معنای "من" در محاصرهی مه غلیظ زبان است
Parvane
همیشه از ارتفاعات سترونِ زیرکی به درههای سبزِ بلاهت فرود میآید.
B612
ویتگنشتاین واژگان فنی مخصوص به خودش را بسط نداد و ادعا نکرد که گروه خاصی از مردم را مداوا نموده، همچنین به تأسیس مکتب علاقهمند نبود چون فکر میکرد که تمام این فعالیتها به توهم بیشتری منجر شود.
سپهر
اگر کسی هنوز بر خود مسلط نشده باشد نمیتواند حقیقت را بگوید. فرد نمیتواند حقیقت را بگویید اما نه به این دلیل که هنوز بهقدر کافی باهوش نیست. حقیقت را صرفاً کسی میتواند بگوید که از پیش آنجا خانه کرده باشد، نه کسی که هنوز در فضای عدم حقیقت زندگی میکند و چیزی بیش از این از دستش برنمیآید که از درون عدم حقیقت بهسوی آن حرکت کند. (4)
مریم
ترس ابژهای معین دارد و بنابراین معنادار است و میتوان بدان میل یا از آن احتراز کرد.
کتابدوست
اضطراب مربوط به چیزی معین نیست: اضطراب ابژه ندارد و بهمثابه یک تنش احساس میشود؛ نهایت زبان است.
کتابدوست
نوشتن به سبکی درست یعنی قطار را دقیق روی ریل قرار دادن.
Parvane
معالجه همانا اندیشیدن مشترک دو نفرهای است که در آن، جسارت احمق و نادان شدن مهمتر از جسارت زیرک شدن است.
Parvane
در مواجهه با مشکل، هیچ رویکرد یا جهتگیری انتقادی از پیش تحمیلشدهای پذیرفته نمیگردد. روانکاو باید بهنوبت موضع تکمیلی یک "توجه معلق بیطرف" را اتخاذ کند یعنی توجه خود را تسلیم وضعیت موجود کند. آن قاعدهی بنیادین، کموبیش، در هر دو سو بهکار میرود.
Parvane
کار یک روانکاو خبره، نظارهی این فرآیند و تفسیر آرزوی واپسراندهی تداعیها است.
Parvane