٔ خصوصی فراتر برود. نظام سکولار فرانسوی مثال خوبی است؛ در جامعه شهروند و در خانه یهودی، مسیحی یا مسلمان هستی.
پویا پانا
میگویند برتراند راسل جایی در دفاع از خداناباوریاش سخنرانی میکرده است. در پایانِ سخنرانی، خانمی خشمگین بلند شده و پرسیده است: «لرد راسل، وقتی روز جزا در برابر عرش خدا ایستادهای چه خواهی گفت؟» راسل پاسخ داد: «خواهم گفت خیلی متأسفام، اما شواهدی که به ما داده بودی کافی نبود».
محمد طاهر پسران افشاریان
این روال معمول خداناباوران در واکنش به ادعاهای دینی است: خواستن دلیل، و در نبود آن، انکار ادعاها. البته روش نو-خداناباوران امروزی هم برای برخورد با دین همین است. طبق دیدگاه آنها، ادیان - منظورشان از ادیان عمدتاً مسیحیت، یهودیت و اسلام است، و من در این مورد از آنها پیروی میکنم - عمدتاً در کارِ مطرح کردن ادعاهایی دربارهٔ جهان هستند که کمی به فرضیههای علمی شبیه است. به عبارت دیگر، ادعاهایی هست - مانند این ادعا که خدا جهان را آفریده است - که شواهدی حمایتشان میکنند، یا با استدلالهایی اثبات شدهاند و با تجربهٔ ما از جهانْ آزموده شدهاند. اما برخلاف این شواهد، این فرضیهها موفق به نظر نمیرسند.
محمد طاهر پسران افشاریان
تجربهٔ دینی چگونه میتواند ایمان به فلان روایت رستگاری را، بهویژه با در نظر گرفتن اختلافات زیاد میان شرحهای متفاوت سنتهای بزرگ دینی، حفظ کند؟ کدام نوع از تجربهٔ دینی میتواند این ادعا را که عیسی مسیح خدای متجسد بوده است و نه فقط یک معلم اخلاق بزرگ تأیید کند؟ یا اینکه کتاب مقدس، و نه قرآن، عیناً کلمات وحیشدهٔ خداست؟ ممکن است معتقدان احساس عمیق یقین داشته باشند، اما هر دینی قطعیت بقیهٔ دینها را رد میکند، و درنتیجه راه برای طرح این پرسش باز میشود که چرا طرفداران یک دین ایمان خودشان را برتر میدانند.
محمد طاهر پسران افشاریان
بحث از دین عموماً دربارهٔ خداست. خداناباوران دین را رد میکنند چون به خدا باور ندارند. یهودیان، مسیحیان و مسلمانان باور به خدا را جزو بنیانهای دینشان میدانند. اما فیلسوفی به نامِ جان گری اخیراً استدلال کرده است باور به خدا نباید ارتباط چندانی با دین داشته باشد. او یادآوری میکند در بسیاری موارد - برای مثال «آیین چندخدایی، هندوئیسم و بودیسم، دائویسم و ( آیین) شینتو، بسیاری از فرقههای یهودیت و بعضی از سنتهای مسیحیت و اسلام» - باور جایگاه مهمی ندارد، بلکه «اعمال - مناسک، مراقبه و روش زندگی - است که اهمیت دارد». او در ادامه میگوید: «فقط بنیادگرایان دینی و خردگرایان جاهل هستند که فکر میکنند اساطیری که به آنها معتقدیم حقیقت محض است»، و اینکه «آنچه باور داریم درنهایت چندان مهم نیست. مهم این است که چگونه زندگی میکنیم».
محمد طاهر پسران افشاریان
آنها «الزاماً» در سرشت او یا هر چیزی که ذرهای به این شبیه باشد، نیستند. برعکس، امید به اینکه خدا قابلاعتماد و عادل است، موضوع ایمانِ باستانی اسرائیل است: امیدواریم بهرغم واقعیتِ اغلب بیرحمانهٔ تجربهٔ روزمرهمان، در آخر صداقت و عدالت بر جهانمان حکم براند.
به عبارت دیگر، یهودیان باستان خدایی بهمراتب واقعگرایانهتر از خدایی یافته بودند که از تبار سنت فکری یونانی بود. اما فیلسوفان ترجیح دادند از چنین دیدگاهی فاصله بگیرند، بدون شک از ترس اینکه خدایی ناکامل سرسپردگی نوع بشر را جلب نمیکند. درعوض، ترجیح دادند برایمان از خدایی بگویند که مجموعهای از کمالهای مطلوب همهجانبه دارد - کمالهای مطلوبی که نسبت به جهانی که واقعاً در آن زندگی میکنیم بهسختی قابلتصور است. امروزه که خداباوری بهسرعت موقعیت خود را در سراسر اروپا و همچنین در میان امریکاییها از دست میدهد، ما میتوانیم همت کنیم و در این موضوع بازنگری کنیم. مطمئناً تصور قابلقبولتری از خدا مضر نخواهد بود.
محمد طاهر پسران افشاریان
پس اگر مجموعهای از «کمالات» نبود که پیامبران و عالمانی که کتاب مقدس یهودی را نوشتهاند در صحبت کردن از خدا به آن ارجاع دهند، دربارهٔ چه چیزی صحبت میکردند؟ همانطور که دونالد هارمن اکنسون نوشته است، خدایِ کتاب مقدس یهودی معروف است به «تجسم آنچه هست، تجسم حقیقت» آنطور که ما تجربهاش میکنیم. تغییرات ناگهانی رفتار خدا از کنش به بیتفاوتی ظاهری و برعکس، انتظارات متغیرش از انسانهایی که در برابرش ایستادهاند، واکنشهای گاه ویرانگرش به اعمال نیک و بد بشر - همه بازتابدهندهٔ مشکلاتی است که اغلب در زندگی بیشتر انسانها وجود دارد. بیگمان، خدای کتاب مقدس میتواند ناگهانی و با بخشندگیای متحیرکننده ظاهر شود، همانطور که در دریای سرخ بر اسرائیل ظاهر شد، و درنهایت قابلاعتماد و عادل نشان داده شد. اما اینها «کمالات» خدایی نیست که بهعنوان موجودی کامل شناخته میشود.
محمد طاهر پسران افشاریان
فیلسوفان قرنها تلاش کردهاند کمالات منتَظَر خدا را با هم در مفهومی منسجم جمع کنند، سپس سعی کردهاند آن را در مطابقت با کتاب مقدس قرار دهند. حالا منطقاً روشن است این کار شدنی نیست. درواقع، بخشی از دلیل اینکه مخالفان خدا مانند ریچارد داوکینز و سم هریس تا این اندازه تأثیرگذارند (جدای از این واقعیت که نثر خوبی دارند)، اصرار آنها بر این است که نظریهٔ کمالات خدا معقول نیست و این «موجود» ایدئالی که صحبتش را میکنند، هیچ شباهتی با خدای کتاب مقدس ندارد.
پس آیا اینگونه است؟ خداناباوران پیروز شدهاند؟ فکر نمیکنم اینطور باشد. به نظر میرسد زمان آن رسیده که در مسلک خداباوری بازاندیشی صورت گیرد.
با این سؤال شروع میکنم: آیا درواقع امر، حقیقتاً ضرورت دارد بگوییم خدا «موجودی کامل» یا مطلقاً کامل است؟
محمد طاهر پسران افشاریان
اشکال دوم این است که اگرچه انتظار میرود این دیدگاه «یکتاپرستانه» توصیفی باشد که کتاب مقدس از خدا ارائه داده است، هیچ شاهدی نداریم که پیامبران و عالمان نویسندهٔ کتاب مقدس یهودی (یا «عهد عتیق») اصلاً اینگونه دربارهٔ خدا فکر کرده باشند. خدای کتاب مقدس یهودی نهتنها لایتغیر نشان داده نشده است، بلکه بارها و بارها نظرش را دربارهٔ چیزها عوض میکند (مثلاً از خلقت انسان پشیمان است). او عالم مطلق نیست؛ چراکه بارها از چیزهایی (مثل دست کشیدن بنیاسرائیل از او برای یک تندیس گاو) شگفتزده شده است. او قادر مطلق هم نیست؛ در همین مثال نمیتواند بهخوبی بنیاسرائیل را هدایت کند و مردمش را وادارد که آنچه را او میخواهد انجام دهند، و به همین ترتیب.
محمد طاهر پسران افشاریان
حجم
۱۷۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۱۷۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان