بریدههایی از کتاب جاذبه و دافعه علی (علیه السلام)
۴٫۶
(۲۶۲)
هر که را جامه ز عشقی چاک شد
او ز حرص و عیب کلی پاک شد
F313
تأثیر نیروی محبت و ارادت در زایل کردن رذایل اخلاقی از دل، از قبیل تأثیر مواد شیمیایی بر روی فلزات است. مثلاً یک کلیشهساز با تیزاب اطراف حروف را از بین میبرد نه با ناخن و یا سر چاقو و یا چیزی از این قبیل. اما تأثیر نیروی عقل در اصلاح مفاسد اخلاقی مانند کار کسی است که بخواهد ذرّات آهن را از خاک با دست جدا کند. چقدر رنج و زحمت دارد؟! اگر یک آهنربای قوی در دست داشته باشد ممکن است با یک گردش همه آنها را جدا کند. نیروی ارادت و محبت مانند آهنربا صفات رذیله را جمع میکند و دور میریزد. به عقیده اهل عرفان، محبت و ارادت پاکان و کمَّلین همچون دستگاه خودکاری، خودبهخود رذایل را جمع میکند و بیرون میریزد. حالت مجذوبیت اگر بجا بیفتد از بهترین حالات است و این است که تصفیهگر و نبوغ بخش است.
parian
علی علیهالسلام پیش از آنکه امام عادل برای دیگران باشد و درباره دیگران به عدل رفتار کند، خود شخصا موجودی متعادل و متوازن بود.
کتاب باز
سرت کلاه رفته و حقیقت بر تو اشتباه شده. حق و باطل را با میزان قدر و شخصیت افراد نمیشود شناخت. این صحیح نیست که تو اول شخصیتهایی را مقیاس قرار دهی و بعد حق و باطل را با این مقیاسها بسنجی: فلان چیز حق است چون فلان و فلان با آن موافقند و فلان چیز باطل است چون فلان و فلان با آن مخالف. نه، اشخاص نباید مقیاس حق و باطل قرار گیرند؛ این حق و باطل است که باید مقیاس اشخاص و شخصیت آنان باشند.
یعنی باید حقشناس و باطلشناس باشی نه اشخاص و شخصیت شناس
صالح دانائی
در دستگاه متوکل متهم بود که شیعه است اما چون بسیار فاضل و برجسته بود متوکل او را به عنوان معلم فرزندانش انتخاب کرد. یک روز که بچههای متوکل به حضورش آمدند و ابن سکیت هم حاضر بود و ظاهرا در آن روز امتحانی هم از آنها به عمل آمده بود و خوب از عهده برآمده بودند، متوکل ضمن اظهار رضایت از ابن سکیت، شاید به سائقه سابقه ذهنی که از او داشت ـ که شنیده بود تمایل به تشیع دارد ـ از ابن سکیت پرسید: این دو تا (دو فرزندش) پیش تو محبوبترند یا حسن و حسین فرزندان علی؟ ابن سکیت از این جمله و از این مقایسه سخت برآشفت. خونش به جوش آمد. با خود گفت کار این مرد مغرور به جایی رسیده است که فرزندان خود را با حسن و حسین مقایسه میکند! این تقصیر من است که تعلیم آنها را بر عهده گرفتهام. در جواب متوکل گفت: به خدا قسم قنبر غلام علی به مراتب از این دو تا و از پدرشان نزد من محبوبتر است. متوکل فیالمجلس دستور داد زبان ابن سکیت را از پشت گردنش درآورند.
صالح دانائی
تنها کسی موفق میشود دوستی طبقات مختلف و صاحبان ایدههای مختلف را جلب کند که متظاهر و دروغگو باشد و با هر کسی مطابق میلش بگوید و بنمایاند.
صالح دانائی
اینچنین نیست که در همه جا محبت، جاذبه باشد بلکه گاهی محبت به صورت دافعهای بزرگ جلوه میکند که جمعیتهایی را علیه انسان متشکل میسازد.
fallah f
از جمله آثار عشق نیرو و قدرت است. محبت نیروآفرین است، جَبان را شجاع میکند. یک مرغ خانگی تا زمانی که تنهاست بالهایش را روی پشت خود جمع میکند، آرام میخرامد، هی گردن میکشد کرمکی پیدا کند تا از آن استفاده نماید، از مختصر صدایی فرار میکند، در مقابل کودکی ضعیف از خود مقاومت نشان نمیدهد. اما همین مرغ وقتی جوجهدار شد، عشق و محبت در کانون هستیاش خانه کرد، وضعش دگرگون میگردد، بالهای بر پشت جمع شده را به علامت آمادگی برای دفاع پایین میاندازد، حالت جنگی به خود میگیرد، حتی آهنگ فریادش قویتر و شجاعانهتر میگردد. قبلاً به احتمال خطری فرار میکرد اما اکنون به احتمال خطری حمله میکند، دلیرانه یورش میبرد. این محبت و عشق است که مرغ ترسو را به صورت حیوانی دلیر جلوهگر میسازد.
عشق و محبت، سنگین و تنبل را چالاک و زرنگ میکند و حتی از کودن، تیزهوش میسازد.
zeinab niazmand
اگر با این شمشیرم بینی مؤمن را بزنم که با من دشمن شود، هرگز دشمنی نخواهد کرد و اگر همه دنیا را بر سر منافق بریزم که مرا دوست بدارد هرگز مرا دوست نخواهد داشت، زیرا که این گذشته و بر زبان پیغمبر امّی جاری گشته که گفت: یا علی! مؤمن تو را دشمن ندارد و منافق تو را دوست نمیدارد.
علی مقیاس و میزانی است برای سنجش فطرتها و سرشتها. آن که فطرتی سالم و سرشتی پاک دارد از وی نمیرنجد ولو اینکه شمشیرش بر او فرود آید، و آن که فطرتی آلوده دارد به او علاقهمند نگردد ولو اینکه احسانش کند، چون علی جز تجسم حقیقت چیزی نیست.
zeinab niazmand
مَنْ عَشِقَ وَ کتَمَ وَ عَفَّ وَ ماتَ ماتَ شَهیدا.
آن که عاشق گردد و کتمان کند و عفاف بورزد و در همان حال بمیرد، شهید مرده است.
kordelia
علی از آن نظر محبوب است که پیوند الهی دارد. دلهای ما به طور ناخودآگاه در اعماق خویش با حق سر و سرّ و پیوستگی دارد، و چون علی را آیت بزرگ حق و مظهر صفات حق مییابند به او عشق میورزند. در حقیقت پشتوانه عشق علی پیوند جانها با حضرت حق است که برای همیشه در فطرتها نهاده شده، و چون فطرتها جاودانی است مهر علی نیز جاودان است.
کاربر ۱۳۶۳۴۶۱
بعضی از خشکمغزان را میبینیم که جز خود و عدهای بسیار معدود مانند خود، همه مردم جهان را با دید کفر و الحاد مینگرند و دایره اسلام و مسلمانی را بسیار محدود خیال میکنند.
ali osso
عشق است که دل را دل میکند و اگر عشق نباشد دل نیست، آب و گل است.
ali osso
خودپرستی به مفهومی که باید از بین برود یک امر وجودی نیست، یعنی نه این است که انسان باید علاقه وجودی نسبت به خود را از بین ببرد تا از خودپرستی برهد. معنی ندارد که آدمی بکوشد تا خود را دوست نداشته باشد. علاقه به خود که از آن به «حبّ ذات» تعبیر میشود به غلط در انسان گذاشته نشده است تا لازم گردد از میان برداشته شود. اصلاح و تکمیل انسان بدین نیست که فرض شود یک سلسله امور زاید در وجودش تعبیه شده است و باید آن زایدها و مضرها معدوم گردند. به عبارت دیگر اصلاح انسان در کاستی دادن به او نیست، در تکمیل و اضافه کردن به اوست. وظیفهای که خلقت بر عهده انسان قرار داده است در جهت مسیر خلقت است، یعنی در تکامل و افزایش است نه در کاستی و کاهش.
Mohammad Ali Zareian
عشق و محبت منحصر به عشق حیوانی جنسی و حیوانی نسلی نیست بلکه نوع دیگری از عشق و جاذبه هست که در جوّی بالاتر قرار دارد و اساسا از محدوده ماده و مادیات بیرون است و از غریزهای ماورای بقای نسل سرچشمه میگیرد و در حقیقت فصل ممیز جهان انسان و جهان حیوان است و آن عشق معنوی و انسانی است، عشق ورزیدن به فضایل و خوبیها و شیفتگی سجایای انسانی و جمال حقیقت.
دلتنگِ ماه
انسان گاهی تحت تأثیر عواطف عالی انسانی خویش قرار میگیرد، محبوب و معشوق در نظرش احترام و عظمت پیدا میکند، سعادت او را میخواهد، آماده است خود را فدای خواستههای او بکند. این گونه عواطف، صفا و صمیمیت و لطف و رقّت و از خود گذشتگی به وجود میآورد، بر خلاف نوع اول که از آن خشونت و سبعیت و جنایت برمیخیزد. مهر و علاقه مادر به فرزند از این مقوله است. ارادت و محبت به پاکان و مردان خدا، و همچنین وطندوستیها و مسلکدوستیها از این مقوله است.
این نوع از احساسات است که اگر به اوج و کمال برسد همه آثار نیکی که قبلاً شرح دادیم بر آن مترتّب است، و هم این نوع است که به روح شکوه و شخصیت و عظمت میدهد بر خلاف نوع اول که زبونکننده است، و هم این نوع از عشق است که پایدار است و با وصال تیزتر و تندتر میشود
علی زارع شاهی
خوارج بیشتر عرب بودند و غیرعرب هم کم و بیش در میان آنها بود، ولی همه آنها (اعم از عرب و غیرعرب) جاهلمسلک و ناآشنا به فرهنگ اسلامی بودند؛ همه کسریهای خود را میخواستند با فشار آوردن بر روی رکوع و سجودهای طولانی جبران کنند. علی علیهالسلام روحیه اینها را همینطور توصیف میکند، میفرماید:
m.r
علی از آن نظر محبوب است که پیوند الهی دارد. دلهای ما به طور ناخودآگاه در اعماق خویش با حق سر و سرّ و پیوستگی دارد، و چون علی را آیت بزرگ حق و مظهر صفات حق مییابند به او عشق میورزند. در حقیقت پشتوانه عشق علی پیوند جانها با حضرت حق است که برای همیشه در فطرتها نهاده شده، و چون فطرتها جاودانی است مهر علی نیز جاودان است.
m.r
در مثنوی، دفتر دوم، داستان شیرینی را آورده است:
حکیمی زاغی را دید که با لکلکی طرح دوستی ریخته، با هم مینشینند و با هم پرواز میکنند! دو مرغ از دو نوع. زاغ نه قیافهاش و نه رنگش با لکلک شباهتی دارد. تعجب کرد که زاغ با لکلک چرا؟! نزدیک آنها رفت و دقت کرد دید هر دو تا لنگند.
آن حکیمی گفت دیدم هم تکی
در بیابان زاغ را با لکلکی
در عجب ماندم، بجستم حالشان
تا چه قدر مشترک یابم نشان
چون شدم نزدیک و من حیران و دنگ
خود بدیدم هر دوان بودند لنگ
این یک پایی بودن، دو نوع حیوان بیگانه را با هم انس داد. انسانها نیز هیچ گاه بدون جهت با یکدیگر رفیق و دوست نمیشوند، کما اینکه هیچوقت بدون جهت با یکدیگر دشمن نمیشوند.
کاربر ۴۰۸۸۲۹۸
هرگاه پیغمبر در کنار کعبه در حِجر اسماعیل مینشست و با آواز بلند قرآن میخواند و یا خدا را یاد میکرد، انگشتهای خویش را در گوشهای خویش فرو میکردند که نشنوند، مبادا تحت تأثیر جادوی سخنان او قرار گیرند و مجذوب او گردند. جامههای خویش بر سر میکشیدند و چهره خویش را میپوشاندند که سیمای جذاب او آنها را نگیرد. لهذا اکثر مردم به مجرد شنیدن سخنش و دیدن قیافه و منظرهاش و چشیدن حلاوت الفاظش به اسلام ایمان آوردند.
همچنان خواهم خواند...
حجم
۱۲۸٫۳ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۵۴ صفحه
حجم
۱۲۸٫۳ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۵۴ صفحه
قیمت:
۲۲,۰۰۰
۸,۸۰۰۶۰%
تومان