پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بجز خاطرهای سرد نداشت
میگفت خدایا که بگوید به حسین
این شهر هزار کوچه یک مرد نداشت
sadeghi
تا پاکی و سادگی مرا پیش ببر
تا کلبه بیریای درویش ببر
ای لهجه خیس ابرها، ای باران!
دستان مرا بگیر و با خویش ببر
Hossein
ای عشق! بهانهای برایم بتراش!
Peyvand
گیسویت دریاست، شنیدن دارد
چشمت یلداست، آرمیدن دارد
Peyvand
ای کاش که شاعری درین شهر غریب
میگفت به ما که خانه دوست کجاست؟
Peyvand
گه ملحد و گه دهری و کافر باشد
گه دشمن خلق و فتنهپرور باشد
باید بچشد عذاب تنهایی را
مردی که ز عصر خود فراتر باشد
مهران کاسبوطن
سعید بیابانکی
آشفتهسریم، شانه دوست کجاست؟
دیوان پُر از ترانه دوست کجاست؟
ای کاش که شاعری درین شهر غریب
میگفت به ما که خانه دوست کجاست؟
میثم
مصطفی حسن زاده
ساکت، سنگین، گرفته، غمگین، تنها
پایین بالا ، دوباره پایین بالا
گاهی احساس میکنم همزادیم:
دریا دریا دریا دریا دریا...
علی باقریان
سید مهدی نقبایی
در مدرسه از نشاطمان کم کردند
از فرصت ارتباطمان کم کردند
هر وقت بههم عشق تعارف کردیم
از نمره انضباطمان کم کردند.
علی باقریان