بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بیست و هشت روز تمام | صفحه ۸ | طاقچه
کتاب بیست و هشت روز تمام اثر داوید زافیر

بریده‌هایی از کتاب بیست و هشت روز تمام

نویسنده:داوید زافیر
امتیاز:
۴.۳از ۱۱۹ رأی
۴٫۳
(۱۱۹)
«نازی‌ها منطق مخصوص به خودشان را دارند.»
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
«و چون به‌زودی پول دیگر هیچ ارزش نخواهد داشت.» چطور به چنین نتیجه‌ای رسید؟ آشفته از او پرسیدم: «منظورت تورم است؟» قیمت‌ها در گتو واقعاً ماه‌به‌ماه افزایش می‌یافتند. قیمت یک عدد تخم‌مرغ در ابتدای سال یک زلوتی بود، ولی حالا باید سه‌برابر آن مبلغ را می‌پرداختی.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
در مرگ، همهٔ ما انسان‌ها مشابه بودیم - حتی اگر ادیان چیز دیگری ادعا کنند -
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
استفان گستاخانه بوسه‌ای بر گونه‌ام زد و میان جمعیت ناپدید شد و احتمالاً برای همیشه از زندگی‌ام، بدون اینکه بدانم اسم واقعی‌اش چیست، یا او بداند که اسم واقعی من میراست.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
هنوز نمی‌توانستم باور کنم. در دنیایی که هرکس فقط به خودش فکر می‌کرد، یک نفر تمام زندگی‌اش را به‌خاطر من به خطر انداخته بود.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
در کرهٔ خاکی هیچ انسان دیگری وجود نداشت که او را به اندازهٔ این موجود کوچک و ظریف دوست داشته باشم.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
بندبند وجودم می‌خواست فرار کند. و از مدت‌ها قبل یاد گرفته بودم به غریزه‌ام اعتماد کنم. وگرنه موفق نمی‌شدم به شانزده‌سالگی برسم.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
«وقتی خدا به داد مردم نرسد، به جادو اعتقاد پیدا می‌کنند.»
کاربر ۳۸۶۲۶۸۰
اغلب وقتی ترس وجودم را فرا می‌گیرد، سطح چیزی را لمس می‌کنم تا آرام شوم: سطح فلزات، سنگ، پارچه - فرقی نمی‌کند، مهم این است که متوجه شوم غیر از ترسم، چیز دیگری هم در دنیا وجود دارد.
کاربر ۲۳۶۸۹۹۱
کسی برنده است که کمتر بترسد. حالا متوجه این موضوع شدم. آلمانی‌ها به همین دلیل بر یهودیان چیره شده بودند. تا این لحظه. ولی ما دیگر ترس نداشتیم. چون مرده بودیم.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸

حجم

۳۶۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۴۰ صفحه

حجم

۳۶۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۴۰ صفحه

قیمت:
۶۹,۵۰۰
تومان