بریدههایی از کتاب رؤیاهای فلسفی یک روانکاو: کتابی درباره روانکاوی قهرمان درون
۳٫۹
(۱۳۲)
در میان بسیاران آن هنگام که موقعیتی برای نیش زدن دیگری فراهم میشود همگان سراسیمه شده و با اشتیاقی اجتناب ناپذیر زهر خود را به یکدیگر میریزند. برایشان بسیار سخت است که جلوی بخش نیش دار وجودشان را بگیرند و کنترل خود را به دست او نسپارند. از پسِ هر بخش وجودشان و هر رفتار به ظاهر نیک یا بدشان، آن افعی بدذات کمین کرده است تا در هر موقعیتی دیگری را بگزد.
این بدترین صفت بسیاران در کجا ریشه دارد؟ و چگونه این چنین قدرتمند سر بر میآرود و خودنمایی میکند؟
mhnz
آنان که ما را در کودکی درمانده حکمهای والدی خود کردهاند، در بزرگسالی نیازی نمیبینند که مستقیم و واضح ارزشهای خود را به ما القاء کنند. نخی برای بستن ما کافی است و ما درمانده زنجیر محکم عقاید والدی و اجتماعی و محیطیِ دوران کودکیِ خود هستیم.
mhnz
این گونه است که عدهای همه عمر خود به این مشغولند که در ستیزِ روابط، پیروز و چیره دست شوند و بسیاران همه این گونه میاندیشند که تواناترین انسان کسی است که بهترین ستیز را در پیرامونش برای روابطش انجام میدهد.
تو باید جنگجو باشی اما نه برای هر ستیزی. آن کلام درخشان را خوب به یاد بیاور که «تو جنگجوی جنگهای بهتری» . پس خود را سرباز پیاده هر جنگ کوچکی نباید قرار دهی. تو را جنگها و ستیزهایی در پیش است که باید یکه سوار و سپهسالار آن جنگها باشی، ستیزی ارزش شمشیر کشیدن دارد که برای قهرمان درونت و شرارتش و شرافتش و آرزوهای سترگش باشد. پس برای هر ستیز سخیف و بی چیزی شمشیرت را آلوده مکن؛ بگذار شمشیرت در غلاف بماند حتی اگر بسیاران تو را بزدل و منزوی بنامند.
mhnz
آنان گمان میکنند اکسیر واقعی همان ایثار و زیرپا نهادن خویشتن در برابر اراده اکثریت است و جالب این است که اکثریت در بیشتر اوقات از آنِ ابلهان است و البته پرهیاهوترین شان.
mhnz
باید با درمانجو اتمام حجت کرد که کسی نمیتواند راه را برایت مشخص کند، چون آن راه دیگر راه تو نخواهد بود. من تنها میتوانم همسفر تو و همراهت در مسیر کشف سرزمین ناشناخته درونت باشم و تو را در مسیر یافتن راههای خودت همراهی کنم و تنهایت نگذارم، اما این تو هستی که باید انتخاب کنی و اتفاقا باید به تنهایی هم این کار را بکنی.
روشنا
بسیاری بر این اند که هر که پرهیاهوتر است، مؤثّرتر نیز خواهد بود و جهان به دست هیاهوگران به جلو میرود.
Masoud
در میان بسیاران، همیشه این گونه دیدهام که بخشندگیِ صاحبانِ قدرت، نفرت را در فردِ مورد بخشش زنده کرده است. همیشه نگاه کودکان نیازمند در خیابانها را پاییدهام که چگونه به افرادی که چیزی به آنها میبخشند، مینگرند. این نگاه چیزیست از زایش نفرت و درونی شدن پستی و تحقیر همیشگی
usofzadeh.ir
آن که فردیت خود و دیگری را فدای حل شدن در یک رابطه میکند، به جرم کشتن عشق سترگ به خود، محکوم به جزاست و چه جزایی بدتر است از دست دادن خویشتن و حل شدن در رابطهای سراسر نیاز و التماس برای نوازش؟
آن که محدودیتهای بین فردی را تاب میآورد و طلب نجات دهنده غایی از کسی ندارد، امید دارد که روزی رابطهای بیافریند که چیزی ورای نیاز و التماس از آن سر برآورد.
f.fami
بلکه برای خود و برای چون خودی بنویسید که در خلوت از جام سخنان شما جانش گرم شود و در همان خلوت و پنهانی این خوشی را پایان دهد و بار دیگر که به سمت شما آمد، نوشته شما را همچون گپی با خویشتن دریابد و آن را چون سایه خنکی در آفتاب مرداد ماه ببیند، جایی برای آرمیدن و اندیشیدن و خرسند شدن. مبادا جامِ دستِ جمعی شوید که ذائقه شان، مانند چشمانشان به دنبال هرزه ترینها و پرهیاهو ترینها است.
در گمنامی، گزند هیچ نگاه هرزهای بر قامت بهترین اندیشه تو نخواهد رسید و تنها آن خاصّان که خود بهترین و دلرباترین اندیشهها را دارند، به سراغت خواهند آمد و این همان محفلی است که هر آفرینندهای به آن رشک خواهد برد.
f.fami
در بسیاری اوقات مأیوسانه به هر سو گریختهام تا از منابع قدرتمند رنج دوری کنم، اما در همه حال شگفت زده شدهام که جهان از هر چیز تهی شود از رنج خالی نخواهد شد و این همان بزرگترین درس است: اگر از رنجهایت بگریزی، از تمام هستی و واقعیتش گریختهای و این خود باعث رنجی سترگتر و احوالی افسوس برانگیزتر میشود
usofzadeh.ir
تلاش برای دوری از رنج، گاه باعث میشود که ما سنگر خود را بسیار دور از میادین اصلی نبرد بنا کنیم و به این استدلال درونی پناه ببریم که کار از محکم کاری عیب نمیکند
usofzadeh.ir
ارزشهای والا نیستند که جنگ را مقدس میکنند بلکه این جنگیدن خوب برای هر چیز است که آن را مقدس میکند.
usofzadeh.ir
آری زندگی این بسیاران چرخشی حیوانی در دایره شهوت و کسالت است
usofzadeh.ir
صرف انرژی شدید برای کنترلی بیرونی باعث خیانتی بس دردناکتر میشود و آن خیانت شخص به قهرمان درون خود است که در هیاهوی تلاش برای دوری از رنجی خیالی یا حتی واقعی، فردیت انسان فراموش میشود و فرد به وسیلهای برای ارضای نیاز نوازش خود و دیگری و تلاشی افسارگسیخته برای حفظ یک رابطه میشود.
farnaz Pursmaily
آنکه تاب دل آشوبه ندارد مجبور به چنگ زدن به هر مُسکّنی ست تا با این درونیترین خصوصیت اشیاء روبرو نشود، اما آنان که بهترینهاضمه را دارند، میدانند که چگونه بهترین خوراک را از کثافات بازشناسند و خود را درگیر دل آشوبه هر خوراک بی ارزش نکنند.
farnaz Pursmaily
حجم
۷۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۰۱ صفحه
حجم
۷۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۰۱ صفحه
قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان