بریدههایی از کتاب شلتاق؛ مجموعه غزل
۳٫۶
(۲۱)
چه میداند کسی شاید شبی از قلب باران سر درآوردم
آرام
عشق
آخرین تلاش بشر
پیش از پذیرفتن مرگ است
اِیْ اِچْ|
عمر انسان قدر حرفی بود و باخت
هر کس در بند ای کاش و اما بود
آرام
کاشکی عشق جهان را به فضایی ببرد
که در آن دورترین بُعد زمان نزدیک است
آرام
میرسی چند ثانیه با من بگذرانی به حال پرسیدن
در سؤالت جواب مستتر است در جوابم سؤال پنهان است
اِیْ اِچْ|
چه کردهای که من تیزچنگِ چشمدریده
میان اینهمه آهو دل شکار ندارم
اِیْ اِچْ|
نگرد نیست! که پیش از تو هر که جست نبود
که عشق حادثهای جز تب نخست نبود
برای ما که پَر و بال کوچکی داریم
شکستن قفس از ابتدا درست نبود
من و تو زود شکستیم و دیر فهمیدیم
که آسمان گذر بالهای سست نبود
به آسمان زدن و در فراز جان دادن
مناسب هوسی که به بال توست نبود
سفر به ساحت دریا درست بود ولی
سزای چشمه که دست از جهان نشست نبود
احسان
منم آن قطره کز دریا جدا گشت و به مرداب شما افتاد
چه میداند کسی شاید شبی از قلب باران سر درآوردم
arghavan
بعد از تو درد مزمن مرموزی مانند درد کهنهٔ یک سرپر
بیوقفه تیر میکشد از قلبش اما نمیشود نگران حتا
اِیْ اِچْ|
شاد زی با سیاهچشمان شاد
شاد زی شاد هر چه بادا باد
که جهانْ عمرِ رفته با غم را
به کسی باز پس نخواهد داد
با تمام وجود عاشق شو
تا نگویی که اتفاق افتاد
زندگی بادبادکی رنگیست
که بهیکباره میرود بر باد
میرود آنچنان که سیلابی
از پس بند میشود آزاد
میگریزد چنان که متهمی
از شعاع شقاوت جلاد
تا نکرده سفیدپوشت مرگ
شاد زی با سیاهچشمان شاد
آرام
عمر انسان قدر حرفی بود و باخت
هر کس در بند ای کاش و اما بود
م.حکیمی
عشق
آخرین تلاش بشر
پیش از پذیرفتن مرگ است
min
نگرد نیست! که پیش از تو هر که جست نبود
*𝐻𝑒𝒾𝓇𝒶𝓃
احساس میکنم جگرم گریه میکند
دلبر که جان فرسود از او...(:
ای شیخ اگر ربیع تویی من محرمم
خصم تواَم بهشت که باشی جهنمم
از کُشتهمُردههای بهشت تو نیستم
میراثدار دوزخیان دو عالمم
mobina
چشم در چشم مرا باش که در سینهٔ من
سخنی هست که در حوصلهٔ گوشی نیست
🌸فطرس🌸
عشق
آخرین تلاش بشر
پیش از پذیرفتن مرگ است
• Khavari •
پرنده دل نسپرده به فجر کاذب و صادق
امید معجزهای از شب سیاه ندارد
مگر به دیدن خورشید رفته و نرسیده
که اشتیاق پریدن به سوی ماه ندارد
پرنده هیچ امیدی به تخت و تاج نبسته
چنان که بیمی از افتادن کلاه ندارد
🌸فطرس🌸
شاد زی با سیاهچشمان شاد
شاد زی شاد هر چه بادا باد
که جهانْ عمرِ رفته با غم را
به کسی باز پس نخواهد داد
با تمام وجود عاشق شو
تا نگویی که اتفاق افتاد
زندگی بادبادکی رنگیست
که بهیکباره میرود بر باد
mobina
پرندهٔ قفسم من که چند ثانیه هر روز
به میل میله پریدم ولی ادامه ندادم
دویدم و نرسیدم به خانهٔ تو و دیدم
چهقدر از تو بعیدم ولی ادامه ندادم
🌸فطرس🌸
حجم
۳۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۸۹ صفحه
حجم
۳۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۸۹ صفحه
قیمت:
۲۰,۵۰۰
۱۰,۲۵۰۵۰%
تومان