بریدههایی از کتاب همرزمان حسین (ع)
۴٫۵
(۳۶۰)
از روایات، اوج فعّالیّت تشکیلاتی شیعه از امام رضا (علیهالسّلام) به بعد است؛ یعنی امام جواد و امام هادی و امام عسکری (علیهمالسّلام)؛ و علّت اینکه این سه امام شهید شدند و مجال به اینها داده نشد و از مدینه یکسره آورده شدند به عراق و در عراق هر سه ماندند و در عراق هر سه شهید شدند و دفن شدند و در جوانی هم کشته شدند، همین بود که تشکیلات شیعه در زمان این سه امام به اوج قدرت خودش رسیده بو
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
امام عسکری (علیهالسّلام) از قول جدّش نقل میکند که جدّ بزرگوار ما فرموده است که: «مؤمن برادر پدرومادری مؤمن است؛ الْمؤْمن أخ الْمؤْمن لأمّه و أبیه»؛ یعنی ارتباط اینها و وثیقهٔ میان اینها و پیوندی که میان دو مؤمن هست، پیوند برادریِ پدر و مادری است، نه برادریِ ناتنی حتّی، اینقدر اینها به هم نزدیکند مراد از مؤمن کیست؟ کسی که بگوید «لا اله الّا اللّه، محمّد رسول اللّه»؟ آنها که خیلی بودند، خود «متوکّل» هم میگفت، خود «معتزّ» هم میگفت، همان قدرتهایی که در زمان امام هادی (علیهالسّلام) و امام عسکری (علیهالسّلام) هر دو روز یکیشان میآمدند بالای منبرخلافت و با سر سقوط میکردند، همه میگفتند، پس او نه، بلکه آنکه ایمان امام عسکری (علیهالسّلام) را دارد، آن کس که دنبال راه امام عسکری (علیهالسّلام) است، این چیست؟
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
میکرد، امّا اینکه میفرماید: «ما شما را داریم، ما با شما هستیم، ما با شما ایستادهایم، به شما اطمینان داریم، روی شما حساب میکنیم.» _ بنده روی این تعبیرات تکیه دارم و چون ممکن است محلّ تشکیک واقع بشود در ذهن آقایان، میخواهم روشن بشود در ذهن شما _ این برای چه کاری گفته میشود؟ جز برای یک عمل بزرگ و پردردسر؟
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
دیگر، اگر در این نامه چیزی بر ضدّ حکومت نیست، یک دستوری به احمدبن اسحاق نیست که شما بایستی در قم چه بکنید، چنین بکنید، چنان بکنید، فلان پول را بفرستید، فلان پول را فلانجا مصرف بکنید که معنی ارتباطات همین است، اگر اینها نیست، چرا احمدبن اسحاق و امام عسکری (علیهالسّلام) ملاحظه میکنند که این نامه دست حکومت نیفتد؟ خب نامهٔ «فدایت شَوم» دست حکومت افتاد، افتاد، چه اهمّیّتی دارد؟ پیدا است که این نامه، نامهٔ دیگری است و این نشان میدهد جوّ خاصّی را در زندگی ائمّه (علیهمالسّلام).
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
د، یک روایتی است در مناقب ابن شهرآشوب که احمدبن اسحاق میآید خدمت امام عسکری (علیهالسّلام) و از امام تقاضا میکند که در مکاتباتی که میان من و شما جریان خواهد داشت، چون مطالبی طبعاً وجود دارد که این مکاتبات بایستی دست کسی نیفتد، دلم میخواهد که شما خط بنویسید برای من، تا من خطّ شما را بشناسم.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
پیدا است که منصور با یکچنین فعّالیّتی کنار نخواهد آمد، پیدا است که منصور با آن کس که میخواهد او را بکُشد، جور دیگری جز با کُشتن، روبرو نخواهد شد؛ این خیلی روشن است دیگر. پس استتار و کتمان در میان اصحاب ائمّه (علیهمالسّلام) میتوانست آنها را به هدف و مقصدشان نزدیک کند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
اینکه در منطق اسلام، آن وسیلهای که انسان را به هدف میرساند، آن وسیله نباید برخلاف هدف باشد، نباید نامقدّس و آلوده باشد. وسیله هم بایستی صحیح باشد، وسیله هم باید وسیلهای باشد که با هدف قابل تطبیق باشد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
لازمهٔ رهبری تقوا و عدالت است، این آدم برای اینکه خود را به رهبری جامعهٔ اسلامی برساند، بیتقوایی و بیعدالتی را پیشه کند؛ یعنی مخالفت کند با اصولی که در رهبری جامعهٔ اسلامی در اسلام و در قرآن مقرّر شده، این را تقیّه نمیگویند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
امّا امام صادق (علیهالسّلام) تقیّه را اینطور معنی نمیکند _ آنطوری که از مجموع روایات استفاده میکنیم _ میگوید که: «آقا! تا دیدی که یک گرگی، یک دزدی، یک ظالمی، یک جای تنگی، یک سیلی راه تو را قطع کرده است، اینجا سعی کن آنچنان بروی که این سیل به تو صدمه نزند؛ یعنی برو از بالای کوه عبور کن، برو [ولی] این جادهٔ معمولی را نرو. آنچنان برو که این دزد یا این ظالم یا این گرگ به تو نتواند آسیب وارد بیاورد و تو را از رسیدن به مقصود بازبدارد؛ یعنی چطوری برو؟ یعنی یک کانال حفر کن برو، یعنی برگرد از راه دیگر برو، یعنی در جیبت
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
مسلّم معنای تقیّه در روایات این نیست، ضدّ این است؛ یعنی چه ضدّ این است؟ یعنی تقیّه بهمعنای این است که اگر چنانچه یک کاری در عالم واقع و عمل برای انسان دارای خطر و ضرر است، انسان باید آن کار را بهصورتی انجام بدهد که کار حتماً انجام بگیرد و آسیبی به آن کار نرسد،
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
تصوّر غلط مردم از تقیّه
مردم دربارهٔ تقیّه، امروز چه تصوّر میکنند؟ تصوّر مردم این است که تقیّه یعنی اینکه انسان وقتیکه میخواهد یک عملی را انجام دهد و یک واجبی را به جا بیاورد، اگر چنانچه برای انجام این واجب، برای پیمودن این راه، یک خطری و یک ضرری تصوّر میشود، انسان این واجب را انجام ندهد و این راه را نپیماید؛ مردم از تقیّه، یک چنین تصوّری دارند. این مطلب بشدّت غلط است
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
زجملهٔ روایاتی که تقیّه را بهطور خیلی قاطعی تأیید میکند این است که میفرماید که: «التّقیّة دینی و دین آبائی»؛ یعنی «تقیّه، آئین من و ممشای من و ممشای پدران من است.» ازجملهٔ دیگر روایاتی که این معنا را تأکید میکند این است که میفرماید: «لا دین لمن لا تقیّة له»؛ «کسی که تقیّه ندارد، دین هم ندارد.» باید تقیّه داشته باشید، اگر نداشته باشید، حتماً دین صحیح یا دین کامل نخواهید داشت؛ این
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
لزوم استفاده از قواعد حدیثی در بررسی روایات تاریخی
اگر یک روایتی به دست ما رسید که با طرز فکر اسلام، قابل تطبیق نیست، ما به سند روایت کمترین نگاهی هم نمیکنیم. ائمّه (علیهمالسّلام) خودشان فرمودهاند که هر چیزی که موافق با قرآن است آن را بگیرید و هر چه مخالف با قرآن است بزنید، به سینهٔ دیوار، به آن اعتنا نکنید.
این روایت مضمونش این است که در
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
امام صادق (علیهالسّلام) دستش را بلند کرد و گفت: «خدایا! مرا در ثواب این کشتنها با این مرد شریک کن.»
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
اینجا هم زید میگوید: «لوددْت أنّی أحْرقْت بالنّار ثمّ أحْرقْت بالنّار و أنّ اللّه أصْلح لهذه الْأمّة أمْرها.» یعنی: «دوست میدارم که مرا به آتش بسوزانند، دوباره به آتش بسوزانند، و برای من به این قیمت تمام بشود که اصلاح امر این امّت و کار امّت به سامان برسد و از این وضع نابسامان و ناهنجار بیرون بیاید.»
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
«أرید أنْ آمر بالْمعْروف و أنْهی عن الْمنْکر و أسیر بسیرة جدّی و أبی»(علیهمالسّلام)؛ یعنی عین همان انگیزهای که امام حسین (علیهالسّلام) برای قیام خود معیّن کرد، زید (علیهالسّلام) هم برای حرکت خود و قیام خود معیّن کرد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند که «رحم اللّه عمّی زیْدا»؛ خدا عموی من زید را رحمت کند. «إنّ عمّی کان رجلًا لدنْیانا و آخرتنا»؛ «او بود که هم برای دین ما و هم برای دنیای ما نافع بو
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
در یک جملهٔ دیگری زید (علیهالسّلام) یک کلمهٔ خالده گفته که مثل کلمات ائمّهٔ معصومین (علیهمالسّلام) است. تقریباً جمله این است: «إنّه لمْ یکرهْ قوْمٌ قطّ حرّ السّیْف إلّا ذلّوا»؛ گفت: «هیچ مردمی از گرمی شمشیر و از تیزی شمشیر نترسیدند مگر آنکه ذلیل شدند.»
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
دستهٔ دیگر از امامزادهها آن کسانی هستند که چون وضع اجتماع خود را برخلاف اسلام و قرآن میدیدند برطبقِ یک انگیزهٔ اسلامی و قرآنی درستی درصدد برمیآمدند که امربهمعروف و نهیازمنکر کنند، یعنی در زمینهٔ نابسامانیها و ناهنجاریهای اجتماع احساس مسئولیّت میکردند و درصدد برمیآمدند که امر اجتماع را اصلاح کنند. و اصلاح امر اجتماع بدون توسّل به شمشیر و زور در آن روزگار امکان نداشت. یک عدّه هم اینها بودند. از این جمله دو، سه چهرهٔ معروف را نام میبرم.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
به اتّکای اینکه چون از خاندان پیغمبرند، پس مردم به آنها علاقهای دارند، اینها قیام میکردند و در بین کار، کار را لنگ میگذاشتند و گاهی هم مثل زیدالنّار، میپیوستند به اردوی دشمن؛ اینها یک دسته. اگر ما از امامزادهها دفاع میکنیم توجّه دارید دیگر که منظور ما هر امامزادهای نیست، چون از لحاظ اطاعت خدا و ... برای ما فرقی ندارد امامزاده و غیر امامزاده و فرزندان ائمّه (علیهمالسّلام) هم مردم معمولیای هستند، پس نمیخواهیم روی کار همهٔ امامزادهها صحّه بگذاریم و کارشان را امضا کنیم؛ نه، فقط یک عدّه افراد خاصّی مورد نظر ما هستند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حجم
۳۷۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
حجم
۳۷۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
قیمت:
۷۰,۰۰۰
۳۵,۰۰۰۵۰%
تومان