بریدههایی از کتاب آفرینش پرمخاطره
۴٫۸
(۹)
آزادی هدیهای نیست که از جانب حاکمیت یا رهبری خاص انتظار دریافتش را داشته باشیم، بلکه باید هرروزه با تلاش فردی و وحدت و اتحاد جمعی این دارایی را از آنِ خود کنیم.
Mohammad
«هنر در تنگنا زنده است و با آزادیست که میمیرد.»
Mohammad
کارگران ـ چه آنانیکه با یَد خود کار میکنند و چه آنانیکه با اندیشهشان ـ جان برای آزادی گذاشتند و در تداوم آن در دنیا کوشیدند، تا آزادی را به پایهٔ تفکرات و اندیشههایمان بدل کنند
Mohammad
پس از مارکس، این شایعه پراکنده شد و قوّت گرفت که آزادی، چیزی جز فریبی بورژوایی نیست که بزرگش کردهاند. بهسبب اشتباه کوچکی که در این تعریف رخ داد، هنوز که هنوز است داریم با آشوبهای زمانهمان تاوان پس میدهیم. در واقع باید گفته میشد فقط آزادیِ بورژوایی دروغ است و نه همهٔ انواع آزادی، یا صرفاً میگفتند آزادی بورژوایی، آزادی نیست، یا در بهترین شرایط هنوز به آزادی ختم نشده است. با این حال آزادیهای بزرگ و کوچکی را میبایست کسب و صیانت کرد.
پویا پانا
نفسکشیدن را نمیتوان تعطیل کرد.
پویا پانا
تاریخمان، بیشتر تاریخ بردهداری بوده تا آزادگی،
پویا پانا
اصلا شگفت نیست که هر اثر ارزشمندی که در اروپای تجارتزدهٔ قرون نوزده و بیست خلق شد ـ فیالمثل در ادبیات ـ در ضدیت با جامعهٔ زمان خودش بود. میشود گفت تا انقلاب فرانسه و اندکی پیش از آن، ادبیات رایج، در اصل، ادبیاتی سازشگر بود، اما از زمانی که طبقهٔ متوسط که خود یکی از نتایج انقلاب بود، در جامعه ثبات پیدا کرد، نوعی ادبیاتِ طغیانگر جای ادبیات پیشین رشد و نمو یافت. برای نمونه در فرانسه، ارزشهای رسمی، یا توسط حامیان ارزشهای انقلابی ـ از رمانتیکها گرفته تا رَمبو ـ یا توسط حافظان ارزشهای اشرافیگری ـ که وینْیی و بالزاک نمونههای خوبی از آن هستند ـ مورد نفی و مخالفت واقع شدند؛
پویا پانا
اِمِرسون چه زیبا گفته بود که «اطاعت فرد از قریحهٔ ذاتی خودش، نابترین شکل ایمان است.» نویسندهٔ آمریکایی دیگری از قرن نوزدهم میافزاید «مادامیکه انسان نسبت به خودش ایمان داشته باشد، همهچیز وفق مرادش خواهد بود؛ از حاکمیت و جامعه گرفته تا خود خورشید و ماه و فلک.» به نظر میآید چنین خوشبینی شگفتآوری امروزه دیگر مرده است.
پویا پانا
اِمِرسون چه زیبا گفته بود که «اطاعت فرد از قریحهٔ ذاتی خودش، نابترین شکل ایمان است.»
☆Nostalgia☆
«هنر در تنگنا زنده است و با آزادیست که میمیرد.»
AS4438
دیگر بس است. دست کم زینپس این حرفهای باطل را باور نخواهیم کرد، همانطور که دیگر از این بابت اطمینان خواهیم داشت که آزادی هدیهای نیست که از جانب حاکمیت یا رهبری خاص انتظار دریافتش را داشته باشیم، بلکه باید هرروزه با تلاش فردی و وحدت و اتحاد جمعی این دارایی را از آنِ خود کنیم.
پویا پانا
آزادی هدیهای نیست که از جانب حاکمیت یا رهبری خاص انتظار دریافتش را داشته باشیم، بلکه باید هرروزه با تلاش فردی و وحدت و اتحاد جمعی این دارایی را از آنِ خود کنیم.
پویا پانا
اولویت و دغدغهٔ نخست هر حکومت دیکتاتوری این است که هم کار و هم اندیشه و فرهنگ را تحت سیطرهٔ خود بگیرد. ستمگران بهخوبی آگاهند که اگر هردو را خفه نکنند، دیر یا زود یکی لب به دفاع از دیگری میگشاید.
پویا پانا
اگر شخصی نانتان را از شما سلب کند، آزادیتان را نادیده گرفته، اما اگر کسی آزادیتان را سلب کند، مطمئن باشید لقمهٔ نان فردایتان هم خواهد ربود، چرا که در آنصورت دیگر بهدستآوردن نان، بسته به شما و میزان مشقتهایتان نیست، بلکه در گِروی هوس زودگذر یک ارباب خواهد بود. هرقدر آزادی در جهان سرکوب شود، بههمان میزان نیز فقر گسترش مییابد و بالعکس. اگر بشود از قرن بیرحمِ حاضر درسی گرفت، آن درس این است که هر انقلاب اقتصادی باید رهاییبخش هم باشد، و هر حرکت رهاییبخش، دربردارندهٔ امر اقتصادی. ستمدیدگان نه تنها از گرسنگی، که باید از چنگ اربابانشان هم رهایی یابند. آنان بهخوبی آگاهند که رهایی ثمربخش از گرسنگی، تنها زمانی بهوقوع میپیوندد که جلوی اربابها ـ هر اربابی ـ گرفته شود.
پویا پانا
هیچ نوعی آرمانی از آزادی وجود ندارد که مانند مستمری بازنشستگی در پایان عمر، یک روز ناگهانی در اختیارمان بگذارند، بلکه آزادی را باید خُردخُرد با زحمت و رنجمان بهکف آوریم. آن میزان از آزادی که هماکنون در اختیار ماست، درجهای از توفیق در راه آزادیست که توانستهایم تا کنون کسب کنیم، که ناکافی اما بههر نحو، خود موفقیتیست در راه رسیدن به آزادی و رهایی کامل. اگر آزادیهای فعلیمان را هم سرکوب کنیم، بیشک هیچ قدمی در راه ترقی نگذاشتهایم. برعکس، عقب خواهیم نشست، پسگرد خواهیم کرد و یک روز مجبور خواهیم شد قدمهایی را که در این راه برداشتهایم باز از نو برداریم، با این تفاوت که این بار، بهایشان خون و عرق جبین خواهد بود.
پویا پانا
چگونه میتوان این دور باطل را از بین بُرد؟ جواب واضح است: با احیای مستمر ارزش آزادی، هم در خودمان و هم در دیگران. با عدمپذیرش اینکه آزادی را ـ ولو موقت ـ میتوان فدای عدالتخواهی یا از آن جدا کرد. هماکنون سرلوحهٔ همهمان باید این اصل قرار گیرد: بدون آن که الزاماً در جبههٔ عدالتخواهی تسلیم شویم، باید جبههٔ آزادیخواهی را نیز حفظ کنیم.
پویا پانا
هرگاه لب به اعتراض در مقابل ترور تاریخدانی اهل پراگ همچون کالاندرا از دستهٔ مخالفین بگشایید، در پاسخ، موضوع دو سه سیاهپوست آمریکایی را وسط میکشند. در میان چنین تلاشهای مشمئزکنندهای برای بهرخکشیدن مظلومیت یکدیگر، فقط یک چیز است که ثابت مانده و تغییر نمیکند: قربانیشدن و قربانیان. تنها یک مفهوم است که بیوقفه بهقهقرا کشیده میشود، و روسپی این و آن میگردد: آزادی. و به خودمان که میآییم متوجه میشویم نه فقط آزادی، که عدالت هم بهگند کشیده شده و معنا باخته است.
پویا پانا
عین حال، آزادیِ واهی بورژوایی بیهیچ خللی به جولانش ادامه داد. آنچه در محاکم مسکو و دیگرجاها، در زندانهایِ انقلابیون کشتند، یا آنگاه که در مجارستان به یک کارگر خطآهن بهصرف ارتکاب خطایی شغلی شلیک کردند، آنچه ترور و قلعوقمع شد، نه آزادی از نوع بورژوایی، بلکه آزادی کسبشده در انقلاب ۱۹۱۷ بود. آزادی بورژوایی با خیال راحت توانست از آب گلآلود ماهی بگیرد و به دروغهای واهیاش ادامه دهد، چه اینکه، محاکمهها و ددمنشیهای انقلابیون در آنِ واحد به بورژواها، هم وجدان آرام عطا کرد و هم توجیه عقلانی در مواجهه با مخالفانشان.
پویا پانا
استدلال غالب نیز این بود که باید ابتدا به عدالت دست یابیم تا بعداً آزادی نیز محقق شود، انگار که اصلا بردهجماعت میتواند به عدالت دست یابد!
پویا پانا
استدلال غالب نیز این بود که باید ابتدا به عدالت دست یابیم تا بعداً آزادی نیز محقق شود، انگار که اصلا بردهجماعت میتواند به عدالت دست یابد!
پویا پانا
حجم
۴۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه
حجم
۴۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه
قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان