بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جاذبه و دافعه علی (علیه السلام) | صفحه ۱۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب جاذبه و دافعه علی (علیه السلام)

بریده‌هایی از کتاب جاذبه و دافعه علی (علیه السلام)

نویسنده:مرتضی مطهری
انتشارات:انتشارات صدرا
امتیاز:
۴.۶از ۲۶۲ رأی
۴٫۶
(۲۶۲)
انسانها نیز هیچ گاه بدون جهت با یکدیگر رفیق و دوست نمی‌شوند، کما اینکه هیچ‌وقت بدون جهت با یکدیگر دشمن نمی‌شوند.
محمد کلهر
لهذا دوستان و دشمنان، مجذوبین و مطرودین هر کسی دلیل قاطعی بر ماهیت اوست.
کاربر ۲۱۵۵۰۷۱
محبت آن است که با حقیقت توأم باشد
کاربر ۲۱۵۵۰۷۱
گاهی دو نفر انسان یکدیگر را جذب می‌کنند و دلشان می‌خواهد با یکدیگر دوست و رفیق باشند. این رمزی دارد و رمزش جز سنخیت نیست. این دو نفر تا در بینشان مشابهتی نباشد همدیگر را جذب نمی‌کنند و متمایل به دوستی با یکدیگر نخواهند شد، و به طور کلی نزدیکی هر دو موجود بر یک نحو مشابهت و سنخیتی است در بین آنها.
کاربر ۲۱۵۵۰۷۱
علی مقیاس و میزانی است برای سنجش فطرتها و سرشتها. آن که فطرتی سالم و سرشتی پاک دارد از وی نمی‌رنجد ولو اینکه شمشیرش بر او فرود آید، و آن که فطرتی آلوده دارد به او علاقه‌مند نگردد ولو اینکه احسانش کند، چون علی جز تجسم حقیقت چیزی نیست.
فاطمه
تجربه نشان داده است که آن اندازه که مصاحبت نیکان و ارادت و محبت آنان در روح مؤثر افتاده است، خواندن صدها جلد کتاب اخلاقی مؤثر نبوده است.
ZRA98
مبارزه با خودپرستی مبارزه با «محدودیت خود» است. این خود باید توسعه یابد. این حصار که به دور خود کشیده شده است ـ که همه چیز دیگر غیر از آنچه به او به عنوان یک شخص و یک فرد مربوط گردد آن را بیگانه و ناخود و خارج از خود می‌بیند ـ باید شکسته شود.
طاهره
در اسلام یک وسیله مادی و یک شکل ظاهری نمی‌توان یافت که جنبه «تقدس» داشته باشد و مسلمان وظیفه خود بداند که آن شکل و ظاهر را حفظ نماید. از این رو پرهیز از تصادم با مظاهر توسعه علم و تمدن یکی از جهاتی است که کار انطباق این دین را با مقتضیات زمان آسان کرده و مانع بزرگ جاوید ماندن را از میان برمی‌دارد. این همان درهم آمیختن تعقل و تدین است. از طرفی اصول را ثابت و پایدار گرفته و از طرفی آن را از شکلها جدا کرده است. کلیات را به دست داده است. این کلیات مظاهر گوناگونی دارند و تغییر مظاهر، حقیقت را تغییر نمی‌دهد. اما تطبیق حقیقت بر مظاهر و مصادیق خود هم آنقدر ساده نیست که کار همه کس باشد، بلکه نیازمند درکی عمیق و فهمی صحیح است
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
اصل تشریع این عمل برای این است که مصلحتی انجام گیرد. قهرا در جایی باید صورت بگیرد که مفسده بالاتری بر آن مترتب نشود. لازمه این دو شرط بصیرت در عمل است. آدمی که بصیرت در عمل را فاقد است نمی‌تواند پیش‌بینی کند که آیا اثری بر این کار مترتب هست یا نیست و آیا مفسده بالاتری را در بر دارد یا ندارد؟ این است که امر به معروف‌های جاهلانه همان طوری که در حدیث است افسادش بیش از اصلاح است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
اما از آنچه گفتیم معلوم شد که علی دو طبقه را سخت دفع کرده است: ۱. منافقان زیرک ۲. زاهدان احمق همین دو درس برای مدعیان تشیع او کافی است که چشم باز کنند و فریب منافقان را نخورند، تیزبین باشند و ظاهربینی را رها نمایند، که جامعه تشیع در حال حاضر سخت به این دو درد مبتلاست.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
پیغمبر به من گفت: من بر امتم از مؤمن و مشرک نمی‌ترسم، زیرا مؤمن را خداوند به سبب ایمانش باز می‌دارد و مشرک را به خاطر شرکش خوار می‌کند، ولکن بر شما از هر منافق‌دلِ دانا زبان می‌ترسم که آنچه را می‌پسندید می‌گوید و آنچه را ناشایسته می‌دانید می‌کند. در اینجا رسول‌اللّه‌ از ناحیه نفاق و منافق اعلام خطر می‌کند، زیرا عامه امت، بی‌خبر و ناآگاهند و از ظاهرها فریب می‌خورند. و باید توجه داشت که هر اندازه احمق زیاد باشد، بازار نفاق داغتر است. مبارزه با احمق و حماقت، مبارزه با نفاق نیز هست زیرا احمق ابزار دست منافق است. قهرا مبارزه با احمق و حماقت خلع سلاح کردن منافق، و شمشیر از دست منافق گرفتن است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
مشکل‌ترین مبارزه‌ها مبارزه با نفاق است که مبارزه با زیرکهایی است که احمقها را وسیله قرار می‌دهند. این پیکار از پیکار با کفر به مراتب مشکلتر است زیرا در جنگ با کفر، مبارزه با یک جریان مکشوف و ظاهر و بی‌پرده است و اما مبارزه با نفاق، در حقیقت مبارزه با کفر مستور است. نفاق دو رو دارد: یک رو ظاهر که اسلام است و مسلمانی و یک رو باطن که کفر است و شیطنت، و درک آن برای توده‌ها و مردم عادی بسیار دشوار و گاهی غیر ممکن است و لذا مبارزه با نفاقها غالبا به شکست برخورده است زیرا توده‌ها شعاع درکشان از سرحد ظاهر نمی‌گذرد و نهفته را روشن نمی‌سازد و آنقدر بُرد ندارد که تا اعماق باطنها نفوذ کند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
... اَنَّکمْ لَنْ تَعْرِفُوا الرُّشْدَ حَتّی تَعْرِفُوا الَّذی تَرَکهُ. هرگز حق را نخواهید شناخت و به راه راست پی نخواهید برد مگر آن کس که راه راست را رها کرده بشناسید. یعنی شناخت اصول و کلیات به تنهایی فایده ندارد تا تطبیق به مصداق و جزئی نشود، زیرا ممکن است با اشتباه درباره افراد و اشخاص و با نشناختن مورد، با نام حق و نام اسلام و تحت شعارهای اسلامی بر ضد اسلام و حقیقت و به نفع باطل عمل کنید.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
رسول اکرم فرمود: اِنّی ما اَخافُ عَلی اُمَّتِیَ الْفَقْرَ وَ لکنْ اَخافُ عَلَیهِمْ سوءَ التَّدْبیرِ. من از هجوم فقر و تنگدستی بر امت خودم بیمناک نیستم. آنچه از آن بر امتم بیمناکم کج‌اندیشی است. آنچه فقر فکری بر امتم وارد می‌کند، فقر اقتصادی وارد نمی‌کند. ب. درس دوم این است که باید کوشش کنیم طرز استنباطمان از قرآن صحیح باشد. قرآن آنگاه راهنما و هادی است که مورد تدبر صحیح واقع شود، عالمانه تفسیر شود، از راهنماییهای اهل قرآن ـ که راسخین در علم قرآن‌اند ـ بهره گرفته شود
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
به هر حال، یکی از مشخصات و ممیزات خوارج تنگ‌نظری و کوته‌بینی آنها بود که همه را بی‌دین و لامذهب می‌خواندند. علی علیه این کوته‌نظری آنان استدلال کرد که این چه فکر غلطی است که دنبال می‌کنید؟! فرمود: پیغمبر، جانی را سیاست می‌کرد و سپس بر جنازه او نماز می‌خواند و حال آنکه اگر ارتکاب کبیره موجب کفر بود، پیغمبر بر جنازه آنها نماز نمی‌خواند زیرا بر جنازه کافر نماز خواندن جایز نیست و قرآن از آن نهی کرده است. شرابخوار را حد زد و دست دزد را برید و زناکار غیرمحصن را تازیانه زد و بعد همه را در جرگه مسلمانها راه داد و سهمشان را از بیت‌المال قطع نکرد و آنها با مسلمانان دیگر ازدواج کردند
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
هر صاحب فضیلتی را به نوعی متهم کردند، به طوری که در تاریخ اسلام کمتر صاحب فضیلتی را می‌توان یافت که هدف تیر تهمت این طبقه واقع نشده باشد. یکی را گفتند منکر خدا، دیگری را گفتند منکر معاد، سومی را گفتند منکر معراج جسمانی و چهارمی را گفتند صوفی، پنجمی را چیز دیگر و همین طور، به طوری که اگر نظر این احمقان را ملاک قرار دهیم هیچ وقت هیچ دانشمند واقعی مسلمان نبوده است. وقتی که علی تکفیر بشود، تکلیف دیگران روشن است. بوعلی سینا، خواجه نصیرالدین طوسی، صدرالمتألهین شیرازی، فیض کاشانی، سیدجمال الدین اسدآبادی و اخیرا محمد اقبال پاکستانی از کسانی هستند که از این جام جرعه‌ای به کامشان ریخته شده است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
هر صاحب فضیلتی را به نوعی متهم کردند، به طوری که در تاریخ اسلام کمتر صاحب فضیلتی را می‌توان یافت که هدف تیر تهمت این طبقه واقع نشده باشد. یکی را گفتند منکر خدا، دیگری را گفتند منکر معاد، سومی را گفتند منکر معراج جسمانی و چهارمی را گفتند صوفی، پنجمی را چیز دیگر و همین طور، به طوری که اگر نظر این احمقان را ملاک قرار دهیم هیچ وقت هیچ دانشمند واقعی مسلمان نبوده است. وقتی که علی تکفیر بشود، تکلیف دیگران روشن است. بوعلی سینا، خواجه نصیرالدین طوسی، صدرالمتألهین شیرازی، فیض کاشانی، سیدجمال الدین اسدآبادی و اخیرا محمد اقبال پاکستانی از کسانی هستند که از این جام جرعه‌ای به کامشان ریخته شده است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
در فصل پیش گفتیم که خوارج با روح فرهنگ اسلامی آشنا نبودند ولی شجاع بودند. چون جاهل بودند، تنگ‌نظر بودند و چون تنگ‌نظر بودند زود تکفیر و تفسیق می‌کردند تا آنجا که اسلام و مسلمانی را منحصر به خود دانستند و سایر مسلمانان را که اصول عقاید آنها را نمی‌پذیرفتند کافر می‌خواندند، و چون شجاع بودند غالبا به سراغ صاحبان قدرت می‌رفتند و به خیال خود آنها را امر به معروف و نهی از منکر می‌کردند و خود کشته می‌شدند. و گفتیم در دوره‌های بعد، جمود و جهالت و تنسُّک و مقدس‌مآبی و تنگ‌نظری آنها برای دیگران باقی ماند اما شجاعت و شهامت و فداکاری از میان رفت.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
این گونه کوته‌نظران اول کاری که می‌کنند این است که تنگ‌نظری خود را به صورت یک عقیده دینی درمی‌آورند، رحمت خدا را محدود می‌کنند، خداوند را همواره بر کرسی غضب می‌نشانند و منتظر اینکه از بنده‌اش لغزشی پیدا شود و به عذاب ابد کشیده شود. یکی از اصول عقاید خوارج این بود که مرتکب گناه کبیره (مثلاً دروغ یا غیبت یا شرب خمر) کافر است و از اسلام بیرون است و مستحق خلود در آتش است. علیهذا جز عده بسیار معدودی از بشر، همه مخلّد در آتش جهنم‌اند. تنگ‌نظری مذهبی از خصیصه‌های خوارج است اما امروز آن را باز در جامعه اسلامی می‌بینیم. این همان است که گفتیم خوارج شعارشان از بین رفته و مرده است اما روح مذهبشان کم و بیش در میان بعضی افراد و طبقات همچنان زنده و باقی اس
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
همیشه منافقان بی‌دین، مقدسان احمق را علیه مصالح اسلامی برمی‌انگیزند؛ اینها شمشیری می‌گردند در دست آنها و تیری در کمان آنها. چقدر عالی و لطیف علی علیه‌السلام این وضع اینها را بیان می‌کند، می‌فرماید: ثُمَّ اَنْتُمْ شِرارُ النّاسِ وَ مَنْ رَمی بِهِ الشَّیطانُ مَرامِیهُ وَ ضَرَبَ بِهِ تیهَهُ. همانا بدترین مردم هستید. شما تیرهایی هستید در دست شیطان که از وجود پلید شما برای زدن نشانه خود استفاده می‌کند و به وسیله شما مردم را در حیرت و تردید و گمراهی می‌افکند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸

حجم

۱۲۸٫۳ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۵۴ صفحه

حجم

۱۲۸٫۳ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۵۴ صفحه

قیمت:
۲۲,۰۰۰
۸,۸۰۰
۶۰%
تومان