بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عروس قریش | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب عروس قریش اثر مریم بصیری

بریده‌هایی از کتاب عروس قریش

نویسنده:مریم بصیری
انتشارات:نشر اسم
امتیاز:
۴.۶از ۱۵۹ رأی
۴٫۶
(۱۵۹)
برخیز محمدم! برخیز! یتیم مکه پدر مکیان خواهد شد
☆🌸☆فاطمه☆🌸☆
زنانی که هریک دایهٔ یکی از کودکان سران مکه بودند هر روز از کنار خیمهٔ حلیمه می‌گذشتند و با حسرت به شیرینی کودکی که حلیمه آورده بود، نگاه می‌کردند. همان کودکی که هیچ‌یک از آن‌ها حاضر نشده بود او را با خود به بادیهٔ بوبات بیاورد. حال همان کودک حلیمه‌ای را که از تمام زنان بادیه بینواتر بود، به زنی توانگر بدل کرده بود که دیگر زنان با بهانه و بی بهانه به نزدش می‌رفتند تا هم محمد را ببینند و هم به شکوه سیاه‌چادر او بنگرند.
☆🌸☆فاطمه☆🌸☆
افسوس از عمر کوتاه و پاک تو و اندوه بر بسیاری عمرهای دراز و ناپاک... باران اشک به‌سان لبریز شدن آب است از دلوی لبالب... مصیبت تو دلم را شکسته عبدالله... کاش این مصیبت جانم را می‌ستاند...
😏
آه که همیشه دنیا به دلخواه ما نمی‌چرخد.
😏
اشک با مردن امید روان می‌شود و با بیدار شدن امید خفته نیز. هنگامی که نشانی از امید نمانده باشد اشک می‌چکد، همان سان که در هنگام شادی می‌چکد.
مروارید ابراهیمیان
عبداللات، عبدِ بتِ لات، مادر خدایان و بت قوم شَقیف بود. آمنه کسی را می‌خواست که عبدِ الله باشد، نه عبدِ لات. همان الله که پدرش می‌گفت عبدالمطلب به او ایمان دارد و می‌گوید رشتهٔ زندگی‌شان به دست اوست.
بنت‌ِ‌شهرِآشوب🌱🍃
چهرهٔ صبح تابانت چنان از میان زلف‌های سیاهت می‌درخشد که گویا خورشید از جای خود کنده شده و در خانهٔ عبدالله ساکن شده است.
n re
«آن سال قحطی هم عبدالمطلب بود که بر بالای ابوقبیس ایستاد و خدای آسمان و فرستندهٔ باران را سوگند داد. فقط پس از آن بود که بارانی پربار بر مکه بارید و نخل‌ها رطب فراوان آورد.»
n re
بت قریش خواب بود انگار. در خانهٔ کعبه به خواب رفته بود
n re
آمنه حس کرد برای آخرین بار احساسش در شعر و کلامش سرریز شده است. نفسش را فرو داد و فکرش را به کار انداخت. هر زنده‌ای روزی خواهد مرد... هر گلی روزی خواهد پژمرد... هر تازه‌ای روزی کهنه خواهد شد... هر افزونی روزی کاسته خواهد شد... محمد گریست و آمنه سرود. آمنه روزی مرد که خبر مرگ شویش را شنید... شوق دیدار عبدالله در دل آمنه شعله‌ور گشته... آمنه آخرین بیت را سرود؛ اما سرش پر از طومار شعرهایش بود. نغمه‌ها در سرش به پرواز درآمده بودند. آواز بود که جانش را به تکاپو می‌انداخت تا زودتر قدم در راه عبدالله بگذارد. بیت و مصرع بود که خودش را زیر پای آمنه قربانی می‌کرد تا راهش برای رفتن و رسیدن نزدیک شود.
میم.نون

حجم

۲۸۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۳۹ صفحه

حجم

۲۸۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۳۹ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان