بریدههایی از کتاب همرزمان حسین (ع)
۴٫۵
(۳۶۰)
عبدالملک مروان عقیدهٔ به جبر را ترویج میکند و مردم را جبریمسلک بار میآورد. برای اینکه بتواند بر مردم آسان حکومت کند و آنچه را که میخواهد، در میان مردم به جا بیاورد و نیروی مقاومتی در میان مسلمانها جلوی او را نگیرد و مانع کار او نشود، اراده و اختیار را که از اصول اسلامی است، از مردم میگیرد؛ امر به معروف را که ناشی از ارادهٔ انسانها و تودهها است،
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
اصول جهانبینی اسلام و ایدئولوژی اسلام در میان مردم فراموش میشود؛ آن مساواتی که در اسلام وجود دارد، آن عدل مطلقی که در جامعهٔ اسلامی منظور شده است، آن حالت توجّه اخروی توأم با تلاش دنیوی که در متن اسلام مقرّر شده است، آن ارزش و کرامتی که برای انسان در منطق اسلام معیّن گشته است، آن ارزشهای اصیلِ دست اوّل اسلامی دارد فراموش میشود. اسلام، هم در معارف و هم در فروع دین _ یعنی در مقرّرات حقوقی _ و هم در اخلاقیّات، یک چیز دیگری شده است و دارد میشود.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
تصوّر خود من این است که [اینکه] امام باقر «باقرالعلم» است، یعنی حقایق و مفاهیم اسلامی را که در قشری از دروغ و فریب و ریا و تحریف پیچیده شده بود میشکافد و آن لُبّ و مغز را میاندازد در کام مشتاقان حقیقت. این یک گوشهٔ دیگری است از مبارزهٔ ائمّهٔ ما.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
زمان عبدالملک عقیدهٔ به جبر بهوجود آمد، آن کسانی را که مخالف با عقیدهٔ جبر بودند، از جمله معبد جُهَنی را به زندان انداختند و اذیّت کردند و کشتند. بنا کردند مردم را از لحاظ فکری تحت مضیقه گذاشتن؛ ملّاهای دروغی درست کردند. و یکی از بحثهایی که بنده در روزهای آینده میکنم، مناسبات ائمّه است با ملّاهای زمان خلفا که اینها با آنها چه میکردند و چگونه عمل میکردند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
اینجا یکی از راهها ارعاب است. یکی از راهها تحمیق مردم است؛ تجهیل مردم، استحمار مردم، و خلاصه مردم را با پندارهای دروغین سرگرم کردن؛ این کار را هم شروع کردند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
دورهٔ چهارم امامت؛ دشوارترین و طولانیترین دورهها
وقتی فهمید نفهمیده، حالا باید چه کار کند؟ اینجا است که مقدّمات دورهٔ چهارم زندگی ائمّه شروع میشود؛ یعنی طبعاً دشوارترین دورهها و طولانیترین دورهها. از اطراف و با جمیع عوامل، بنا کردند به کوشیدن برای خاموش کردن فروغ تشیّع. اینکه دائماً روی کلمهٔ تشیّع تکیه میکنم، تعمّدی دارم؛ برای خاطر اینکه شاید در ضمن این تعبیرات، ناگهان یک برقی بزند و شما معنای تشیّع را بفهمید. البتّه خواهم گفت معنای تشیّع را؛ بعداً میگویم ک
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
منتها سنّت خدا بر این نیست که دژخیم و دشمن همهجا خوب بفهمد؛ یک جاهایی را نمیفهمد. سنّت خدا بر غلبهٔ حق است و بر پایداری حق. و گفتهام و تکرار میکنم این مطلب را که هر روزی که میگذرد، حق یک قدم به مقصد خود نزدیک میشود.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
شما اگرچنانچه کتاب لهوف ابنطاووس را بخوانید، خواهید دید که خطبه را فقط زینب و علیّبن الحسین نخواندند، [بلکه] چندین زن خطبه خواندند؛ امّکلثوم خطبه خوانده، سکینه بنتالحسین خطبه خوانده، فاطمه بنتالحسین خطبه خوانده و خطبههایشان به عین الفاظ در کتاب لهوف ثبت است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
خیال کردند که قال کنده شد و ماجرای نبوّت و امامت و تشیّع سر آمد و دیگر در مقابل آنها کسی نیست؛ حُجربن عدیها که قبلاً کشته شدند و بقیّه هم که در کربلا به خاکوخون غلتیدند، کسی باقی نماند؛ تصوّر این بود ولی ناگهان دیدند که نه، اشتباه کردهاند. اوّلاً در بازماندگان دودمان نبوّت کسی مثل زینب هست که کوفه را در یک جا و دربار فاسد و پلید و وحشی یزید را در یک جای دیگر منقلب میکند. در بازماندگان کشتگان کربلا علیّبن الحسین (علیهالسّلام) هست که در شا
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
دورهٔ چهارم؛ دورهٔ مبارزهٔ تشکیلاتی با قدرتها و گسترش اسلام حقیقی
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
دورهٔ سوّم؛ دورهٔ ایجاد تشکیلات پنهانی برای قیام
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
آخرین نفری که امام حسن مثل گلولهای منفجر کرد و از آن ترکش الهی، تیری بیرون انداخت و به سینهٔ دشمن زد میشناسید؟ نفر آخر برادرش حسینبن علی است؛ یعنی قهرمان کربلا. شیخ آلیاسین (رضواناللّهعلیه) یا سیّد شرفالدّین در مقدّمهٔ این کتاب میگوید که امام حسن (علیهالسّلام) مثل آن سرداری که سربازان خود را یکییکی فرامیخواند و مسئولیّت هرکدام را به آنها محوّل میکند، دانهدانه مسئولیّتها را به زبان بیزبانی، با زبان قرآن و با زبان تاریخ به یارانش حالی کرد. و در آخر حسینبن علی را مورد اشاره قرار داد و گفت «لا یوم کیومک یا اباعبداللّه!»؛ مسئولیّت تو از همه سنگینتر است و کار بزرگ و کار آخر را تو باید انجام بدهی، و حسین انجام داد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
باری، امام حسن شروع کرد و جالب شروع کرد و افراد را ساخت؛ همان کسانی که در جبههبندی میان امام مجتبیٰ و معاویه تاب تحمّل نیاورده بودند و نتوانسته بودند یک جمعیّت پُرشور قابلاطمینانی را برای امام حسن درست کنند، اینقدر اینها فرق کردند که ده سال بعد، دوازده سال بعد، تکتک در مقابل معاویه بلند شدند
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
تشکیلات شیعه که ما میگوییم، یعنی رهبری معیّن و مشخّصی در رأس به نام امام، یک عدّه خواصّی که سخن او را خوب میفهمند و عمل میکنند و یک عدّه تودهٔ شیعه که گوش به فرمان امامند و آنچه او گفت، انجام میدهند. و امّا آن خواص لزومی ندارد که لحظهبهلحظه از امام یک نامهای بیاید، یک دستوری بیاید در هر جزئیّات کارشان به آنها فرمان بدهد. نه، ممشیٰ دستشان است، خطّمشی را فهمیدهاند و میدانند باید چگونه [عمل کنند]. این است که در مدّت نه سال و خردهای که امام حسن زنده بود، شیعه خودش را ساخت.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
مقصود از تشکیلات شیعه
این دوره را هم به اختصار میخواهم برگزار کنم. از سال چهلویکم هجرت این ماجرا شروع شد؛ یعنی از سال صلح امام حسن مجتبیٰ (علیهالسّلام). بعد از آنکه امام حسن این دستور را داد، این فرمان داده شد، مرکز که کوفه است، مرکز دیگر که مدینه است و در اطراف و اکناف اقطار اسلامی که این دو مرکز شعبههایی دارند، تشکیلات تشیّع بهوجود آمد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
برگردید، اوّل خویشتنسازی کنید و بعد جمعسازی کنید. اوّل خودتان را نیرومند کنید، پیراهنی از فکر اصیل اسلامی و زرهی از قرآن واقعی و راستین بر تن بپوشید، بعد بروید به میدان [مبارزه] با دشمن قرآن، امّا قبل از آنکه در مقابل او ظاهر بشوید، قبل از آنکه او بداند که شما هستید، ضربه را به او وارد کنید. و شیعه گوش کرد و فهمید
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
بنده سابقاً تصوّرم این بود که ابتکار حزبی کردن و تشکیلاتی کردن تشیّع مال امام حسن (علیهالسّلام) است، و از طاها حسین، نویسندهٔ مصری هم یک مؤیّدی برایش داشتم؛ [امّا] همین اواخر در این چند روز محرّم که میآمدم اینجا، ناگهان دیدم که این دستور امیرالمؤمنین است. علی (علیهالسّلام) در یک جملهای به یاران نزدیکش، به خوبانی که اطرافش را گرفته بودند، دستور داد و در یک جملهٔ کوتاه و موجز و معنیداری گفت بعد از آنکه من بروم، وقتیکه وضع چنین بشود و آن طاغوت بر شما تسلّط بیابد، شما بایستی که اینجوری عمل کنید: باید کتمان و در خفا،
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
مخالفت قدرتمندان، اشراف، مقدّسمآبها و سوءاستفادهگران با امام علی (ع)
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
بخورند، لاشهخوارانی که عادت کرده بودند که در سایهٔ قدرت و حکومت خلفای پیشین، تبعیضها را به نفع خود مستحکم و باقی نگه دارند، مقدّسمآبهایی که در نظامِ قبل برایشان ارزش وجود داشت، اگرچه کار نمیکردند، امّا در این نظام برایشان هیچ ارزشی ملحوظ نیست.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
برای مردی مثل علی یک لحظه نمیشکیبد که بر انسانی ستم برود؛ بسیار دشوار است که ببیند بر بشریّت ستم میرود و خاموش بنشیند؛ و در زندگی علی چنین چیزی اصلاً متصّور نیست، ممکن نیست؛ این از یک طرف.
امّا از طرف دیگر چیزی وجود دارد که علی (علیهالسّلام) برای آن است و پیغمبر برای آن آمد و موتور انسان، نیروی محرّک بشریّت به سوی تکامل و تعالی، آن است؛ و آن اسلام و قرآن است
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حجم
۳۷۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
حجم
۳۷۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
قیمت:
۷۰,۰۰۰
۳۵,۰۰۰۵۰%
تومان