بریدههایی از کتاب همرزمان حسین (ع)
۴٫۵
(۳۶۰)
چنین است که حکومتهای ناصالح، قدرتهای ناشایست نهفقط به مردم زمان خود، که به انسانهای تاریخ، و نهفقط به یک عدّهٔ مردم خاص و انسانهای خاص، که به انسانیّت جفا میکنند
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
مسئلهٔ سقیفه و غصب خلافت و ۲۵ سال کوتاه شدن دست علی از ادارهٔ اجتماع اسلامی، در کلام امیرالمؤمنین در یک موقعیّت حسّاس در دو جمله بیان شده: انحصارطلبی بود، خودخواهی بود، دنیا را برای خود طلبیدن بود؛ عدّهای به سوی آن مشتاقانه دست دراز کردند، حکومت را برای خود خواستند، قدرت را بناحق در اختیار خود گرفتند، «و سخت عنها نفوس آخرین»؛ عدّهای هم بزرگوارانه با شرح صدر چشم پوشیدند مسئله همین بود.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
دورهٔ اوّل؛ دورهٔ صبر
انحراف جامعهٔ اسلامی پس از پیامبر (ص) در مسئلهٔ خلافت
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
چهار دورهٔ حیات انسان ۲۵۰ ساله
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
پروردگارا! نیروی صبر را و استقامت و پایداری را در راه تحقیق هدفهایی که برای انسانها معیّن فرمودهای، بر جسم و جان ما فرو ریز.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد دلهای ما را که به آشنایی با تو و مغزهای ما و فکرهای ما را که به شناخت تو زنده شدهاند، با نومیدی و با جهل و با برگشتن از حقیقت، ممیران.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
جهاد بهطور مطلق یعنی درگیری و مبارزهٔ با قدرتهای ارتجاعی ضدّ تعالی و تکامل انسانی _ یعنی ضدّ اسلام و ضدّ قرآن _ هر جور که با اینها درگیری کردید، این در اسلام اسمش جهاد است
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
امام صادق (علیهالسّلام) احتیاج به پول دارد. زیدبن علیبن الحسین میخواهد برود به کوفه خروج کند، احتیاج به پول دارد. یک نفر زن، دستش را میکند در این چارقدی که به سرش بسته، گره باز میکند، یک دینار طلا درمیآورد، میدهد به زیدبن علی و میگوید: «آقا این مال شما، بروید خرج کنید.» این جهاد است. آن صدها هزار دیناری که داده شده بود برای اینکه فقرای شام _ پایتخت عبدالملک _ اطعام شوند، فقرای مدینه اطعام شوند، آنها البتّه انفاق بود _ نمیگویم هیچی نبود _ امّا جهاد نبود. امّا این یک درهم یا یک دینار، جهاد است؛ اینها با هم قاطی نشود.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
جهاد فکری در اینجا این است که یک دانشمند، یک محقّق قلم در دست بگیرد و ثابت کند که این طرز فکر، یک طرز فکر غلط است. این هم کتابنویسی است، آن صورت قبلی هم کتابنویسی بود؛ امّا آن جهاد نبود، این جهاد است
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
مثلاً عبدالملک مروان که خلیفهٔ اموی است، برای اینکه بتواند روی دوش مردم، خوب سوار شود و مردم در مقابل او نفس نکشند و کسی خار راه تُرکتازی و وحشیگری او نباشد، طرز فکری بهصورت «جبر» را ابداع میکند؛ که یعنی هرچه خدا میخواهد، بدون اختیار و ارادهٔ بنده، همان واقع میشود و بنده هیچ اختیاری ندارد. این طرز فکر را اوّل معاویةبن ابیسفیان، بعد هم خَلَفِ شایستهٔ متناسب با خودش، یعنی عبدالملک مروان، در بین مردم ترویج کردند. منظورشان هم این بود که مردم جبری بار بیایند. یعنی بگویند:
رضا به داده بده وز جبین گره بگشا
که بر من و تو درِ اختیار نگشودند
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
آن کسی که پول میدهد و مثلاً فرض بفرمائید یک بنیان رفیع میسازد، یک خانهای میسازد، یک بیمارستانی میسازد، حتّی یک مدرسهای میسازد، به این کار، مبارزه نمیگویند. به آن جهاد نمیگویند. انفاقی هست، امّا این انفاق، جهاد نیست. چرا؟ چون در آن، درگیری نیست؛ چون در آن، مقابلهٔ با یک قدرت مضرّی نیست؛ چون در این عمل، یک نوع ستیزهگری با مخالف، با آن کسی که سدّ راه است، مندرج نیست؛ لذا به آن نمیگویند جهاد. البتّه کار خوبی است، امّا جهاد نیست.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
نمیگویند. به آن کسی که عالیترین تحقیقات علمی را هم بکند، یک مبارز نمیگویند. چرا؟ برای خاطر اینکه این عمل، این تحقیق، این کشف، این کاری که بهوسیلهٔ فکر یا بهوسیلهٔ پول یا بهوسیلهٔ دست انجام گرفته، در راه پیشبرد یک هدف فکری ایدئولوژیکی و در راه مقابلهٔ با دشمنِ این فکر به کار نرفته.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
تفسیر صحیح از جهاد؛ مبارزهٔ با دشمن
آنچه به نظر ما تفسیر واقعی کلمهٔ جهاد است، این است: جهاد عبارت است از درگیری با یک دشمن _ این دشمن، هرکه میخواهد باشد _ به یکی از اَشکال و شقوق ممکن.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
دلیلی بر اشتباه بودن تفسیر جهاد به کوشش
ما منکر نیستیم که لغت «جهاد» بهمعنای مطلق کوشش است و از مادّهٔ «جُهد» یا «جَهد» است _ این مسلّم _ امّا اگر چنانچه جهاد در قاموس اسلامی و در فرهنگ اسلامی به این گلوگشادی بود، لزومی نداشت که اسم خاصّی روی این بگذارند در مقابل سایر اسمهایی که در اسلام هست. خب، نماز هم یک جهادی است بنابراین؛ روزه گرفتن هم یک جهادی است بنابراین؛ به حج رفتن و زکات دادن و همهٔ اعمال اسلامی یک جهادی است بنابراین؛ چرا یک اسم خاصّی رویش بگذارند؟
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
بنده یکوقتی در جایی یک سخنرانی در این زمینه کردم؛ عنوان سخنرانی، «همرزمان حسین» بود. یعنی امام صادق (علیه السّلام) همرزم حسین (علیهالسّلام) است، در میدان حسین است؛ موسیبن جعفر، امام جواد، امام هشتم (علیهمالسّلام) همرزم حسیناند، در میدان حسین و دوشادوش حسین. چطور شد که وقتی صحبت امام حسین (علیهالسّلام) میآید، تو فوراً به امام صادق (علیهالسّلام) استشهاد میکنی؟ شما یک مطلبی را بیان میکنید، میگویید که آقا! امام حسین چنین؛ او میگوید اگر راست میگویی، پس چرا امام صادق چنان؟ عجب، امام صادق ضدّ امام حسین بود؟ رفتار امام صادق متناقض با امام حسین بود، یا توی خفّاش [صفت] نفهمیدی و ندیدی؟
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
چرا او را میکشند؟ آیا جز این است که در کشتن او، برای قدرتهای زمان مصلحتی وجود داشته است که از مصلحت زنده ماندن او و راضی نگهداشتن مردم بمراتب بزرگتر بود؟ مگر در زنده ماندن او خطری برای قدرتهای زمان وجود داشته است که بمراتب از خطر نارضایی مردم، در صورت کشته شدن او، بزرگتر و بیشتر و مهمتر بود؟
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
یک قدرت قاهر زمان، چه کسی را در میدان جنگ یا در زندان یا در تبعیدگاه میکشد و شهید میکند؟ جز یک آدم پیکارجو را؟ جز یک آدم مزاحم را؟ جز _ به تعبیر منصور عبّاسی _ استخوان خردهای را که در گلوی حکومت غدّار زمان گیر کرده باشد و راه نفس را بر او گرفته باشد؟
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
در زیارت امینالله که از معتبرترین زیارات است، وقتیکه خطاب به هریک از ائمّهٔ معصومین (علیهمالسّلام) صحبت میکنید و عرض ارادت میکنید، از جمله این را میگویید که: «اشهد انّک جاهدت فی الله حقّ جهاده»
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
ادّعای ما این است که ائمّهٔ ما از آغاز تاریخ امامت _ جز یک استثنای کوچکی، که بعد، این استثنا را هم عرض میکنم _ تا روزگار شهادت امام عسکری (صلواتاللهعلیه) در این مدّت تقریباً ۲۵۰ سال، زندگیشان زندگی مبارزه و جهاد است
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
زندگی امام صادق (علیهالسّلام) ما این است؟ یا نه، زندگی اینها یک شکل دیگری بوده؟ زندگی اینها زندگی پرتلاشی بوده، زندگی اینها سرتاسر پیکار بوده؛ که بحث ما اصلاً در این است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حجم
۳۷۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
حجم
۳۷۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
قیمت:
۷۰,۰۰۰
۳۵,۰۰۰۵۰%
تومان