بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب زنان عنکبوتی | صفحه ۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب زنان عنکبوتی

بریده‌هایی از کتاب زنان عنکبوتی

انتشارات:عهد مانا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۲۳۹ رأی
۴٫۱
(۲۳۹)
- اینا همش حرفای «جوزف نای» آمریکاییه! مدل پایه‌ریزی قدرت نرم برای براندازی ما! میگه جاذبه‌های دنیایی و ظاهری رو اگه برای مردم بزرگ کنید با لذت می‌رن دنبال دنیا! اون‌وقت این دنیا دیگه با تعریف خدا نیست، با تعریف شیطونیه ایناست.
sayyedali🇮🇷
- واقعا چرا؟ من خودم توی یه خونوادهٔ معمولی بزرگ شدم. نه پول به اندازه بود و نه امکانات رفاهی... ولی اینا باعث نشد که دادمون بره هوا و عقده بشه توی روند تربیتمون!
ماه🌙
مردم چرا نمی‌فهمند؟ چرا زن‌ها ان‌قدر راحت زیر پایشان خالی می‌شد؟ یک‌روز طرح ریخته می‌شد برای مدل دماغ، فروغ بی‌شرف خودش دماغش را عمل نکرد... هیچ وقت لباس پاره نپوشید، هیچ وقت ناخن گرگی نکاشت، سنگین و رنگین... بدبختی مال عوام است... از حرف خودش خندید... عوام را با تبلیغات می‌شود تا ته چاه برد. پول هم گرفت و پرتشان کرد... ابرو شیطانی، پروتز... ساپورت... صدای خنده‌اش دیگر دیوارها را هم لرزاند... - احمقانه است احمقانه است... می‌پوشند... خبر ندارید دیگه می‌خوایم باهاتون چه کار کنیم... آره، آره فقط دنبالمون بیایید. عقل با ما...
"مُسٰافِرِمٰاھ؛
یک روانشناس داشتند که باید هر چند وقت، یک ساعت مشخصی با او گفتگو می‌کردند. محتوای کلاس‌هایش از روی کتاب‌های برایان تریسی بود و فلورانس و روانشناس‌های دیگر که کتاب‌هایشان در بازار فراوان است. کلاس خیلی آرام‌بخش و امید دهنده بود حتی بعضی‌ها را دچار شادابی مضاعف هم می‌کرد و اضافه هم کار می‌کردند. مدلینگ‌ها نمی‌دانستند اما در حقیقت اندیشه‌های مسیحیت، از طریق این کتاب‌ها و کلاس‌ها بین گروه ترویج می‌شد. اصلاً محتوای کتاب‌ها اندیشهٔ مسیحیت با روند روانشناسی است که خب کسی نباید متوجه شود.
راشد ایرانی
آرش ادامه داد: - که الآن با سیاستگذاری‌های کلان و پشت پرده این غول آمریکایی، ماهیت شبکه اینستاگرام از شبکه اشتراک عکس چی شد؟ سینا سری به تأسف تکون داد و زمزمه‌وار گفت: - شبکه بزرگ کاریابی زنان!
گُم
خودش که دارد می‌سوزد... این مهم نبود، یک دنیا زن دیگر با کمک او یاد گرفته بودند که لذت ببرند از فشن بلاگر شدن، از استارت آپ بودن. از بلاگر فود بودن از بلاگر توریست بودن. یک دنیا کار کرده بود و دنیای زن‌ها را، از خانه و خانواده کرده بود اینترنت و مجازی‌جاتش. از لذت آغوش پدر و مادر و همسر و بچه رسانده بود به لذت عکس و فیلم. حرارت و گرمای زندگی را کرده بود سرمای عکس. دستانش را دور خودش حلقه کرد. دلش همسرش را می‌خواست و خانه‌اش. دیگر به خانه‌اش هیچ مردی را راه نمی‌دهد. کاش همان اول بچه‌دار شده بود. دو تا پشت سر هم. سه تا...
فاطمه
بعضی از لباسایی که وارد می‌کردید آلوده بود. درسته؟ رنگ زن پرید و لرزش دستانش بیشتر شد. - مردم خودشون خیلی راحت و رایگان یک مدل رو که برند می‌شد می‌خریدن. من در جریان این نیستم... فروشش کم و زیاد... یا آرایش و عمل بینی و پروتز، یا ساپورت‌هایی که آغشته به پودر مخصوصی بود و نازایی می‌آورد.
عاشق کتاب
جاذبه‌های دنیایی و ظاهری رو اگه برای مردم بزرگ کنید با لذت می‌رن دنبال دنیا! اون‌وقت این دنیا دیگه با تعریف خدا نیست، با تعریف شیطونیه ایناست. همین که مردم خود آمریکا و اروپا رو به افسرده‌ترین و تنهاترین مردم جهان تبدیل کرده، حالا دارن برای مردم ما پیاده می‌کنن... چرا مردم ما می‌رن دنبالش؟ چون جذاب نشون می‌دن
falinezh
گره‌ها همیشه برای باز کردن نیست! خیلی وقت‌ها گره‌ها برای نزدیک‌تر شدنه!
نقطه ویرگول
آره اسلحه‌شون بی لباسیه! پوشیدنشون قربون نپوشیدن می‌ره! توی گوششون خوندن که شما زن‌ها می‌تونید زورو بشید اینا هم همهٔ داراییشون رو تقدیم مردا کردن شاید به یه جایی برسن... هدف سرمایه‌گذاری هم کاملا واضحه اینا رو کرده برده... بردهٔ جسمی... یعنی اگر بشه زن‌ها رو خراب شهوات کرد اون‌وقت میشه شبیه این شعبه صدتا شعبه در صد جای ایران زده بشه. زن‌ها هم پایه‌گذار حرکت باشند. یه مسی علینژاد
K.P
دارن نفوذ می‌کنن برای گرفتن مجوز موسسات مدلینگ! یک کار به ظاهر آرام و بی تنش و دائمی و پر مخاطب! هم مورد نیاز مخاطب، هم سرمایه‌گذار؛ که نتیجه‌اش هم تجارت ناموس ایرانه، هم پول و گناه و هم در کشورهایی که نیاز داشته باشند؛ انقلاب رنگی!
استفاده کردیم
امیر برای بار چندم همراه تیمش راهی قم شدند. کارهای بزرگ نیاز به دستانی دارد که به آسمان وصل است و شیطان را دیگر به آسمان راهی نیست. سرِ توسل به ضریح بانوی اول ایران گذاشتند. نجات زن‌های ایرانی از چنگال چرکین دشمن، آن‌هم چنگال متعفن فساد و فحشا کاری بود که از برکت دعای بانوی عالم برمی‌آمد. توسل‌ها، تدبیرها را نورانی می‌کرد و سیاهی‌ها را روشن!
منکسر
چرا زن‌ها ان‌قدر راحت زیر پایشان خالی می‌شد؟ یک‌روز طرح ریخته می‌شد برای مدل دماغ، فروغ بی‌شرف خودش دماغش را عمل نکرد... هیچ وقت لباس پاره نپوشید، هیچ وقت ناخن گرگی نکاشت، سنگین و رنگین... بدبختی مال عوام است
کاربر ۲۰۵۸۳۵۷
صدای خنده‌اش تمام اتاق را پر کرد: - جنین مرده توش بود... روغن جنین توی کرما و رژ لبای برند بود... من خودم دکتر میاوردم بچه‌ها رو می‌کشتم باهاشون لوازم آرایش برند می‌خریدم.... خانم... تو، تو برند چی می‌پوشی؟... هان هان...
کاربر ۲۰۵۸۳۵۷
- مردم خودشون خیلی راحت و رایگان یک مدل رو که برند می‌شد می‌خریدن. من در جریان این نیستم... فروشش کم و زیاد... یا آرایش و عمل بینی و پروتز، یا ساپورت‌هایی که آغشته به پودر مخصوصی بود و نازایی می‌آورد. تولیدی ترکیه بود، پخش عمده هم توی ایران بود هم بقیهٔ کشورهای اسلامی!
کاربر ۲۰۵۸۳۵۷
میر کلافه پرونده را بست و گفت: - اینا همش حرفای «جوزف نای» آمریکاییه! مدل پایه‌ریزی قدرت نرم برای براندازی ما! میگه جاذبه‌های دنیایی و ظاهری رو اگه برای مردم بزرگ کنید با لذت می‌رن دنبال دنیا! اون‌وقت این دنیا دیگه با تعریف خدا نیست، با تعریف شیطونیه ایناست. همین که مردم خود آمریکا و اروپا رو به افسرده‌ترین و تنهاترین مردم جهان تبدیل کرده، حالا دارن برای مردم ما پیاده می‌کنن... چرا مردم ما می‌رن دنبالش؟ چون جذاب نشون می‌دن، قشنگش می‌کنن. بعد مردمی که جذب این اندیشه‌ها می‌شن، دیگه نیاز نیست با قدرت نظامی پدرشون رو درآورد. مردمی که شل و بی‌غیرت باشن، خودشون طرف دشمن رو می‌گیرن و دیگه نمی‌خواد با اجبار یا قدرت سخت باهاشون جنگید! توی این جنگ زن‌ها اولین کسایی هستن که باید توی جامعه به گند کشیده بشن.
کاربر ۲۰۵۸۳۵۷
او را بردند تا خانهٔ ملایی که مدتی بود دلش می‌خواست مشهور شود و گاهی حرف‌هایی می‌زد و مواضعی می‌گرفت که تفرقه انداز بود! برای انتخابات هم رشوه گرفت و رای اهل تسنن مظلوم را به نفع یک کاندیدا چرخاند! رشوه‌اش شد برای خودش... فشارهای بعد ماند برای مردم.
کاربر ۲۰۵۸۳۵۷
چه می‌شود که تربیت یک انسان برای زن می‌شود جوجه‌کشی، اما برای ساختن انواع و اقسام دستگاه‌های مکانیکی درس می‌خوانند؟ شئ ارزشمندتر از انسان است؟ یعنی تقصیر جامعهٔ جهانی است که ارزش زن را این‌قدر پایین آورده است؟ مردها چه کرده‌اند که زن‌ها دچار سرخوردگی شده‌اند و از جایگاه خودشان بیرون زده‌اند برای رسیدن به جایگاه مردان؟
کاربر ۲۰۵۸۳۵۷
چون خودم مجبور بودم توی بدبختی‌هام همیشه سرپا باشم و با غرور از آرایشگاه تور بیام بیرون. برند بپوشم... برند... برندپوشی یعنی ریختن پول یامفتی که درآوردی توی حلقوم نامردا... برند بپوشم... لبخند بزنم. پشت فرمون تویوتام بشینم. چون مجبور بودم.
کاربر ۲۰۵۸۳۵۷
در مورد خود مسئول یه جستجوی ساده کردیم. طرف آدم خرابی نیست. نگاهی چرخاند سمت آرش و گفت: - بیشتر از سمت خانمش نالانه و البته چون دستی بر آتش مجوز مؤسسه‌ها داره و می‌تونسته کمکی بکنه، شده مورد مناسب تور فروغ خانوم. خب یه مقدارم کمربندش قابلیت شل شدن داشته، خود فروغ مدیریتش کرده...
کاربر ۲۰۵۸۳۵۷

حجم

۱۸۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۱۸۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۵۲,۲۰۰
۲۶,۱۰۰
۵۰%
تومان