بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آشپزی برای پیکاسو | صفحه ۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب آشپزی برای پیکاسو

بریده‌هایی از کتاب آشپزی برای پیکاسو

امتیاز:
۳.۹از ۶۷ رأی
۳٫۹
(۶۷)
خوب به خاطر دارم در دوران بچگی بیشتر روزهای هفته را با عطر سبزیجات و میوه‌هایی که مادرم از تره‌بار خریده بود بیدار می‌شدم؛ عطری که همهٔ فضای خانه را پر می‌کرد.
zohreh
عشق رو فقط جایی پیدا می‌کنی که بتونی با شجاعت حقیقت رو ببینی.»
بهنوش
در تمام مدتی که می‌توانی خلق کن، قبل از آنکه ارتش مرگ تو را تسخیر کند...
golnaz
را نیز از این ضرب‌المثل برداشت می‌کردم: «وقتی اوضاع آشفته است و هرکسی حواسش به طوفان و موج‌های متلاطم پرت شده است، تو یک فرصت فوق‌العاده داری تا چیزی را که می‌خواهی بدون اینکه در تیررس توجه قرار بگیری به‌دست بیاوری.»
golnaz
می‌دونی، پدر و مادرها مثل مردم معمولی هستن. و مردم کاری رو انجام می‌دن که فکر می‌کنن باید انجام بِدن تا چیزی رو که می‌خوان به‌دست بیارن.
da☾
گاهی‌اوقات آدم‌ها به‌خاطر مصیبت‌های زیادی که توی زندگی‌شون کشیدن بدعُنق و پرخاش‌جو می‌شن، فقط برای‌اینکه آسیب‌پذیری بیش از حدشون رو از دیگران مخفی کنن.
da☾
چنین فوران خوشایند اعتمادبه‌نفسی از احساس شناخت آدم‌هایی می‌آمد که تو را درک می‌کردند و برایت ارزش قائل می‌شدند.
da☾
فهمید اگر با آن تصمیم‌ها و کارهای کوچکی که زندگی را سخت می‌کند بخواهد همچنان کلنجار برود، قدرت بازیافته‌اش به‌راحتی تلف می‌شود؛ مثل این پرسش‌های روزمره که چی بخورم؟ چه وقت؟ و کجا؟ پرداختن به این مسائل کوچک و کم‌اهمیتِ روزمره فقط باعث خستگی او شده بود.
da☾
اما درست مثل همان وقتی‌که در صومعه بود، خصوصی‌ترین افکارش همچنان متعلق به خودش بود.
da☾
بله، ما چیزهایی رو می‌پزیم و می‌خوریم که زمانی زنده بودند-سبزیجات یا حیوانات-تا آتیش زندگی رو توی خودمون روشن نگه داریم؛ اما متقابلاً، باید به عهدمون عمل کنیم و به‌شکل انسانی و با احترام زیاد با اونها رفتار کنیم؛ و وقتی نوبت ما می‌شه که بمیریم، ما هم باید با وقار و رضا و رغبت تن بدیم، بنابراین ما هم، کورهٔ آتشین گیاهان و حیوانات آیندهٔ زمین رو تغذیه می‌کنیم. پس امروز، بیایید زندگی رو جشن بگیریم حالا که زنده‌ایم و داریم غذا می‌پزیم، قبوله
🌱 آونـב
ما همیشه نمی‌تونیم اون چیزی رو که می‌خوایم به‌دست بیاریم، اما می‌تونیم یاد بگیریم که بعضی از رؤیاهامون رو قربانی کنیم تا مطمئن بشیم زندگی‌مون به یه مشت کابوس ختم نمی‌شه.»
نسیم رحیمی
اگه مجبور باشی واسهٔ یه مرد بجنگی، مبارزه رو از پیش باختی.»
نسیم رحیمی
«من به زندگی متعادل هم اعتقاد دارم. متوجه نمی‌شم چرا باید به‌خاطر یه زن از اون یکی دست بکشم، تو متوجه می‌شی؟ باید فقط سرهاشون رو ببُرم و اونها رو روی یه تاقچه نگه دارم. اون‌وقت می‌تونم هروقت که می‌خوام باهاشون حرف بزنم و وقتی نمی‌خوام بذارمشون توی یه جعبه. خب. تو فکر می‌کنی کدوم زن، جنگ رو تو خونهٔ من بُرده؟»
نسیم رحیمی
می‌دونی که پول هیچ‌وقت واقعاً جای عشق رو پُر نمی‌کنه.» مکثی کرد و درحالی‌که چشم‌هایش برق می‌زد اضافه کرد: «اما به درد می‌خوره.»
نسیم رحیمی
هیچ‌کس نمی‌تواند بدون نابودکردنِ چیزی ارزشمند، چیز دیگری را خلق کند.
نسیم رحیمی
«در اسپانیا، یک مرد می‌تواند زنش را یک طرف شهر و معشوقه‌اش را هم طرف دیگر همان شهر سال‌ها مخفی کند و آنها فقط در مراسم خاک‌سپاری مرد به وجود همدیگر پی می‌برند؛ آن‌هم وقتی‌که دیگر این قضیه اهمیتی ندارد.»
نسیم رحیمی
«وقتی اوضاع آشفته است و هرکسی حواسش به طوفان و موج‌های متلاطم پرت شده است، تو یک فرصت فوق‌العاده داری تا چیزی را که می‌خواهی بدون اینکه در تیررس توجه قرار بگیری به‌دست بیاوری.»
نسیم رحیمی
اگر در شرایط سخت تاب بیاوری، سرانجام برای تلاش‌هایت پاداش خواهی گرفت.
نسیم رحیمی
«زن‌ها هم باید نقاشی کنند. چهرهٔ انسان آن‌قدر بااهمیت است که نباید فقط به‌عهدهٔ چشم‌های مردها گذاشته شود!»
کاربر ۲۳۶۸۹۹۱
می‌دونی، سلین، آدم‌ها لزوماً مجبور نیستن اعتماد تو رو به‌دست بیارن. بالاخره، اعتماد یه انتخابه که ما می‌کنیم. ما تصمیم می‌گیریم، من انتخاب می‌کنم که به این یکی اعتماد کنم. گاهی‌اوقات فقط باید دل رو به دریا بزنی.
اشک انار

حجم

۴۸۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۸۸ صفحه

حجم

۴۸۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۸۸ صفحه

قیمت:
۷۷,۵۰۰
۵۴,۲۵۰
۳۰%
تومان