بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رژ قرمز | طاقچه
کتاب رژ قرمز اثر سیامک گلشیری

بریده‌هایی از کتاب رژ قرمز

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۲.۷از ۲۷ رأی
۲٫۷
(۲۷)
به من. گفت: «چه‌قدر عوض شدهٔ!» «پیر شده‌م؟» «نه، یه‌جور دیگه شدهٔ.»
ماراتن
«باور می‌کنی هنوزم با تموم وجودم دوستش دارم! اصلاً انگار هر چی می‌گذره، بیشتر دیوونه‌ش می‌شم.»
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
«همه‌جارو گشتهٔ؟» «آره، تا حالا سابقه نداشته.» «شاید رفته خونهٔ دوستی کسی.»
ماراتن
«می‌دونی برای چی غذا می‌خورم؟» «برای چی؟» «برای این‌که بعدش سیگار بکشم. خیلی می‌چسبه.»
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
گفت: «نویسنده‌ها باید تو مملکت خودشون زندگی کنن. فقط اون‌جاس که می‌تونن بنویسن.»
razieh.mazari
دستش را گذاشت روی شانه‌ام و سرش را آورد نزدیک سرم. گفت: «اگه دوستم نداشت، براش مهم نبود که دیشب تا دیروقت کدوم گوری بوده‌م.»
razieh.mazari
زن گفت: «یه چیزی ازت می‌پرسم، می‌خوام راستشو بهم بگی.» «بگو!» «فکر می‌کنی دوستت داره؟» دختر همان‌طور که خیره شده بود به سقف، گفت: «نمی‌دونم. فکر کنم داره. تا حالا که چیزی نگفته.» «هیچ‌وقت هیچی نمی‌گن. ممکنه عاشقت باشن، ولی یه کلمه حرف نمی‌زنن.»
razieh.mazari
«پس تو فکر می‌کنی من، خبر مرگم، برای چی رفتم زن گرفتم؟ برای همین روزها، برای وقتی که آدم می‌خواد یه خاطره‌ای کوفتی چیزی رو برای یه نفر دیگه تعریف کنه.»
razieh.mazari

حجم

۱۸۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۴۷ صفحه

حجم

۱۸۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۴۷ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد