بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خلاصه‌ی کیمیای سعادت | طاقچه
تصویر جلد کتاب خلاصه‌ی کیمیای سعادت

بریده‌هایی از کتاب خلاصه‌ی کیمیای سعادت

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۱۱ رأی
۳٫۵
(۱۱)
گر کسی از درِ معجزه و کرامت درآید و سنگی را زَر کند... آنگاه بگوید که "سه از دَه بزرگ‌تر است" البته که باور نکنیم و در علم ما هیچ شک و تردید ایجاد نشود
JGH
«اولین چیزی که در قیامت بدان نگاه می‌کنند، نماز است»
Dexter
گمان مبر که چشم دل، بدون خواب و مرگ، به عالم ملکوت گشاده نگردد؛ که این‌چنین نیست؛ بلکه اگر در بیداری، خویشتن را ریاضت کند و دل را از غضب و شهوات و اخلاق بد و دل‌بستگی‌های این جهان پاک کند؛ و چشم (بر روی نادیدنی‌ها) ببندد و حواس را (از مشغولیات عالم) آزاد کند و دل را با عالم ملکوت مناسبت دهد، و همواره و در هر کار، خدا را در دل یاد کند، تا بدان‌جا رسد که از خویشتن بی‌خبر شود و جز خدا را نداند؛ آنگاه اگرچه بیدار بُوَد، روزن دل او گشاده شود و ملکوت زمین و آسمان را به وی بنمایند.
Dexter
«خدای‌تعالی را به عبادت ما چه حاجت؟ و او را از گناه ما چه رنج است؟ پس عبادت و معصیت، نزد او یکسان است»؛ و این سخن مانند آن است که بیمار دارو نخورد و پرهیز نکند و گوید که «طبیب را چه سود و زیان که من فرمان وی را طاعت کنم یا نکنم!» و این سخن راست است، ولکن این بیمار است که اگر طاعت طبیب نکند، هلاک خواهد شد.
Dexter
ما آنچه آثار نهایی غزالی را مقبول فرق مختلف اسلامی کرده، بی‌طرفی و عقلانیت او در بیان حقیقت، پرهیز از مباحث مورد اختلاف و دعوت به مفاهیم بدیهیِ اسلام است؛ کاری که اگر توسط حکمای ایرانی انجام نمی‌شد، دست خلفای عرب را برای گسترش خرافات و اِعمال خشونت، بازتر می‌کرد، تا قوانین نفع‌طلبانهٔ قبیله‌ای را با توجیهات مذهبی، حاکم کنند.
JGH
بدان که آدمی باید که به درجات بالاتر سفر کند؛ و بدان که مسافر، همیشه مخالف مقیمان باشد، اما بیشتر خلق مقیم باشند؛ و مسافر، نادر بُوَد.
Dexter
دیگر نوع از تنزیهٔ حق‌تعالی آن است که وی را به هیچ‌جای اضافت نکنند؛ و این به‌مَثَل، مانند آن است که جان را به هیچ‌چیز اضافت نتوان کرد و مثلاً نتوان گفت که جان در دست است یا در پای یا درجاهای دیگر؛ زیرا همهٔ اعضای تن قسمت‌پذیر است، اما جان قسمت‌پذیر نیست؛ و محال است که چیزی قسمت ناپذیر، در چیزی قسمت‌پذیر، جای گیرد؛ که آنگاه، وی نیز قسمت‌پذیر خواهد شد؛ اما باآنکه جان به هیچ عضوی اضافت نشود، همهٔ اعضاء در تصرف وی‌اند و وی پادشاهِ تن است.
Dexter
رسول (ص) می‌گوید: «هرکه آسان بگیرد، خدا کارها را بر وی آسان کند».
Diako
بدان که تنِ آدمی، به‌مَثَل، همچون اشتری است که باید مسافر را به مقصد رساند؛ و اگرچه مسافر باید نگهدار اشتر باشد و آب‌وعلف و جامهٔ اشتر را فراهم کند؛ اما اگر همهٔ روزگار خویش را در علف دادن و آراستن و نگهداری اشتر صرف کند، از قافله بازماند و در بیابان هلاک شود
Dexter
از درونِ دل روزنی است گشاده به ملکوت آسمان؛ و هم‌چنان‌که از بیرونِ دل پنج دروازه به عالمِ محسوسات هست (حواس پنج‌گانه) که آن را عالَم جسمانی گویند؛ دل را به عوالم دیگر نیز راه هست که آن را عوالمِ روحانی گویند؛ و یک دلیل بر اثباتِ راه داشتنِ دل به عوالم روحانی، دیدن خواب است؛ و باشد که شخص در خواب چیزها بیند و ادراک کند که از راه حواس ظاهری ممکن نباشد.
Dexter
نقل است که مردی اعرابی نزد رسول (ص) آمد. رسول (ص) گفت: «ای اعرابی! اشتر را چه کردی؟» گفت: «آزاد بگذاشتم و به خدا توکل کردم». رسول (ص) گفت: «ببند و توکل کن». (یعنی تا آنجا که وظیفهٔ آدمی است و عقل حکم می‌کند را باید انجام داد و باقی را به خدا سپرد.)
Diako
بدان که دوستیِ حق‌تعالی بر دل غالب نشود، الاّ به معرفت و ذکرِ (= یاد کردن) بسیار؛ زیرا هرکس کسی را دوست دارد، بسیار ذکر وی کند. (و در هر کاری به یاد معشوق باشد که آیا او از چنین کار خشنود است یا نه!) و راهِ غالب شدن یاد او بر دل، آن است که علاقه به شهوات از دل گسسته شود؛ و این ممکن نگردد مگر آنکه از گناهان دست بدارد.
Dexter
معنی الله‌اکبر آن است که او بزرگ‌تر از آن است که آدمی او را به قیاسِ عقلِ خویش بتواند شناخت؛ که حق را، به کمال و به حقیقت، جز حق نتواند شناخت.
Dexter
مردمان عجب می‌دارند که حق‌تعالی چگونه بی‌چون و بی‌چگونه باشد، درحالی‌که ایشان خود چنان (بی‌چون و بی‌چگونه) باشند، اما خود را نمی‌شناسند؛ و بسیار چیزهای بی‌چون‌وچرا (غیر از ماهیت روح) در وجود مردم باشد که چشم آن را نبیند، اما هست؛ و اگر چون‌وچرا طلب کنی، نتواند بگوید؛ چون رنگ و شکل ندارند؛ همچون عشق و درد.
Dexter
و بدان که همهٔ لذّت‌های عالم محسوسات، با مرگ باطل شود، اما لذت معرفت که به دل تعلق دارد، با مرگ بیشتر شود؛ چون دل با مرگ هلاک نگردد، بلکه روشن‌تر شود و لذّت آن افزون گردد
Dexter
«علم، حجاب این راه است»؛ و تو انکار کرده باشی. اما این سخن حق است؛ چه، محسوسات و هر علمی که از راه محسوسات حاصل شود، اگر در آن مستغرق باشی، حجاب این راه باشد؛ که تا کاسهٔ دل پر باشد از چیزهای دیگر، جایی برای این معنی ندارد؛ پس باید که اول از دیگر چیزها خالی شود؛ مثلاً اگر کسی علوم دین را بیاموزد و با خود گمان کند که حقیقت تنها همین است که آموخته و بالاتر از این هیچ نیست؛ و گمان کند که هرچه خلاف آن است که من شنیدم، همه باطل باشد، چنین کس را هرگز ممکن نگردد که حقیقت کارها بر او معلوم شود
Dexter
یک‌بار سیاهی حبشی (= اهلِ حبشه) پیش رسول (ص) آمد و گفت: «فواحشِ (= گناهان زشتِ) بسیار کرده‌ام، آیا توبه مرا بپذیرند؟» فرمود: «بپذیرند». حبشی برفت؛ پس از مدتی بازآمد و گفت: «در آن‌وقت که گناه می‌کردم، خدا مرا دید؟» فرمود: «دید». حبشی یک نعره بزد و بیفتاد و جان بداد.
Diako
و در انجیل است که «هر که برایِ ظالمِ خویش از خدای آمرزش خواهد، شیطان از وی به هزیمت شود (= گریزان شود، شکست بخورد)».
Diako
رسول (ص) گفت: «هرکه خشم خود را فروگیرد، حق‌تعالی خشم خود را از او فروگیرد؛ و هرگاه از حق‌تعالی عذر خواهد، خدا عذر وی را بپذیرد؛ و هرکس زبان خود را نگاه دارد، خدا عیب وی را بپوشاند».
Diako
کسی به رسول (ص) گفت: «مرا دعایی گوی تا هر دعا که می‌کنم مُستجاب شود». فرمود: «طعامِ حلال خور تا هر دعا که کنی مستجاب شود».
Diako

حجم

۴۴۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۰۰ صفحه

حجم

۴۴۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۰۰ صفحه

قیمت:
۲۸۰,۰۰۰
۱۴۰,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد