بریده‌هایی از کتاب جهانشمولی و اصالت

هرگز نفرت و انزجار را نپرورانده‌ایم، هرگز از هیچ‌گونه شوونیسم و تعصب و بنیادگرایی حمایت نکرده‌ایم. کسانی که به جنگ و خشونت دامن می‌زنند بنیادگرایان واقعی هستند.

چگونه می‌توانند دومیلیون سرباز را تدارک ببینند. برای تدارک دومیلیون سرباز به تمام ناوگان هوایی عالم نیاز است؛ چه بسا تدارکاتی بیشتر از این. به این شرط که کوکاکولا، بستنی، نوشابه و غذاهای درجه‌یک نیز همراهشان ببرند. نمی‌دانم برای آن سربازان پارسی چه غذایی تدارک دیده بودند.

برای گفتگو کردن باید بقا داشت و برای بقا به‌راستی باید جنگید. اغراق نمی‌کنم و از عمق وجودم معتقدم هنگامی‌که می‌گویم باید مبارزه کنیم و باید سرسختانه مبارزه کنیم،

خیال کردم در یک کشور خارجی هستم، همانند زمانی‌که برای اولین بار از روسیه دیدن کردم و برف را دیدم؛ بی‌مقدمه و به‌طور ناگهانی. تا آن زمان هرگز برف ندیده بودم. هنگامی‌که چند هفته قبل رعد و برق را در آسمان دیدم همانند همان روز شگفت‌زده شدم؛ رعد و برق‌ها معمولاً همراه با باران هستند و بارش نم‌نم باران را شاهد بودم. مقداری ابر در آسمان دیدم و خیال کردم در یک کشور خارجی هستم،

کسی که از ارزش ها دفاع می‌کند می‌داند که بدون ارزش‌ها زندگی معنا ندارد. و از این بالاتر، بدون ارزش‌ها تمدنی وجود ندارد؛ و باز هم بالاتر، بدون ارزش‌ها، بشر قادر به ادامهٔ حیات نیست،

اندیشه‌های سیاسی وجود دارند، اندیشه‌هایی که در واقع به فدا کردن جان و زندگی یک انسان می‌ارزند؛ اندیشه‌هایی که ارزش فدا شدن یک انسان، ریخته شدن خون یک انسان، کشته شدن یک انسان یا هزاران انسان یا تمام یک ملت را دارند؛ ارزش‌ها و اندیشه‌هایی که در صورت لزوم باید که خود را فدای آن‌ها کنیم.

من نسبت به تمام چیزهایی که بخواهند به من تحمیل کنند، یا نسبت به چیزی که بدون این‌که قانعم کنند مجبورم کنند به آن اعتقاد داشته باشم، احساس وازدگی می‌کنم.

«میهن، یعنی تمام محسنات انسانی.» این مرد کسی نبود، نیست و نخواهد بود جز خوسه مارتی

گفته می‌شود سر منشأ بردگی بازمی‌گردد به دوران اولیهٔ زندگی بشر، و از زمانی‌که بشر قدرت تولید یافت و فهمید یک انسان می‌تواند برای خودش و دیگران تولید کند،

ارسطو معلم خصوصی اسکندر مقدونی بوده است.

به‌ویژه آن‌گاه که سپاهیان روم دیگر رومی نبودند و سپاه روم از سربازان آن اقوام بربری تشکیل می‌شد که امپراتوری روم را نابود کردند.

گمان می‌کنم تاریخ بشر تاریخ جنگ‌هاست: تاریخ فتوحات، تاریخ به زیر سلطه در آمدن قومی توسط قوم دیگر، گروهی توسط گروهی دیگر.

اما بدون آن وقایع تاریخی، بدون آن انقلاب، اگر بولیوار سی سال قبل یا سی سال بعد متولد می‌شد امروز نامی از بولیوار نبود

به‌خصوص از متن بحران‌های اجتماعی. انسان‌ها نیستند که تاریخ را می‌سازند بلکه تاریخ انسان‌ها یا چهره‌ها یا شخصیت‌ها را می‌سازد. آدم‌ها به نوعی وقایع را تفسیر می‌کنند اما خود، فرزندان تاریخ هستند. بدون این روندهای تاریخی- در اینجا سفیر ونزوئلا را می‌بینیم که نمایندهٔ کشور بولیوار است- امروز نام بولیوار بر زبان‌ها نبود. [۱]

بدون انقلاب فرانسه، نابغه‌ای وجود نداشت.

کشوری ما را تهدید می‌کرد که هشت نُه یا ده‌میلیون مترمربع مساحت و سیصدمیلیون نفر جمعیت دارد، و در شصت سال اخیر، از لحاظ فنی، اقتصادی و نظامی قدرت برتر بوده است. ابرقدرتی به نام امریکا خطری است عظیم. و ما از رشادت‌های مردم شوروی الهام می‌گرفتیم. باید این را بگویم، نباید از بر زبان آوردن آن ترسی داشته باشم؛ اما می‌دانیم که روح این مقاومت، محور این مقاومت، مرکز این مقاومت، ملت روس بود، بی‌آن‌که دلاوری دیگر مللی را که در کنار روس‌ها جنگیدند در کمترین حد کمرنگ جلوه دهیم.

هنگامی‌که در تمام نقاط از حضور تانک‌های دشمن و ناگزیر بودنِ بالا بردن دست‌ها و بلند کردن پرچم سفید سخن می‌رفت، روس‌ها پرچم سفید را بالا نبردند و تسلیم نشدند.

هنگامی‌که تمدنی در افریقا وجود داشته است، در اروپا قبیله‌های بربر از یک سو به سوی دیگر سرگردان بوده‌اند.

من شهرت دارم که زیاد صحبت می‌کنم و گاهی بیش‌ازحد موضوع را بسط می‌دهم،

توزیع بهتر ثروت و فن‌آوری‌های موجود در سراسر دنیا می‌تواند بشر را از نابودی برهاند. کاهش تجملات و اسراف در تعداد اندکی از کشورها باعث کاهش فقر و گرسنگی در بخش عظیمی از کرهٔ زمین می‌شود.