بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کهکشان‌ها، تو و خدا و من | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب کهکشان‌ها، تو و خدا و من

بریده‌هایی از کتاب کهکشان‌ها، تو و خدا و من

انتشارات:نشر خاموش
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۲ رأی
۳٫۵
(۲)
و ما نظارگان طلوع صبحیم تا غروب خورشید. ما و روزها و این بادها و ابرهای سپید می‌رویم. جاری بر دشتها و کناره‌ها و مرغزارهای سبز می‌گذریم. و جایی، همین حوالی دیروز و امروز می‌میریم. خاموش. جایی همین حوالی. همین دور و بر برهوت و ملکوت و سکوت. خاکی و آبی و سپید. سه‌گانهٔ روشنایی و خزیدن‌ها و غروب وقتی دنیا عوض می‌شد: قرار ما همیشه دم غروب بود، وقتی تیغهٔ کوه سرخ می‌شد و خدا موج می‌زد در هوایی که شادمانه چنگ می‌زدیم. شادمانه و غریب. سر دیوارِ همسایگی. دستی از این سو. دستی از آن سو. و خنده‌هایی که ریز...ریز می‌غلتید در فضای ایوان و می‌خلید از لنگهٔ باز در، درون خواب مامان و بابا، و برمی‌گشت و می‌چرخید میان ساقه‌های هفت‌رنگِ رز و شاخه‌های درخت سیب. مست می‌شدم. و تو می‌خندیدی. و هزار باره عهدت را می‌سپردی به باد و به جوی آبی که از کنار ما و به سمت فردا می‌گذشت...
📖
ای آسمانه در پی هر فریاد ای خورده صفحه از نفس هر باد سرگشته‌ام در این گذر آرام.
📖
و من رها شده در باد به آواز آشفتهٔ باران آویزانم و هل‌هله‌کنان در مسیر اشتیاق تو آتش را از کلبه‌ای به کلبهٔ دیگر می‌افکنم. زمین می‌سوزد. و گناهان آدمی همه خاکستر می‌شوند. و بعد باران می‌گیرد. همه چیز تر می‌شود. یادها و خاطره‌ها فرو می‌ریزند. نقطهٔ صفر خیال. آغوشِ بازِ زمان. سفر پیدایش.
📖
درس زندگی را از بستنی عروسکی میهن بیاموز. بخند حتی اگر چوبی درونِ ... هست!
📖

حجم

۴۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۹۵ صفحه

حجم

۴۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۹۵ صفحه

قیمت:
۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱۲
۳
صفحه بعد