بریدههایی از کتاب اعترافات
۴٫۰
(۸۸)
هیچکسی به معنای واقعی هیچ «دوستی» ندارد
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
باید خیلی شجاع باشی تا کاری را که واقعاً نمیتوانی انجامش دهی، اعتراف کنی که نمیتوانی از عهدهٔ آن بربیایی.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
اما دائم به این فکر کردهام وقتی واقعاً نمیتوانی کاری را انجام دهی، چطور باید اقرار کنی که نمیتوانی آن کار را انجام دهی.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
بااینوجود، شاید جهان درحال دیوانهشدن نبود.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
افراد ضعیف، افرادی ضعیفتری را برای قربانی کردن پیدا میکنند و کسانیکه قربانی میشوند اغلب احساس میکنند تنها دو انتخاب دارند؛ با درد کنار بیایند یا با مرگ به رنج خود پایان دهند؛ اما آنها اشتباه میکنند. دنیایی که در آن زندگی میکنی، بسیار بزرگتر از این است. من میگویم اگر جاییکه در آن زندگی میکنی بسیار دردناک باشد، باید آزاد باشی تا جای دیگری را جستجو کنی. مکانی کمتر دردناک برای پناهگرفتن. جستجوی مکانی امنتر، شرمآور نیست. میخواهم باور داشته باشی که در این دنیای پهناور مکانی برای تو وجود دارد، پناهگاهی امن.
فریبا
بهنظر میرسد که در این لجنزار بسیار میگریم؛ اما نه بهاینخاطر که غمگینم. وقتی صبح از خواب بیدار میشوم و میفهمم که زندهام، اولین کاری که میکنم این است که برای خوشیوشادی میگریهام.
yalda
آن شب که حمام کردم، شامپو تمام شده بود. زندگی هم تقریباً شبیه همین است؛ اما وقتی کمی آب را در بطری خالی ریختم و آن را تکان دادم، بطری با حبابهای کوچک پر شد.
در همین زمان بود که چیزی را فهمیدم؛ این من بودم. آب، آخرین ذرات باقیماندهٔ خوشبختی را در خود شست و به حبابهایی که از خلأ پر شدهاند، تبدیل کرد. شاید این، چیزی بیش از یک توهم نباشد؛ اما بازهم از پوچی بهتر است.
fasin
بسیاری از مردم زندگیشان را تلف میکنند و از این گلایه دارند که هرگز نتوانستهاند بفهمند ندای درونشان به آنها چه میگوید ولی واقعیت این است که بیشتر ما احتمالاً در وجود خود چنین چیزی نداریم. پس آنموقع چه اشکالی دارد درمورد مسئلهای که مقابلتان قرار گرفته، تصمیم بگیرید و آن را از صمیم قلبتان انجام دهید؟
fasin
میگویند انسان فقط تا زمانی میتواند گریه کند که اشکهایش خشک شوند؛ اما انگار برای ما اینطوری نبود. بیهوده امیدوار بودیم که اشکهایمان بالاخره پایانی داشته باشد
mona
گر جاییکه در آن زندگی میکنی بسیار دردناک باشد، باید آزاد باشی تا جای دیگری را جستجو کنی. مکانی کمتر دردناک برای پناهگرفتن. جستجوی مکانی امنتر، شرمآور نیست. میخواهم باور داشته باشی که در این دنیای پهناور مکانی برای تو وجود دارد، پناهگاهی امن.
Dayan
«مردم غیرعادی اجازه دارند که از اصول اخلاقی رایج تخطی کرده و چیزی جدید را به این دنیا عرضه دارند.»
faezehswifti
احمقهایی مثل اینها اعتقاد دارند دنیا فقط به چیزهایی که آنها با چشم میبینند، محدود شده است. آنها هرگز سعی نمیکنند کارکرد درونی چیزها را ببینند. بهاینخاطر است که احمقاند-و بههمیندلیل نیز بسیار حوصلهٔ آدم را سر میبرند.
بهنوش
همیشه یک مسئله وجود دارد و آن این است که بزرگسالان همیشه تو را پند و اندرز میدهند؛ اما دنیا را فقط با شرایط خودشان درک میکنند-آنها نمیتوانند بهیاد بیاورند که کودکبودن، چگونه است.
بهنوش
فکر میکنم که ما مردم معمولی، ممکن است یک حقیقت اساسی را فراموش کرده باشیم-اینکه واقعاً حق نداریم درمورد کسی دیگر قضاوت کنیم.
فریبا
انجامدادن یک کار خوب یا مهم، آسان نیست. محکومکردن کسانیکه کار اشتباهی را انجام میدهند، بسیار راحتتر از این است که خودت کار درستی را انجام بدهی؛ اما حتی پس از آن، شهامت زیادی میخواهد اولین کسی باشی که خودت را نشان بدهی و آن شخص را سرزنش کنی. اگر دیگر کسی به تو ملحق نشد چه؟ اگر کسی نایستد و گناهکار را محکوم کند چه
فریبا
حجم
۲۰۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۲۰۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
قیمت:
۳۹,۵۰۰
۲۷,۶۵۰۳۰%
تومان