بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب صدای تو خوبست (گفتگو با سهراب سپهری) | طاقچه
تصویر جلد کتاب صدای تو خوبست (گفتگو با سهراب سپهری)

بریده‌هایی از کتاب صدای تو خوبست (گفتگو با سهراب سپهری)

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۶۰ رأی
۴٫۵
(۶۰)
دبستان را که تمام کردم، تابستان را در کارخانه ریسندگی کاشان کار گرفتم. یکی دو ماه کارگر کارخانه شدم . نمی‌دانم تابستان چه سالی، ملخ به شهر ما هجوم آورد . زیان‌ها رساند . من مامور مبارزه با ملخ در یکی از آبادی‌ها شدم. راستش، حتی برای کشتن یک ملخ نقشه نکشیدم. اگر محصول را می‌خوردند، پیدا بود که گرسنه‌اند. وقتی میان مزارع راه می‌رفتم، سعی می‌کردم پا روی ملخ‌ها نگذارم.
S
درپایان چه حرفی دارید که بگویید؟ - ما می‌رویم و آیا در پی ما یادی از دلها خواهد گذشت.
هادی محمودی
- ما می‌رویم و آیا در پی ما یادی از دلها خواهد گذشت.
baran
تنبیه بیدار کردن است. چوب را باید خورد و روشن شد، ضربه اگر بیدار کند همیشه رواست. خشونت چاشنی پرورش نیست عنصر سازنده آن است.
Aisan
درپایان چه حرفی دارید که بگویید؟ - ما می‌رویم و آیا در پی ما یادی از دلها خواهد گذشت.
rezvan
- ما می‌رویم و آیا در پی ما یادی از دلها خواهد گذشت.
amin doroudian
- ما می‌رویم و آیا در پی ما یادی از دلها خواهد گذشت.
~sahar~
مرا از میان بازی‌هایم ربودند و به کابوس مدرسه بردند
Shanti
به نقاشی هایتان اشاره کردید چرا در آثار شما هیچ انسانی دیده نمی شود؟ و چرا اشعارتان این همه با طبیعت اخت شده است؟ - طبیعت و بیابان مونس من است. من در بیابان کاشان تکرار اشیاء را در سراب شنیده‌ام در آب رودها درخت واژگون دیده‌ام. همراه ماهی‌ها تشنه توی حوضچه آب افتاده‌ام. به اندام حشرات خیره شده‌ام و دریغا بی شمار پرنده به تیر از پا درآورده‌ام و به کالبدشان و نقش و نگار بالشان چشم دوخته‌ام. چه بسیار پرواز قرینه آخرین مرغان مهاجر را نگریسته‌ام و در هندسه شیرین خانه زنبور عسل حیرت را چشیده‌ام. در طبیعت قرینه فراوان دی
rezvan
-تماشای آبی آسمان تماشای درون است. رسیدن به صفای شعور است. نور آبی آسمان عنصر ناب خودآگاهی است.
~sahar~
درپایان چه حرفی دارید که بگویید؟ - ما می‌رویم و آیا در پی ما یادی از دلها خواهد گذشت.
Shanti
تنبیه بیدار کردن است. چوب را باید خورد و روشن شد، ضربه اگر بیدار کند همیشه رواست.
fateme
چرا در اشعارتان اینقدر تنهایی موج می‌زند؟ - من همیشه خودم را درپس یک در تنها دیده‌ام و تنهایی به دیده من کیفیتی دلپذیر است.
shima
به سراغ من اگر میایید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من
دختر دریا
چرا در اشعارتان اینقدر تنهایی موج می‌زند؟ - من همیشه خودم را درپس یک در تنها دیده‌ام و تنهایی به دیده من کیفیتی دلپذیر است.
|هیـچِ‌مطلقـ|
مثل اینکه از مدرسه دل خوشی ندارید؟ مدرسه، خواب‌های مرا قیچی کرده بود . نماز مرا شکسته بود . مدرسه، عروسک مرا رنجانده بود . روز ورود، یادم نخواهد رفت : مرا از میان بازی‌هایم ربودند و به کابوس مدرسه بردند . خودم را تنها دیدم و غریب ... از آن پس و هربار دلهره بود که به جای من راهی مدرسه می‌شد.
stayesh
من مسلمانم! اما عبادت را همیشه در خلوت خواسته‌ام.
مهدیس 🌙
گاه میان بازی اتاق آبی ملایم صدایم می‌زد، از همبازیها جدا می‌شدم و می‌رفتم تا میان اتاق آبی بمانم و گوش بدهم. چیزی در من شنیده می‌شد، مثل صدای آب که خواب شما بشنود چشم چیزی نمی دید اما خالی درونم نگاه می‌کرد و چیزها می‌دید. اتاق آبی و تنهایی درون آن در همه جای کودکی‌ام حاضر بود. و من در این تنهایی چیز دیگری می‌شدم، غبارم می‌ریخت، انگار پوست می‌انداختم
صبح
شما معمولاً تن به هیچ مصاحبه‌ای نمی دهید و این باعث می‌شود تا کمتر درباره آثارتان صحبت شود چرا؟ - [ببینید] اگر اثری با ارزش و ماندنی باشد، جایش را باز می‌کند، مطرح می‌شود و ماندگار. و اگر بی ارزش باشد با هزار بوق و کرنا نمی‌توان آن را به خورد مردم داد
ziba.sh
معلم دبستان ما آدمی بی رویا بود که در حضور او خیالات چروک می‌خورد.
fateme

حجم

۵۶۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۳۸ صفحه

حجم

۵۶۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۳۸ صفحه

قیمت:
رایگان
صفحه قبل
۱
۲
...
۷صفحه بعد