بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تنها پناه | طاقچه
تصویر جلد کتاب تنها پناه

بریده‌هایی از کتاب تنها پناه

امتیاز:
۴.۹از ۱۶ رأی
۴٫۹
(۱۶)
رسول چگونه قرآن را مطرح می‌کرد؟ آیا همین‌گونه به تفسیر آن می‌پرداخت؟ مجموعی و واژه‌ای و موضوعی کار می‌کرد؟ این سیرهٔ رسول و تاریخ اوست. او درس تفسیر نمی‌گذاشت، این‌طور که ما کلاس تفسیر و نهج‌البلاغه و ایدئولوژی و شناخت مکاتب می‌گذاریم. آنچه بود تلاوت آیه‌ها بود: (یلُوا علیْهِمْ ءایاتِه)؛(یلُونهُ حقّ تِلاوهٓ)؛ و به‌دست‌دادن معیار انتخاب: (واصوْا بِالْحقِّ). اگر قرآن در جایگاه خودش مطرح شود و حق تلاوتش ادا شود، احتیاج به توضیح و تفسیر ندارد؛ و اگر در جای خودش ننشیند و مخاطب خودش را نیابد، آن وقت تحریف شده و منحرف گردیده است: (یُحرُِّون الْکلِم عنْ مواصِعِه). تحریف نه زیادکردن بر قرآن و نه کم‌کردن از قرآن است، که تحریف همین جایگاه‌ها را به‌هم‌زدن و موضع‌ها را نادیده‌گرفتن است. این تحریفی است که روایات صحیح هم از آن حکایت می‌کند.
Aliakbar Tabrizi
تو در جنگ و درگیری با آدم‌ها، احتیاج به این وسعت و تسلط داری؛ احتیاج به این امن و فراغت داری؛ احتیاج به این قدرت روانی و تکیه‌گاه روحی داری؛ و این نیاز توست. اکنون بر چه کسی تکیه خواهی داشت، جز آن که در سیاهی فراگیر، فلق بیاورد و در دل شب، پلک چشم صبح را بشکافد و در دل خاک پوست‌ها را بترکاند و جوانه‌ها را باز کند؟!
کاربر ۱۲۸۵۲۵۹
فاجعه این است که ما قرآن را به بازی گرفته‌ایم. ما در میان جو و همراه جریانی که به قرآن و نهج‌البلاغه روی آورده، به این بازی کشیده شده‌ایم تا خودی نشان بدهیم و وقت‌های بی‌کاری را با آن سرگرم باشیم. این گناهی است که ما را به سیاهی کشانده و به خستگی و نفرت راه داده است. این است گناه ما. بازی با کتابی که برای رهاکردن از بازی‌ها آمده؛ سرگرم‌شدن با نوری که به خاطر روشن کردن قدر ما و راه دراز ما فرستاده شده است. ما به جای اینکه با آن نور نگاه کنیم، به آن نگاه کرده‌ایم و به جای رفتن با آن، در خود آن مانده‌ایم.
بی دل
تا انسان جاری نشود، آیه‌ها روشن نمی‌شوند.
کاربر ۳۳۴۲۴۷۳
نه جهان از خوب و بد تشکیل شده و نه انسان از خوب و بد و روح و لجن. خوبی و بدی، شرّ و خیر، صفت ارتباط‌های انسان با خودش، با جامعه و یا جهان است. هنگامی که من با اسید، بد رابطه برقرار کردم، صدمه می‌خورم و بدی می‌بینم. شرّ و خیر، خوب و بدی، نتیجهٔ جهت‌گیری و موضع‌گیری انسان در هستی و در جامعه و در خویش است.
فاطمه
آنچه از متن کلمه و از دلالت کلمه برنخاسته باشد، فقط تداعی ذهن من است و باید از محدودهٔ آیه شستشو شود. این تحمیل بر قرآن است، نه تحلیل آن.
sss
قدرت روحی نتیجهٔ قرب و نزدیکی و اطاعت و عبودیت از قدرتی است که در نهاد آرام جهان، حرکت و شور ریخته است. آن وقت که تو به اطاعت رسیدی و به تسلیم روی آوردی، به این امن و قرار می‌رسی و دیگر در مبارزه ضعیف نیستی و شری دامنگیرت نیست. آنچه برای تو مهم است عمل به تکلیف است. نتیجه برایت مهم نیست.
m_rezaei1
و این تویی که در پناه او، از تاریکی بیرون می‌آیی و به امن و تسلط و قدرت می‌رسی و ظرفیت و وسعت پیدا می‌کنی. در نتیجه آن تاریکی فراگیر، برای تو شرّی ندارد؛ و این نفاث ضرری نمی‌رساند و این حاسد کاری از پیش نمی‌برد، که تو با سپاه و جنود او همراهی، اگر در راه او باشی.
m_rezaei1
هیچ دیده‌ای که در خانواده‌های فقیر ماشین آبمیوه‌گیری و یا رختشویی، چگونه مطرح می‌شود. همین‌که بچه‌های فضول می‌خواهند به برق وصلش کنند، همه دستپاچه می‌شوند که صبر کن؛ بیا کنار؛ دست نزن تا داداش کتابچه را ببیند؛ دستورش را بخواند. ماشینی که نظام دارد، نمی‌توان همین‌طور به آن دست زد و با آن رابطه بر قرار کرد. علم می‌خواهد. کتاب می‌خواهد.
اللهم عجل لولیک الفرج
ماشینی که نظام دارد، نمی‌توان همین‌طور به آن دست زد و با آن رابطه بر قرار کرد. علم می‌خواهد. کتاب می‌خواهد. این نظام وسیع‌تر برای من این‌گونه طرح می‌شد: و ضرورت وحی این‌گونه احساس می‌شد. منی که دو بار از قرآن رمیده بودم، اکنون به قرآن روی می‌آوردم؛ و این بار سوم، رابطه‌ام با قرآن، از رابطه‌ام با قلبم، با نفسم نزدیک‌تر بود؛ و این نه یک حرف که یک احساس بود. آخر من می‌توانستم بدون قلبم چند ثانیه زنده باشم، ولی بدون قرآن (دقت شود) نمی‌دانستم چگونه زنده باشم و برای چه زنده باشم و همین ثانیه‌ها را چگونه بگذرانم. این احساس، انس عمیقی را در من سبز کرد. این ضرورت، مرا با قرآن پیوند زد. اکنون با صراحت می‌گویم: قدم اول، شرط اول، برای برخورد با قرآن همین احساس، همین درکِ ضرورت است.
بی دل
تا زمانی که درکی از دشمنان خود نداشته باشیم و تا وقتی که تنهایی عمیق خود را درک نکرده باشیم، مخاطب مُعوّذتیْن نیستیم و نمی‌توانیم خدا را تنها پناه خود بدانیم.
بی دل
تداعی معانی و هم‌خوانی ذهنی؛ یافتم که ربطی به قرآن ندارد. یک آیه در ذهن من هزار مسئلهٔ دیگر را تداعی می‌کند. این مربوط به دلالت آیه نیست؛ مثلاً هنگامی که صدای زنگ بلند می‌شود، این دلالت دارد که کسی منتظر است؛ همین و همین؛ ولی چه‌بسا در ذهن من، صدای زنگ برایم صدای خروس ده و داستان مادربزرگ و آش نذری و صحنهٔ عروسی عمه جانم را تداعی کند. این تداعی و هم‌خوانی کاری به دلالت آیه ندارد، که از تنوین یک کلمه و یا از حالت و شکل آهنگ یک کلمه برای من به دست آمده. آنچه از متن کلمه و از دلالت کلمه برنخاسته باشد، فقط تداعی ذهن من است و باید از محدودهٔ آیه شستشو شود. این تحمیل بر قرآن است، نه تحلیل آن.
عبدالله
این فرعون است که مالک دلش نیست. فرزندها را کشته، ولی موسی را خودش بزرگ می‌کند. راستی این طنز بزرگ تاریخ است؛ و بزرگ‌تر از این طنز اینکه موسایی که با دستِ فرعون از آب گرفته می‌شود، هم او فرعون را در آب غرق می‌کند.
کاربر ۹۰۷۳۱۶
منافق‌ها می‌گفتند: محمد؟ ص؟ گوش است؛ اُذُن است. این گوش‌بودن را عیب می‌دانستند که هر چه بگویی قبول می‌کند؛ مغز و چشم نیست؛ در حالی که رسول با این عمل آنها را در سطح نگه می‌داشت و از میدان بیرون می‌کرد. اگر تو ابراز کنی که نقشه‌های تو را می‌دانم، که دیگر خودت را لو داده‌ای. بگذار نفهمد که تو می‌دانی؛ تا به دام بیفتد و ضربه بخورد. این‌گونه است که خداوند با امن و تسلط در یک مرحله و با نیروهای عظیمی که تمام هستی را پر کرده‌اند در مراحل دیگر، به تو پناه می‌دهد و تو را یاری می‌کند. آنها که در مقام اطاعت نشسته‌اند، به مقام امن و قدرت می‌رسند و در پناه او از دشمن‌ها آسیب نمی‌بینند.
اللهم عجل لولیک الفرج
و با این هدایت و نصر و ولایت، دیگر پنهان‌های وسوسه‌گر که در تو نفوذ می‌کنند و تو را از درون پوک می‌کنند، اثری ندارند. اینها چه از آدمی و چه از پری، دیگر کارآیی و نفوذ ندارند. این میکروب‌ها اگر در خون تو هم نفوذ کنند، تو را صدمه نمی‌زنند، که تو واکسینه شده‌ای و اینها را تبدیل می‌کنی؛ و این لطف اوست برای کسانی که در سورهٔ فرقان، آیهٔ هفتاد توصیفشان کرده است: (اِلّا منْ تاب وءامن و عمِل عملًا صالِحًا فاُولٓیک یُدِّلُ اللّهُ سیِّئاتِهِمْ حسناتٍ٭ ...)؛ آنها که به او بازگشته‌اند و از بن‌بست‌ها راه او را برگزیده‌اند و به او گرویده‌اند و در این مرحله حرکت کرده‌اند و حرکتشان صالح و حساب‌شده بوده است، اینها که با توبه و ایمان و عمل صالح همراه شده‌اند، حتی بدی‌هاشان تبدیل می‌شود و کثافتشان به کود باز می‌گردد؛
m_rezaei1

حجم

۶۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۶۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد