بریدههایی از کتاب هرمنوتیک؛ درآمدی بسیار کوتاه
۴٫۲
(۹)
هرمنوتیک چیست؟ پاسخ ساده به این سؤال این است که این واژه به معنی تفسیرکردن است. تفسیر در بسیاری از زمینههای مطالعاتی و نیز در زندگی روزمره رخ میدهد. ما نمایشنامهها، رمانها، هنر انتزاعی، موسیقی و فیلمها، قراردادهای کاری، قانون، کتاب مقدس، قرآن و دیگر متون مقدس را تفسیر میکنیم؛ درعینحال اعمال دوستان و دشمنانمان را نیز تفسیر میکنیم یا تلاش میکنیم برآورد کنیم خاتمهٔ یک شغل چه معنایی در زندگی ما دارد. ما چطور و چرا تفسیر میکنیم؟ هدف از تفسیر، درککردن یک متن یا وضعیت، برای فهمیدن معنای آن است. این جمله اینطور القاء میکند که تفسیر تنها زمانی ضروری میشود که چیزی را بلافاصله نمیفهمیم. در واقع، نیاز به تفسیر در برخی موارد واضحتر از موارد دیگر است. برای مثال، اغلب افراد موافق هستند که نمایشنامهها، رمانها، نوشتههای حقوقی و متون دینی به تفسیر نیاز دارند، هرچند هستند بنیادگرایانی که بهوضوح کامل متون مذهبی اعتقاد دارند. همچنین، اذعان داریم که دادگاه عالی قانون اساسی را تفسیر میکند.
Mahsa Bi
هرمنوتیک هنر درککردن و روشنکردن منظور خود است.
Mahsa Bi
در آپولوژی سقراط، در متن دفاعیاتش در دادگاهی به اتهام اغفال جوانان آتن، اعلام کرد بالاترین هدف زندگی، تکامل روح به دست عقل و فضیلت از طریق خودآزمایی عقلانی است. او تأکید کرد: «آن زندگی که یارای آزمودهشدن نداشته، همانا حیات بشری نیست.»
Mahsa Bi
گادامر مدعی است همانطور که ماهی در آب شنا میکند، ما نیز در زبان حرکت میکنیم؛
Zahraaa69
درککردن چیست؟
متفکران هرمنوتیک استدلال میکنند که درککردن، عمل تفسیری ادغام موارد خاص مانند کلمات، علائم و حوادث به یک کل معنیدار است. ما زمانی یک شیء، کلمه یا واقعیت را درک میکنیم که در زندگی ما معنا بدهد و در نتیجه با ما بهصورت معنیدار صحبت کند. زمانیکه اشیاء، متون و یا شرایط را به این طریق درک میکنیم، آنها به بخشی از دنیای ذهنی درونی ما تبدیل میشوند بهطوریکه میتوانیم آنها را دوباره با اصطلاحات خود بیان کنیم. بهعنوان مثال، زمانیکه صرفاً کلمات یک شعر را از حفظ تکرار میکنیم، آن را درک نکردهایم؛ بلکه زمانی آن را درک کردهایم که بتوانیم کلمات را بهصورت معنیدار و آهنگین بسراییم و ایدهٔ شاعر را در قالب واژگانمان بیان کنیم.
Mahsa Bi
زبان واقعاً ابزاری است که با آن جهان را در اختیار داریم؛
Zahraaa69
انسانبودن به معنی تفسیرکردن است.
Zahraaa69
ما هرمنوتیک انجام نمیدهیم بلکه ما حیوانات خود ـ تفسیر هستیم که ماهیت اصلیاش بحث بر سر روابط معنادار جهان پیچیدهای است که از روز تولد در آن زندگی میکنیم. ما به صورت خانواده، شهروند و ملت، زبانها، نهادها، ایدهها و ارزشهای اجتماعی به دنیا آمدهایم که درکمان را از جهان شکل میدهند. حتی عمیقتر از آن، معنی زندگی ما به دست مرگ و زندگی، ترسها، خلقوخو و علایقمان تعیین میشود. در این ماتریس روابط معنادار، پیوسته در حال تفسیر و تفسیرشدن هستیم؛ به ما گفته میشود که چه کسی هستیم، اما درعینحال به درک از خویشتن میرسیم و سعی میکنیم به احتمالات آینده در زندگیمان تحقق بخشیم.
Zahraaa69
دانش چیزی نیست که ما بهعنوان دارایی به آن دست یابیم یا بر آن کنترل پیدا کنیم، بلکه چیزی است که در آن مشارکت میکنیم. دلیل درککردن یک چیز این است که در آن لحظه در آن قرار گرفتهایم.
رهگذر معمولی
مثلاً فرض کنید برای اولینبار کتاب هملت را برداشتهاید. با نگاهکردن به این کتاب، احتمالاً میدانید که نمایشنامهای از نوع تراژدی است و حاوی جملهای است تحت عنوان «بودن یا نبودن: مسئله این است.» این جمله را بارها در کمدیها و حتی تبلیغات شنیدهاید. تمامی این تأثیرات قبلی، انتظارات شما را از این نمایشنامه بهنحوی شکل دادهاند. چرخهٔ هرمنوتیک بدین معنی است که یک زمینهٔ بزرگتر همیشه بر چگونگی درک ما از یک بخش خاص تأثیر میگذارد. بااینحال همانطور که خواندید، نهتنها باید دیدگاهتان را از این نمایشنامه اصلاح کنید، بلکه باید بابت معنی این جملهٔ معروف نیز تجدیدنظر کنید. نکته اینجاست که کل و جزء بر یکدیگر اثر میگذارند. درک بهتر هر خط، درک ما را از کل شکل میدهد.
رهگذر معمولی
درککردن همان تفسیر است و تفسیر اساساً ادغام شخصی اشیاء یا کلمات به یک کل معنیدار است.
رهگذر معمولی
فیلسوفان هرمنوتیک علاقهمند به درک موارد زیر هستند: چگونه و تحت چه شرایطی درک به وقوع میپیوندد؟
رهگذر معمولی
در آپولوژی سقراط، در متن دفاعیاتش در دادگاهی به اتهام اغفال جوانان آتن، اعلام کرد بالاترین هدف زندگی، تکامل روح به دست عقل و فضیلت از طریق خودآزمایی عقلانی است. او تأکید کرد: «آن زندگی که یارای آزمودهشدن نداشته، همانا حیات بشری نیست.»
رهگذر معمولی
هرمنوتیک این ادعای جهانی را دارد که ما حیوانات تفسیرگر هستیم. تفسیر یک فعالیت اختیاری نیست که ما هر روز و هر زمان که حقایق عریان، روشن نبودند، آن را انجام دهیم. تفسیرکردن تنها راهی است که میتوانیم جهان را به صورت معنیدار تجربه کنیم. درککردن به معنی تفسیرکردن است. بسیاری از افراد این ادعای جهانی را اشتباه درک میکنند تا عینیبودن حقیقت را انکار کنند و به تأیید نسبیگرایی بپردازند. نسبیگرایی مفهومی است که براساس آن هرچیزی که ما آن را حقیقت فرض کنیم هیچ اعتبار جهانی و مطلقی ندارد، بلکه براساس شرایط تاریخی و فرهنگ شخصی ما نسبی است. هر بار که افراد از تفسیرکردن صحبت میکنند، بهخصوص در بحث از اخلاقیات، ترس از نسبیگرایی سر باز میکند. نسبیت اخلاقی بدان معنی است که تمام ادعاهای اخلاقی صرفاً معاهداتی فرهنگی هستند که میتوانند هر زمان تغییر کنند.
محمد طاهر پسران افشاریان
فرهنگ مدرن ما به این ایده تمایل دارد که دانش واقعی شامل مقدارسنجی، یعنی شرحدهی عددی ـ علمی چیزها در جهان است. در این راستا، حقیقت بیطرفانه نیازمند موضع نظری غیرشخصی نسبت به چیزهاست. در مقابل، فیلسوفان هرمنوتیک مدعی هستند که روش اصلی ما در درککردن نه نظری بلکه عملی است و به خواسته یا منافع فعلی ما بستگی دارد.
Mahsa Bi
لازم است از ابتدا مشخص سازیم که هرمنوتیک فلسفی یک نظریهٔ خاص از دانش نیست. یک نظریه بهدنبال جداسازی روشهای تفسیر بهمنظور رسیدن به اصول مقرراتی است که به ما امکان کنترل تولید معنا را میدهند.
بهناز
حجم
۵۴۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۵۴۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
قیمت:
۳۹,۵۰۰
۲۷,۶۵۰۳۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد