بریده‌هایی از کتاب نکته‌های داغ برای بچه‌های عصبانی

دلایلی برای این‌که عصبانیت چه‌طور زندگی‌تان را به هم می‌زند. آن‌ها را بنویسید:

عصبانیت همیشه باعث هدر دادن وقت و انرژی می‌شود و هیچ‌وقت نتیجهٔ مثبتی ندارد.

به این فکر کنید که عصبانیت چه چیزهایی بهتان داده است؟ برایتان دوستان بیش‌تری پیدا کرده؟ کسی برای آن بهتان پولی داده؟ کمک کرده با آدم جالبی دوست شوید؟ کسی بهتان گفته: «فکر می‌کنم تو خیلی باحالی، چون همیشه عصبانی هستی؟» چون زود عصبانی می‌شوید، کسی بهتان پیتزای مجانی داده؟ عصبانیت به‌جز این‌که شما را به دردسر بیندازد، چه فایده‌ای داشته؟

هنری وارد بیچر می‌گوید: «حرفی که یک آدم عصبانی می‌زند، فراموش نمی‌شود.»

عذاب کشیدن حق هیچ‌کس نیست. همهٔ آدم‌ها ویژگی‌های مثبت و منفی دارند. در واقع این‌که شما شبیه دیگری نیستید، به این معنا نیست که آن شخص حقش است اذیت شود.

وقتی خشم‌تان را ابراز می‌کنید، ممکن است مدت کوتاهی احساس بهتری داشته باشید، ولی احتمال این را بیش‌تر می‌کنید که در آینده عصبانی شوید.

ما حق داریم احساسات مختلفی داشته باشیم؛

خشم باعث می‌شود بفهمید به ارزش‌هایتان بی‌احترامی شده است. علاوه‌براین، خشم می‌گوید به چه چیزهایی معتقدید و این خیلی مهم است. مثلاً اگر وقتی کسی بهتان دروغ می‌گوید، خیلی عصبانی می‌شوید، یعنی راستگویی برایتان خیلی مهم است و اگر وقتی کسی دیر می‌آید خشم‌تان زبانه می‌کشد، یعنی وقت‌شناسی برایتان مهم است. سه مورد از چیزهایی را که عصبانی‌تان می‌کند بنویسید.‌ سپس سعی کنید تشخیص دهید به کدام‌یک از ارزش‌هایتان بی‌احترامی شده است. این کار باعث می‌شود خودتان را عصبانی کنید. از دو مثالی که این‌جا آمده، یعنی دروغ‌گویی و وقت‌شناسی، به عنوان راهنما استفاده کنید.

خشم لزوماً بد نیست. مهم این است که با خشم چه می‌کنیم. خشم گاهی مشکلات زیادی ایجاد می‌کند، اما ممکن است در موقعیت‌های خاصی کمک‌کننده هم باشد.

خشم باعث می‌شود بفهمید به ارزش‌هایتان بی‌احترامی شده است.

در زندگی همهٔ ما زمان‌هایی وجود دارد که عصبانی هستیم. خشم یکی از احساس‌های انسان است و به‌خودی‌خود هیچ اشکالی ندارد و ممکن است مثبت یا منفی باشد. چیزی که اشکال دارد خشونت است.

بعضی از آدم‌ها به‌وسیلهٔ خلاقیت با استرس مبارزه می‌کنند. آن‌ها همهٔ انرژی احساسات‌شان را نگه می‌دارند و از آن در نقاشی کشیدن، طراحی کردن یا داستان نوشتن استفاده می‌کنند. کارهای هنری لذت‌بخش و جالب‌اند و کمک می‌کنند از اضطراب رها شوید. ممکن است بگویید: «اما نقاشی من خوب نیست!» چه‌کار می‌شود کرد؟ نقاشی من هم خوب نیست. قرار نیست یک تابلوِ هنری خلق کنیم که روی دیوار موزه آویزانش کنند. کارتان را با خط‌خطی کردن کاغذ شروع کنید. یادتان باشد این نقاشی‌ها مال خودتان است و اگر دوست نداشتید به کسی نشان‌شان ندهید. این کارها را می‌کنیم که حال‌مان خوب شود.

زندگی نباید حتماً منصفانه باشد. البته خیلی خوب می‌شد اگر زندگی واقعاً منصفانه بود،

آدم باهوشی که فکر کنم مارک تواین باشد، گفته: «کسی که کتاب می‌خواند از کسی که کتاب نمی‌خواند بهتر است!»

ما نیاز داریم یاد بگیریم چه‌طور قبل از عصبانیت فکرهایمان را بشنویم.