بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جاذبه و دافعه علی (علیه السلام) | صفحه ۲۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب جاذبه و دافعه علی (علیه السلام)

بریده‌هایی از کتاب جاذبه و دافعه علی (علیه السلام)

نویسنده:مرتضی مطهری
انتشارات:انتشارات صدرا
امتیاز:
۴.۶از ۲۶۲ رأی
۴٫۶
(۲۶۲)
تشریح شده است؛ ثابت شده که علی علیه‌السلام دو نیرویی بوده است و هر کس که بخواهد در مکتب او پرورش یابد باید دونیرویی باشد.
کاربر ۱۲۳۶۵۳۹
با این طرز اندیشه و فکر است نه پیکار با افراد، زیرا اگر افراد اینچنین فکر نمی‌کردند علی نیز اینچنین با آنها رفتار نمی‌کرد؛ خونشان را ریخت تا با مرگشان آن اندیشه‌ها نیز بمیرد، قرآن درست فهمیده شود و مسلمانان، اسلام و قرآن را آنچنان ببینند که هست و قانونگذارش خواسته است.
سیدسجاد حسینی
شب، هنگام عبادت از ماسوی می‌برید و روز در متن اجتماع فعالیت می‌کرد. روزها چشم انسانها مواسات و ازخودگذشتگی‌های او را می‌دید و گوشهایشان پند و اندرزها و گفتارهای حکیمانه‌اش را می‌شنید، و شب چشم ستارگان اشکهای عابدانه‌اش را می‌دید و گوش آسمان مناجاتهای عاشقانه‌اش را می‌شنید. هم مفتی بود و هم حکیم، هم عارف بود و هم رهبر اجتماعی، هم زاهد بود و هم سرباز، هم قاضی بود و هم کارگر، هم خطیب بود و هم نویسنده. بالأخره به تمام معنی یک انسان کامل بود با همه زیباییهایش.
Derakhshan
باید توجه داشت که هر اندازه احمق زیاد باشد، بازار نفاق داغتر است. مبارزه با احمق و حماقت، مبارزه با نفاق نیز هست زیرا احمق ابزار دست منافق است. قهرا مبارزه با احمق و حماقت خلع سلاح کردن منافق، و شمشیر از دست منافق گرفتن است.
کاربر ۳۵۳۲۰۳۴
امیرالمؤمنین علیه‌السلام در نامه‌ای که برای محمد بن ابی بکر نوشت می‌گوید: وَ لَقَدْ قالَ لی رَسولُ اللّه‌ِ: اِنّی لا اَخافُ عَلی اُمَّتی مُؤْمِنا وَ لا مُشْرِکا، اَمَّا الْمُؤْمِنُ فَیمْنَعُهُ اللّه‌ُ بِایمانِهِ وَ اَمَّا الْمُشْرِک فَیقْمَعُهُ اللّه‌ُ بِشِرْکهِ، وَ لکنّی اَخافُ عَلَیکمْ کلَّ مُنافِقِ الْجَنانِ عالِمِ اللِّسانِ، یقولُ ما تَعْرِفونَ وَ یفْعَلُ ما تُنْکرونَ. پیغمبر به من گفت: من بر امتم از مؤمن و مشرک نمی‌ترسم، زیرا مؤمن را خداوند به سبب ایمانش باز می‌دارد و مشرک را به خاطر شرکش خوار می‌کند، ولکن بر شما از هر منافق‌دلِ دانا زبان می‌ترسم که آنچه را می‌پسندید می‌گوید و آنچه را ناشایسته می‌دانید می‌کند.
کاربر ۳۵۳۲۰۳۴
بوعلی در همین معنی می‌گوید: کفر چو منی گزاف و آسان نبود محکمتر از ایمان من ایمان نبود در دهر یکی چو من و آنهم کافر پس در همه دهر یک مسلمان نبود
کاربر ۳۵۳۲۰۳۴
خوارجِ بی‌شهامت، یعنی مقدس‌مآبان ترسو، شمشیر پولادین را به کناری گذاشتند و از امر به معروف و نهی از منکر صاحبان قدرت که برایشان خطر ایجاد می‌کرد صرف نظر کردند و با شمشیر زبان به جان صاحبان فضیلت افتادند. هر صاحب فضیلتی را به نوعی متهم کردند، به طوری که در تاریخ اسلام کمتر صاحب فضیلتی را می‌توان یافت که هدف تیر تهمت این طبقه واقع نشده باشد. یکی را گفتند منکر خدا، دیگری را گفتند منکر معاد، سومی را گفتند منکر معراج جسمانی و چهارمی را گفتند صوفی، پنجمی را چیز دیگر و همین طور، به طوری که اگر نظر این احمقان را ملاک قرار دهیم هیچ وقت هیچ دانشمند واقعی مسلمان نبوده است.
کاربر ۳۵۳۲۰۳۴
اشخاص نباید مقیاس حق و باطل قرار گیرند؛ این حق و باطل است که باید مقیاس اشخاص و شخصیت آنان باشند. یعنی باید حق‌شناس و باطل‌شناس باشی نه اشخاص و شخصیت شناس؛ افراد را (خواه شخصیتهای بزرگ و خواه شخصیتهای کوچک) با حق مقایسه کنی، اگر با آن منطبق شدند شخصیتشان را بپذیری و الاّ نه
کاربر ۳۵۳۲۰۳۴
صرف جاذبه و دافعه داشتن و حتی قوی بودن جاذبه و دافعه برای این‌که شخصیت شخص قابل ستایش باشد کافی نیست، بلکه دلیل اصل شخصیت است، و شخصیت هیچ کس دلیل خوبی او نیست. تمام رهبران و لیدرهای جهان (حتی جنایتکاران حرفه‌ای از قبیل چنگیز و حجّاج و معاویه) افرادی بوده‌اند که هم جاذبه داشته‌اند و هم دافعه. تا در روح کسی نقاط مثبت نباشد هیچ‌گاه نمی‌تواند هزاران نفر سپاهی را مطیع خویش سازد و مقهور اراده خود گرداند. تا کسی قدرت رهبری نداشته باشد نمی‌تواند مردمی را اینچنین به دور خویش گرد آورد.
کاربر ۳۵۳۲۰۳۴
اما محبتی که قرآن دستور می‌دهد آن نیست که با هر کسی مطابق میل و خوشایند او عمل کنیم، با او طوری رفتار کنیم که او خوشش بیاید و لزوما به سوی ما کشیده شود. محبت این نیست که هر کسی را در تمایلاتش آزاد بگذاریم و یا تمایلات او را امضا کنیم. این محبت نیست بلکه نفاق و دورویی است.
کاربر ۳۵۳۲۰۳۴
در فلسفه هندی و مسیحی از جمله مطالبی که بسیار به چشم می‌خورد محبت است. آنها می‌گویند باید به همه چیز علاقه ورزید و ابراز محبت کرد و وقتی که ما همه را دوست داشتیم چه مانعی دارد که همه نیز ما را دوست بدارند، بدها هم ما را دوست بدارند چون از ما محبت دیده‌اند. اما این آقایان باید بدانند تنها اهل محبت بودن کافی نیست، اهل مسلک هم باید بود و به قول گاندی در این است مذهب من «محبت باید با حقیقت توأم باشد» و اگر با حقیقت توأم بود باید مسلکی بود، و مسلکی بودن خواه‌ناخواه دشمن ساز است و در حقیقت دافعه‌ای است که عده‌ای را به مبارزه برمی‌انگیزد و عده‌ای را طرد می‌کند.
کاربر ۳۵۳۲۰۳۴
غالبا خیال می‌کنند که حسن خلق و لطف معاشرت و به اصطلاح امروز «اجتماعی بودن» همین است که انسان همه را با خود دوست کند. اما این برای انسان هدفدار و مسلکی ـ که فکر و ایده‌ای را در اجتماع تعقیب می‌کند و درباره منفعت خودش نمی‌اندیشد ـ میسر نیست (چنین انسانی خواه‌ناخواه یکرو و قاطع و صریح است مگر آنکه منافق و دورو باشد) زیرا همه مردم یک جور فکر نمی‌کنند و یک جور احساس ندارند و پسندهای همه یکنواخت نیست.
کاربر ۳۵۳۲۰۳۴
فردا روزهای مرا می‌بینید و خصایص شناخته‌نشده من برایتان آشکار می‌گردد و پس از تهی شدن جای من و ایستادن دیگری به جای من، مرا خواهید شناخت.
Sea of Moonlight
مبارزه با احمق و حماقت، مبارزه با نفاق نیز هست زیرا احمق ابزار دست منافق است. قهرا مبارزه با احمق و حماقت خلع سلاح کردن منافق، و شمشیر از دست منافق گرفتن است.
مظلوم مقتدر
تنها کسی موفق می‌شود دوستی طبقات مختلف و صاحبان ایده‌های مختلف را جلب کند که متظاهر و دروغگو باشد و با هر کسی مطابق میلش بگوید و بنمایاند.
Mohamad
علی از آن نظر محبوب است که پیوند الهی دارد. دلهای ما به طور ناخودآگاه در اعماق خویش با حق سر و سرّ و پیوستگی دارد، و چون علی را آیت بزرگ حق و مظهر صفات حق می‌یابند به او عشق می‌ورزند. در حقیقت پشتوانه عشق علی پیوند جانها با حضرت حق است که برای همیشه در فطرتها نهاده شده، و چون فطرتها جاودانی است مهر علی نیز جاودان است.
علیرضا
اگر شخصیت علی، امروز تحریف نشود و همچنان که بوده ارائه داده شود، بسیاری از مدعیان دوستیش در ردیف دشمنانش قرار خواهند گرفت.
Mohamad
حق و باطل را با میزان قدر و شخصیت افراد نمی‌شود شناخت. این صحیح نیست که تو اول شخصیتهایی را مقیاس قرار دهی و بعد حق و باطل را با این مقیاسها بسنجی: فلان چیز حق است چون فلان و فلان با آن موافقند و فلان چیز باطل است چون فلان و فلان با آن مخالف. نه، اشخاص نباید مقیاس حق و باطل قرار گیرند؛ این حق و باطل است که باید مقیاس اشخاص و شخصیت آنان باشند. یعنی باید حق‌شناس و باطل‌شناس باشی نه اشخاص و شخصیت شناس
Mohamad
علی مقیاس و میزانی است برای سنجش فطرتها و سرشتها. آن که فطرتی سالم و سرشتی پاک دارد از وی نمی‌رنجد ولو اینکه شمشیرش بر او فرود آید، و آن که فطرتی آلوده دارد به او علاقه‌مند نگردد ولو اینکه احسانش کند، چون علی جز تجسم حقیقت چیزی نیست.
Maradaryab
اثر عشق از لحاظ روحی در جهت عمران و آبادی روح است و از لحاظ بدنی در جهت گداختن و خرابی. اثر عشق در بدن درست عکس روح است. عشق در بدن باعث ویرانی و موجب زردی چهره و لاغری اندام و سقم و اختلال هاضمه و اعصاب است. شاید تمام آثاری که در بدن دارد آثار تخریبی باشد ولی نسبت به روح چنین نیست؛ تا موضوع عشق چه موضوعی و تا نحوه استفاده شخص چگونه باشد.
^^

حجم

۱۲۸٫۳ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۵۴ صفحه

حجم

۱۲۸٫۳ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۵۴ صفحه

قیمت:
۲۲,۰۰۰
۸,۸۰۰
۶۰%
تومان