بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رد پای نور؛ دفتر اول | صفحه ۱۶ | طاقچه
کتاب رد پای نور؛ دفتر اول اثر سیدعبدالرضا هاشمی ارسنجانی

بریده‌هایی از کتاب رد پای نور؛ دفتر اول

۴٫۶
(۲۱)
آقای اسکندری با شنیدن داستان با تعجب گفت: حاج آقا براتون نگفت چرا این‌جوری راه می‌ره؟ سعید که مجری طرح بود باز هم زد زیر خنده و گفت: آخه راه رفتن هم نیاز به دلیل داره؟ خب مثل پنگوئن راه می‌ره دیگه! و همگی با هم خندیدیم، جز آقای اسکندری که با چهره‌ای جدی گفت: بله که نوع راه رفتن نیاز به دلیل داره. مگه می‌شه آدمی مثل حاج آقای صفایی که سعی داره تمام حرکات و سکناتش بر اساس روایات باشه، زندگی و حتی روش راه رفتنش رو از معصومین الگو نگرفته باشه؟! سپس رویش را به آشیخ مهدی کرد و ادامه داد:
Chamran_lover
قناعت اسلام به معنای کم به دست آوردن نیست، که کم برداشتن و به همراهان رسیدن است. «اندیشه من، ص: ۶۹»
Chamran_lover
مطمئن هستید که تا چند دقیقه پیش عصبانی بودید؟! آره، چطور مگه؟ مگه داریم؟! مگه می‌شه؟! اون عصبانیتی که شما داشتید اگه من داشتم تا دو روز به خودم هم روی خوش نشون نمی‌دادم! ولی شما؟! نمی‌دونم والله! ایشان که خوب متوجه سوال و تعجبم شده بود گفت: آدم باید روی حالت‌هاش کنترل و تسلط داشته باشه، نه اینکه تحت کنترل حالت‌هاش باشه. من باید بتونم هر موقع لازمه عصبانی بشم و هر موقع لازمه بخندم. به تعبیر دیگه من باید امیر بر حالت‌های خودم باشم نه اسیرشون. همهٔ این خنده‌ها، غضب‌ها و حالت‌های آدم به عنوان یک وسیله و یک امکان در اختیار من هستند
Chamran_lover
آره، چطور مگه؟ مگه داریم؟! مگه می‌شه؟! اون عصبانیتی که شما داشتید اگه من داشتم تا دو روز به خودم هم روی خوش نشون نمی‌دادم! ولی شما؟! نمی‌دونم والله! ایشان که خوب متوجه سوال و تعجبم شده بود گفت: آدم باید روی حالت‌هاش کنترل و تسلط داشته باشه، نه اینکه تحت کنترل حالت‌هاش باشه. من باید بتونم هر موقع لازمه عصبانی بشم و هر موقع لازمه بخندم. به تعبیر دیگه من باید امیر بر حالت‌های خودم باشم نه اسیرشون. همهٔ این خنده‌ها، غضب‌ها و حالت‌های آدم به عنوان یک وسیله و یک امکان در اختیار من هستند
Chamran_lover
راستی، این سخت است که از انس حق، دل بکنی و روی به کسانی بیاوری که پشت به محبوب دارند و رو به آتش نشسته‌اند. ولی با تمام سختی، آن‌ها که از رحمت حق سرشار شده‌اند، هم‌چون رسول‌کریم، از انس و جوار حق- که در آن بزم، جبرییل هم بیگانه بود- به میان مردم باز می‌گردند تا آن‌ها را به محلّ کرامت حق بازگردانند و از بت‌ها برهانند.نامه‌های بلوغ، ص ۶۸»
Chamran_lover
این سپاس کسانی است که فهمیده‌اند اگر در دادن یک لطف است، در گرفتن لطف‌هاست. آن‌جا که کبوترها جوجه‌هایشان را می‌زنند و بیرون می‌رانند، پس از آن‌که نوک در نوکشان می‌گذاشتند و پاسدارشان بودند، آن‌جا لطف بیشتر و محبت بیشتر را می‌توانی ببینی، که این محرومیت، بیشتر از آن بخشش، محبت و لطف دارد. و همین است که علی می‌گفت: «نَحْمَدُهُ علی آلائِه کما نَحْمَدُهُ عَلی بَلائِه»؛ همان‌طور که بر نعمت‌هایش سپاسگزاریم، بر گرفتاری‌هایش هم حامدیم. «تطهیر با جاری قرآن (۲)، ص: ۲۲۹»
Chamran_lover
امام سجاد در دعای ۳۵ می‌گوید: «اللّهمَّ اجْعَلْ شُکری لَک عَلی ما زَوَیتَ عَنّی اوْفَرَ مِنْ شُکری ایاک عَلی ما خَوَّلْتَنی»؛ سپاس بر محرومیت‌ها بیشتر از سپاس بر دارایی‌ها.
Chamran_lover
محصل در نزد استاد نه فقط صرف و نحو می‌آموزد که ملاک‌ها را می‌شناسد و حتی از استاد، درس تکافل و تعاون و سعی در گرفتاری دیگران می‌گیرد؛ چون می‌بیند که استادش چگونه در تمام مسائل با او نزدیک است. استادش فقط مدرس نیست که درسش را بدهد و برود، بلکه یک مربی سازنده است که به مهمانی رفتن و مهمان آوردنش سازندگی دارد و ملاک دارد و فقط هوس رفت و آمد نیست. «استاد و درس؛ (صرف و نحو)، ص: ۶۸»
Chamran_lover
...اما آنان که رشد کرده‌اند و از پوست‌هاشان بیرون آمده‌اند، دیگر نمی‌توانند به پوست‌هاشان بازگردند و دیگر نمی‌توانند به زندان روی بیاورند؛ زیرا وسعت وجودی آن‌ها در این تنگنا نمی‌گنجد. «ذهنیت و زاویه دید، ص: ۹۷»
Chamran_lover
این اقتصاد تنها به معنای میانه روی نیست؛ چون اقتصاد اخلاقی در این زمینه مطرح می‌شود که امکان محدود است و به همه نمی‌رسد و نیازها وسیع است و تو باید تولید و توزیع و مصرف را کنترل کنی و تمتع از اقتصاد ببری و از امکانات بیشترین استفاده را ببری و این است که باید شکاف‌ها را پر کنی و کسری‌ها را تأمین کنی و اهل سداد و ادله رشاد ـ و نه از مرشدان ـ باشی. «نظام اخلاقی اسلام، ص: ۶۷»
Chamran_lover

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه