بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عروس قریش | صفحه ۱۵ | طاقچه
کتاب عروس قریش اثر مریم بصیری

بریده‌هایی از کتاب عروس قریش

نویسنده:مریم بصیری
انتشارات:نشر اسم
امتیاز:
۴.۶از ۱۵۹ رأی
۴٫۶
(۱۵۹)
حتم داشت چون دیگر مردان لاابالی شهر تا سحرگاه در آن خانه به بزم می‌پردازند تا کی آن زن بزاید و کاهنه‌ای به سراغ زن بفرستند تا ببینند قیافهٔ طفل به قیافهٔ کدام‌یک از مردان شهر رفته است.
هدی
شویم مُرده و پسرم که بهترین آهنگر شهر است، مرا به زنی گرفته و چون پدرش در برابر من صداقی به پدرم داده است. او بر آن است تا پایان عمر مرا چون ارثی از پدر در خانه‌اش نگاه دارد. دو بار هم مرا با همسران دوستانش معاوضه کرده است و تفاخر می‌کند که من توأمان مادر برادرانش و مادر فرزندان او هستم. می‌انگارد با این کار از پلیدی مصون خواهد ماند. تنها شرط او برای رها کردن من آن است که برهنه شوم و بر گرد کعبه بگردم یا اینکه شما بر من رحم آورید و...
هدی
ببین چگونه شویم مرا کتک زده و به‌زور در پی تو فرستاده است تا چند صباحی در خدمتت باشم. شاید که نسل او بهبود یابد و پسرانی زیبا چون تو برایش بزایم. عبدالله بر جای خشک شد
هدی
اما یهودیان را چه کنم که خیال عربِ عبری رهاشان نمی‌کند و می‌خواهند تمام اعراب به دین آنان درآیند؟
هدی
زنان هم می‌توانند با به دست آوردن دل شوهران و زادن و پروردن فرزندان دانا، بزرگ‌ترین کار خلقت را به سرانجام برسانند.
هدی

حجم

۲۸۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۳۹ صفحه

حجم

۲۸۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۳۹ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
...
۱۴
۱۵
صفحه بعد