بریده‌هایی از کتاب شهریار در وال‌استریت

«ضررها را دوست داشته باشید»؛ «زیان‌ها را بپذیرید»؛ چه حرف‌های احمقانه‌ای! مگر راه دیگری هم هست؟ ما چه حرفه‌ای باشیم، چه ناشی، مجبوریم زیان‌ها را به‌عنوان بخشی از روند کاری‌مان بپذیریم، اما تلاش برای دوست‌داشتنِ این مهمان‌های مزاحم که سرمایه‌مان را از هر طرف گاز می‌زنند، حقیقتاً مسخره است.

نگاه ابزاری به تحلیل تکنیکال، شناخت و گزینش اولویت‌ها و درنهایت تشخیص و اجرای دقیق آن مفاهیمی‌اند که می‌توانند این سبک از تحلیل را در این بازار سودمند کنند؛ وگرنه شما می‌مانید و مشتی خطوط بی‌ربط و بی‌معنا که در پی تفسیر آن وقت و سرمایهٔ زیادی را بی‌نتیجه هدر خواهید داد.

جایی که همه‌چیز مهم باشد، درواقع دیگر هیچ‌چیز مهم نیست.

همیشه در پی نوعی توازن باشید که شما را سرپا نگه دارد. اگر در پی اصلاح راندمان سیستم خود به تغییراتِ کلی و جزئی نیاز دارید، باید متوجه تأثیرات احتمالی آن‌ها روی سایر اجزای سیستم باشید. هر اصلاحی را روی کاغذ یادداشت و تلاش کنید مدتی روی معاملاتِ نمایشی اجرایش کنید. مطمئن باشید در خلال انجام‌دادن آن متوجه فایده‌ها و ضررهای متعددی خواهید شد که در محاسبات ذهنیِ اولیه روح‌تان هم از آن‌ها خبر نداشت.

هر دگرگونی‌ای همواره پایهٔ دگرگونی‌های دیگر را خواهد گذاشت. هر عضوِ تیم باید بداند عضوی از جورچینی بزرگ است. اگر تکه‌ای از آن جابه‌جا شود، دیگر تصویر درست نخواهد بود. سر الکس فرگوسن

این نکته را در ذهن داشته باشید که به‌جز مجموعه‌ای از قواعد و قوانین ریاضی، هرچیز دیگری در این حرفه مطلقاً بی‌معناست. سعی کنید هندسهٔ بازار را کشف کنید و با همین زبان با این کودکِ لجوج و سرکش صحبت کنید؛ این تنها زبانی است که می‌فهمد.

چه درباب مدیریت سرمایه و رفتار با پول، چه در تمام ساحت‌های مختلف بازار، «تناسب» را فراموش نکنید

اگر در حساب‌های کلان با حجم پایین معامله کنید، همان‌قدر مسخره است که در حساب‌های کوچک با حجم بزرگ خریدوفروش کنید

اگر پول کمی در اختیار دارید، با ورود در حجم‌های بالاتر حسابِ معاملاتی‌تان را شکنجه نکنید. کاری که می‌توان با سرمایه‌های میلیونی انجامش داد، با سرمایه‌های کوچک انجام‌شدنی نیست.

اگر می‌خواهید در این تجارت باقی بمانید، باید یاد بگیرید چطور بر سرمایه‌تان سَروری کنید.

نوعی از خطر در این تجارت هست که از ذات آن جداشدنی نیست. تنها کاری که باید بکنید این است که با طراحیِ روش منحصربه‌فرد خود ریسک موجود را در بازه‌های بلندمدتِ زمانی و میان پوزیشن‌های مختلف توزیع کنید، نه این‌که به‌دنبال روشی برای ازمیان‌بردن خطر باشید. بازار بورس میدان جنگ نیست، میدان بازی است، اما برای پیروزی در این بازی باید جنگید.

حرف‌های پرتکرارِ بازار را بشنوید؛ حتماً اهمیتی در آن‌ها هست که این‌همه تکرار می‌شوند؛ اما آن‌ها را چشم‌وگوش‌بسته به کار نبرید. سعی کنید به آن‌ها گوش کنید، منطق‌شان را درک کنید و درنهایت فلسفهٔ معاملاتی خود را مطابق با بازاری که در آن هستید پایه‌گذاری کنید. مواظب باشید این چاقوهای دولبه دست‌تان را نبرند.

تا می‌توانید خودتان را ازطریق متن‌ها و مصاحبه‌ها به بزرگان مرده و زندهٔ بازار نزدیک کنید؛ روش‌های آن‌ها را به‌دقت مطالعه کنید و بکوشید فلسفهٔ معاملاتی‌شان را دریابید. با این کار حتی اگر به سطح آن‌ها نرسید، در کیفیت‌های ذهنی و روانی آن‌ها شریک می‌شوید و به‌قول ماکیاولی، شمّه‌ای از آن‌ها را در خود خواهید یافت.

هرچیزی را که شما را به وحشت می‌اندازد در سیستم تجاری خود نمونه‌سازی کنید. این کار به شما امکان می‌دهد به‌جای هراس از شکست، روی پیروزی تمرکز کنید؛ همچنین مفهوم خطا و اشتباه را در ذهن‌تان تغییر می‌دهد. اشتباه تنها زمانی رخ می‌دهد که از دستورهای خود سرپیچی کرده باشید. اگر طبق برنامه عمل کرده باشید، دیگر زیان‌ها را جزئی از یک کل می‌دانید، نه خطایی که باید از آن پرهیز کرد.

هرگز برای شکار فرصت‌های احتمالی بدون طرح و برنامهٔ قبلی پایِ نمودارهای زنده حاضر نشوید؛ این کار شما را پریشان و سردرگم می‌کند. وقتی سردرگم باشید، دیگر مسئله این نیست که روی بهره‌وری‌تان تأثیر می‌گذارد یا در انتخابِ پوزیشن‌های تازه به خطا می‌روید؛ قضیه این است که با فرسایشِ روان و اعصاب خود کار را به ورشکستگی می‌کشانید.

همیشه آمادهٔ دریافت و جایگزینیِ داده‌ها باشید. تعصب روی ایده‌هایی که گاهی حتی مبدأ و منشأ آن‌ها مشخص نیست، راه شما را به‌سمت شکست هموار می‌کند. با بی‌اعتنایی به باورهای بی‌دلیل، از سر راه خود بلند شوید. شما بزرگ‌ترین مانع میان خود و سودهای بزرگ هستید.

پدری دو پسرش را نزد معلم ویولن می‌برد و به او می‌گوید یکی از پسرهایش چیزی دربارهٔ ویولن نمی‌داند، ولی آن‌یکی مدت کوتاهی با آن کار کرده است. معلم می‌گوید برای آموزش کودک اول پنج سکه و بابت آموزش کودک دوم دَه سکه دریافت می‌کند. وقتی با تعجبِ پدر روبه‌رو می‌شود، پاسخ می‌دهد کودک اول به‌دلیل خالی‌بودن ذهنش از اصولِ این کار قابلیت فراگیریِ بیش‌تری دارد، اما دومی به‌دلیل توهمی که از دانایی دارد، او را بیش‌تر اذیت خواهد کرد. توهمِ دانستن و پافشاری روی باورها موضوعی است که بلای جان معامله‌گران شده است.

باورهای ما مهم‌ترین و ریشه‌ای‌ترین و البته ترسناک‌ترین چیزی‌اند که داریم. آن‌ها نرم‌نرم و مخفیانه و حتی گاهی بدون اجازهٔ ما در لایه‌های ناخودآگاه ذهن رسوخ می‌کنند، اما بیرون‌ریختن‌شان به همین سادگی‌ها نیست.

به‌محض این‌که به فکر نگارش طرح معاملاتیِ منسجمی بیفتید، خود را از نیمی از شکست‌خورده‌ها جدا می‌کنید.

شما باید پیش از حاضرشدن پای نمودار دقیقاً بدانید از جان خود و بازار چه می‌خواهید. اگر قرار است عرقی بریزید، برای طراحیِ سیستمِ معاملاتی باشد، نه برای انجام‌دادن معاملات. اگر این کار سنگین را قبل از خریدوفروش انجام ندهید، بعدها مجبورید کارهای سنگین‌تری را تجربه کنید.