![کتاب توحید اثر مرتضی مطهری کتاب توحید اثر مرتضی مطهری](https://img.taaghche.com/frontCover/71.jpg?w=200)
بریدههایی از کتاب توحید
۴٫۷
(۲۸)
احتمال وقوع هر حادثه یک عدد کسری است که صورت آن تعداد موفقیت و مخرج آن تعداد امکان را نشان میدهد. پس احتمال وقوع هر حادثه عددی است کمتر از ۱. وقتی صورت و مخرج مساوی باشد، احتمال وقوع هم ۱ میشود
همچنان خواهم خواند...
دانشمندان ماتریالیست نظم را در عالَم علم میپذیرند اما در استنتاج و استنباط از آن، تعلل یا مسامحه یا تعمّد میکنند و میگویند لازم نیست ناظمی، هدفی و علت غاییای وجود داشته باشد تا این نظم به وجود آمده باشد، بلکه خود به خود و بر حسب تصادف به وجود آمد. آنها میگویند سلولهای بدن بر حسب تصادف این جور قرار گرفتهاند که یکی چشم، یکی مو، یکی استخوان و یکی پوست شده.
همچنان خواهم خواند...
یکی از اشتباهات بزرگ همین است که بعضی خیال میکنند انسان طبعا طالب تنوع است و اصلا تنوع را و اینکه از نوعی به نوع دیگر، لذتها و محبوبهایش را عوض کند، دوست دارد و خودِ تنوع مطلوب است؛ در صورتی که این طور نیست و اینکه تنوع مطلوب است به این علت است که هیچ مطلوبی قدرت ندارد مطلوبیت خودش را برای همیشه حفظ کند و جهتش این است که آن مطلوبْ مطلوب مجازی بشر است و مطلوب واقعی و حقیقی نیست. اگر شیئی مطلوب واقعی و حقیقی باشد، انسان از او سرد نمیشود و اگر از او سرد نشد طالب تنوع نیست. در قرآن راجع به نعمتهای بهشتی این نکته هست، میفرماید: لایبْغونَ عَنْها حِوَلاً آنجا بشر هرگز طالب تحول و تنوع نیست؛ رازش همین است که مطلوب واقعی است.
همچنان خواهم خواند...
این آیه قرآن حقیقتا نمونهای از اعجاز است که میفرماید: اَلَّذینَ امَنوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلوبُهُمْ بِذِکرِ اللّهِ «آنان که ایمان آوردند و قلبهای آنها به یاد حق آرامش پیدا کرد» ، آنوقت در جمله دوم به صورت یک اصل کلی و به صورت حصر میفرماید: اَلا بِذِکرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلوبُ «بدانید تنها با یاد خداست که دلها آرامش پیدا میکند» ؛ یعنی این دل انسان، روح انسان و قلب انسان طوری ساخته شده است که هیچ چیزی قدرت ندارد به او طمأنینه و آرامش بدهد[ جز ذکر خدا. ]این معنایش این است که آن هدف اصلی که در بشر وجود دارد که دنبال او میرود و خودش هم توجه ندارد، جز خدا چیز دیگری نیست، و لهذا به هر چیز دیگری برسد، طولی نخواهد کشید که آن گرمی و حرارت و شوق، مبدل به سردی خواهد شد و تنها یک چیز است که اگر انسان به او برسد آرزوی تغییر دادن و تبدل و تنوع در آن نیست.
همچنان خواهم خواند...
نقطه اصلیای که راه عرفان را از فلسفه جدا میکند همین است. عرفان معتقد است که باید همین حس درونی انسان را پرورش داد، ولی فیلسوف بیشتر به پرورش دِماغ و عقل و فکر و استدلال معتقد است. خلاصه، در این زمینه عرفا چون اهل زبان و شعر و ادب هم بودند، قیامت کردند.
همچنان خواهم خواند...
عدهای معتقد شدهاند که در تمام موجودات حتی جمادات، نیرویی نظیر نیروی حیاتی هست، به این معنا که در مسیر خودش حسابی را رعایت میکند.
همچنان خواهم خواند...
«منّت خدای را عزّوجلّ که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت. هرنفسی که فرو میرود ممدّ حیات است و چون برمیآید مفرّح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمت شکری واجب.»
همچنان خواهم خواند...
اگر ما اینجا بر یک مرکب نوری سوار شویم و یک میلیارد سال از این فضا برویم، نسبتمان با خدا همان نسبتی است که در این نقطه نشستهایم. آیه «فَاَینَما تُوَلّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّه» معنایش همین است. پس مسأله محدود بودن و نامحدود بودن مکان، در مسأله توحید اثر ندارد.
همچنان خواهم خواند...
اولین باری که شورویها گاگارین را به فضا فرستادند، در روزنامه خواندم که یکی از خارجیها گفته بود «گاگارین به نقطهای رسید که از همه مردم به خدا نزدیکتر بود، برای اینکه به مرز عالم نزدیکتر شد!» آیا چنین حرفی درست است؟! البته نه. خدایی که بخواهد در کنار عالم قرار بگیرد و میان او و عالم مرزی قرار گرفته باشد، او اصلا خدا نیست. خدا آن است که در زمین و آسمان و در میان تمام ذرات موجودات علیالسّویه است.
همچنان خواهم خواند...
آیا اگر ما هزارها هزار میلیارد سال نوری هم در جهتی برویم، باز مثل این است که در نقطه اول هستیم، یا عالم از نظر بُعدِ فضایی محدود است؟ الآن هم دو فرضیه است. یکی از بحثهای میان اینشتین و موریس مترلینگ، راجع به همین جهت است که اینشتین روی فرضیه خودش معتقد است که فضا محدود است، و مترلینگ میگوید فضا محدود نیست.
همچنان خواهم خواند...
حجم
۳۳۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۳۳۸ صفحه
حجم
۳۳۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۳۳۸ صفحه
قیمت:
۵۳,۰۰۰
تومان