بریدههایی از کتاب منطقی بودن
۳٫۴
(۱۲)
اگر ما تنها با سخن متخصصان متقاعد شویم، یقیناً به ما خواهند گفت: هیچ سؤالی مپرس، تنها آنگونه که ما میگوییم، عمل کن.
مجتبی
۲۲. ناتوانی در مردودشماری، موجب اثبات نمیشود
واقعیت این است که هیچ دلیل محکمی در برابر یک موضع، موجب شکلگیری یک استدلال در حمایت از آن نمیشود. من نمیتوانم درستی یک چیز را تنها به این علت ادعا کنم که شما نمیتوانید اثبات کنید که من اشتباه میکنم. به گفت و گوی زیر توجه کنید:
دکتر ویلینگ: ما در جهان تنها نیستیم. من ادعا میکنم که در بخشهای بزرگی از فضا، شکل هوشمندانهای از زندگی وجود دارد.
دکتر ایبل: آیا شما دلیلی برای این ادعای خود دارید؟
دکتر ویلینگ: من دلیلی ندارم، اما آیا شما میتوانید اثبات کنید در فضا زندگی وجود ندارد؟
دکتر ایبل: نه من نمیتوانم.
محمد طاهر پسران افشاریان
پروفسور جونز میگوید برنامهٔ اوج خوب است.
پروفسور داو میگوید برنامهٔ اوج خوب است.
بنابراین، ما برنامهٔ اوج را خواهیم پذیرفت.
فرض کنیم سه پروفسوری که در اینجا از آنها نام برده شد، همه در زمینهای که برنامهٔ اوج به آن مربوط میشود، واقعاً متخصصاند. این بدان معناست که گواهی دادن آنها در این مورد معتبر شمرده میشود. اما هیچیک از این سه پروفسور هیچ دلیلی در این مورد به ما ارائه نمیدهند که چرا این برنامه خوب است. این سه پروفسور به هیچ استدلالی نمیپردازند. این برنامه صرفاً به این علت پذیرفته میشود که آنها آن را خوب میدانند.
مجتبی
اگر وسوسه میشویم که سیاه را سفید یا سفید را سیاه بنامیم، این به آن دلیل است که گاهی پیچیدگی زندگی، ما را در خود غرق میکند و در تنگنا قرار میدهد. اما ساده کردن آن با چنین شیوهای، یک واکنش معقول به یک واقعیت پیچیده نیست و موجب تحریف و تخریب آن میگردد. نتیجهٔ استدلال سادهانگارانه همیشه تحریف است.
مجتبی
مباحثه در صورتی که از کمال مطلوب برخوردار باشد، به مردم اجازه میدهد چیزی را که بر اساس شواهد درست است، ببینند. تنها نیرویی که یک مباحثهکنندهٔ صادق و درستکار میخواهد به کار ببرد، نیروی استدلال است.
هر عامل دیگری که به منظور تحت تأثیر قرار دادن مردمان، جایگزین نیروی استدلال شود، نمیتواند آنچنان که باید این کار را به انجام رساند. مردمان را میتوان وادار کرد کاری را که نمیخواهند، انجام دهند، اما نمیتوان آنها را وادار کرد به گونهای بیندیشند که خود نمیخواهند. نمیتوان آنها را مجبور به پذیرش چیزی کرد که درست است. در استدلال، اجبار و تحمیل، همواره نتیجهٔ معکوس خواهد داشت. مردم حقیقت را تنها زمانی خواهند پذیرفت که در پذیرش آن آزاد باشند و خود به این نتیجه رسیده باشند که آنچه به عنوان درست عرضه میشود، حقیقتاً درست باشد.
محمد طاهر پسران افشاریان
اطلاعاتی دیگرگون به شخصی که در نقطهٔ مقابل ما قرار دارد، ارائه دهیم که هیچ ارتباطی به موضوع مورد بحث ندارد. مغالطهٔ شاهماهی نمونهٔ دیگری از این شیوه به شمار میرود. این مغالطه با اتکا به احساس، اطلاعات دیگرگونهای ارائه میدهد که بهعمد گردآوری شدهاند تا یک شنوندهٔ خاص را تحریک کنند. دو چیز موجب میشود که این شیوه، یک مغالطه باشد: نخست آن که این امر، یک توسل مستقیم به احساس است، نه اتکا بر دلیل. دوم آن که اطلاعات ارائه شده به هیچ وجه چیزی ندارد که به موضوع مورد نظر در مباحثه مربوط باشد.
محمد طاهر پسران افشاریان
این که طرف مخالف این ادعا دلیلی ندارد، خود دلیلی برای اثبات این ادعا به شمار آمده است.
محمد طاهر پسران افشاریان
در استدلال درست، جایی برای شکگرایی وجود دارد، اما از آن باید به صورت انتخابی استفاده کرد. باید میان شکگرایی به عنوان یک حالت پایدار و دائمی که در هر حالت باید از آن پرهیز کرد و شکگرایی به عنوان واکنش مناسب، حتی ضروری در یک موقعیت مناسب، تمایز نهاد. در موقعیتهایی که به صورت موثق تردیدآمیزند، ما باید با تردید پاسخ دهیم.
مجتبی
همچنان که گفتیم، آنچه که ترکیب یافته و ساخته شده است، همیشه چیزی بیشتر از بخشهایی خواهد بود که آن را ساختهاند. به عنوان نمونه، میتوانیم بدن انسان را به عناصر شیمیایی تشکیلدهندهٔ آن تجزیه کنیم؛ اما بحث کردن در این باب که بدن انسان چیزی بیشتر از مجموعهای از عناصر شیمیایی نیست، سر فرود آوردن در برابر یک استدلال کاملاً ساده است و این خطایی است که آن را «مغالطهٔ سادهسازیگرایانه» مینامند.
محمد طاهر پسران افشاریان
اگر ما به طور طبیعی موجوداتی تجزیهکنندهایم، به طور طبیعی موجوداتی طبقهبندیکننده نیز هستیم. ما بهواسطهٔ پیوند دادن چیزها با چیزهای دیگر، بخصوص با در یک گروه قرار دادن آنها با چیزهای دیگری که با آنها مشابهاند، بهتدریج آنها را به صورت کاملتری میشناسیم
محمد طاهر پسران افشاریان
۲۲. ناتوانی در مردودشماری، موجب اثبات نمیشود
واقعیت این است که هیچ دلیل محکمی در برابر یک موضع، موجب شکلگیری یک استدلال در حمایت از آن نمیشود. من نمیتوانم درستی یک چیز را تنها به این علت ادعا کنم که شما نمیتوانید اثبات کنید که من اشتباه میکنم. به گفت و گوی زیر توجه کنید:
دکتر ویلینگ: ما در جهان تنها نیستیم. من ادعا میکنم که در بخشهای بزرگی از فضا، شکل هوشمندانهای از زندگی وجود دارد.
دکتر ایبل: آیا شما دلیلی برای این ادعای خود دارید؟
دکتر ویلینگ: من دلیلی ندارم، اما آیا شما میتوانید اثبات کنید در فضا زندگی وجود ندارد؟
دکتر ایبل: نه من نمیتوانم.
دکتر ویلینگ: آهان! این ثابت میکند که ادعای من درست است
محمد طاهر پسران افشاریان
یک غارنشین که به گمانهزنی فلسفی تمایل دارد، ناگهان این واقعیت را به یاد میآورد که تا جایی که به خاطر دارد، هر روز صبح آواز خواندن پرندگان، همواره پیش از طلوع آفتاب اتفاق میافتد. بر اساس این گواهی، با خوشحالی نتیجه میگیرد که آواز خواندن پرندگان است که هر روز موجب طلوع آفتاب میشود. به این ترتیب، او مرتکب مغالطهٔ سوء تألیف شده است.
محمد طاهر پسران افشاریان
اصطلاحی که در زبان لاتین برای این مغالطه وضع کردهاند،
«post hoc ergo propter hoc» به زبان ساده، به معنی «پس از آن، بنابراین به سبب آن» است. (این عبارت، خود یک استدلال کوچک است.) این مغالطه با اصل علیت در ارتباط است. در یک رابطهٔ علت و معلولی، علت همیشه بر معلول مقدم است؛ به این معنی که علت باید قبل از معلول، وجود داشته باشد تا آن بتواند تحقق بیابد. اما اغلب یک تقدم زمانی قابل کشف در مورد علت وجود دارد. من نخست باید فتیلهٔ دینامیت را روشن کنم (علت)؛ فتیله میسوزد و پس از زمان معینی، انفجار بزرگی اتفاق میافتد (معلول). مغالطهٔ سوء تألیف زمانی اتفاق میافتد که در واکنش به یک موقعیت که در آن رویداد خاص «الف» اتفاق میافتد و در پی آن یک رویداد دیگر، «ب»، اتفاق میافتد، ما نتیجه میگیریم که تنها بر این اساس که «الف» قبل از «ب» روی میدهد، «الف»، علت «ب» است
محمد طاهر پسران افشاریان
کلمهٔ «dilemma» (برهان ذوحدین) در زبان انگلیسی از دو کلمهٔ یونانی میآید که در مجموع، تقریباً به معنی «دو امکان» و «دو احتمال» است. در زندگی دو حالت «این» یا «آن» وجود دارد؛ دو وضعیت که در آنها تنها دو امکان و دو احتمال وجود دارد. همچنین وضعیتهایی نیز وجود دارند که در آنها چند امکان و چند احتمال پیش روی ما موجود است. من زمانی که در وضعیتی قرار میگیرم که متضمن چند امکان و احتمال است و تلاش میکنم شما را متقاعد کنم که تنها دو احتمال وجود دارد، مرتکب مغالطهٔ برهان ذوحدین میشوم. برهان ذوحدین به این علت اشتباه است که انحراف از حالت واقعی امور را نمایش میدهد. این مغالطه در پی آن است که یک مفهوم نادرست از ضرورت را در شنوندگان بیافریند تا آنها را وادارد یکی از دو احتمالی را که بهکاربرندهٔ این مغالطه با دقت انتخاب کرده است، انتخاب کنند
محمد طاهر پسران افشاریان
زبان خود را برای مخاطبان خود آمادهٔ کار کنید. اگر شما یک فیزیکدان هستید که دربارهٔ اصل نامعلومی با فیزیکدان دیگری در یک کنفرانس تخصصی بحث میکند، باید بتوانید زبان فنی خاص حرفهٔ خود را آزادانه به کار ببرید؛ اما اگر از شما خواستهاند آن اصل را برای گروهی که فیزیکدان نیستند، توضیح دهید، شما باید واژگان مورد استفادهٔ خود را تنظیم کنید و موضوع مورد نظر خود را با زبان معمولی ارائه دهید. زبان فنی یا خاص را صرفاً برای تحت تأثیر قرار دادن مردم به کار نبرید. آنچه اهمیت دارد، ایجاد ارتباط است. در هر دو مورد باید از زیادهروی بپرهیزید؛ پایینتر از حد فهم مردمان و بالاتر از حد فهم آنان سخن نگویید.
احسان رضاپور
شکگرایی به عنوان یک گرایش پایدار و دائمی و یک دیدگاه فلسفی، مهلک است. این نوع شکگرایی فرایند استدلال را، حتی پیش از آن که آغاز شود، مختل میکند و آن را به یک فرایند مغالطهگری تبدیل میکند.
مجتبی
یکی از اشکال مغالطهٔ مصادره به مطلوب، «دور» است که «دور باطل» یا «دور و تسلسل» نیز نامیده میشود. نخست، یک گزارهٔ «الف» به عنوان مقدمهٔ پشتیبان برای مقدمهٔ دیگر «ب» به کار رفته است؛ سپس این فرایند برعکس شده و چیزی که ابتدا مقدمهٔ «الف» بود، اکنون نتیجه میشود و نتیجهٔ اصلی «ب»، به عنوان مقدمه عمل میکند. استدلال زیر را در نظر بگیرید (من چنین استدلالهایی را برای آن که مشخص باشند، «استدلال معکوس» مینامم)، در یک کتاب میخوانیم:
الف) از آنجا که انسانها وجودهایی کاملاً مقیدند
ب) آنها ارادهٔ آزاد ندارند.
چند صفحه بعد در همین کتاب میخوانیم:
ب) با فرض این واقعیت که انسانها فاقد ارادهٔ آزادند
الف) نتیجه میگیریم که آنها در آنچه میکنند، کاملاً مقیدند.
محمد طاهر پسران افشاریان
مغالطهٔ یاد شده را به سادهترین شکل، به این صورت میتوان بیان کرد: «انجام دادن این کار درست است، برای آن که پیش از این نیز انجام داده شده است.» جاهای خالی را میتوان با انتخابهایی از یک مجموعهٔ کامل از رفتارهای انسان ـ از رفتارهای بیضرر او گرفته تا جرمها و جنایتهای بسیار بزرگ ـ پر کرد. دلیلی که در پشت این استدلال وجود دارد، بر این فرض متکی است که سابقه داشتن، بهتنهایی کاری را که در آینده انجام میگیرد، توجیه میکند. اما سابقه داشتن، خود به صورت قطعی توجیه کافی برای عمل فراهم نمیسازد. این واقعیت که یک عمل را دیگران انجام دادهاند، تنها از لحاظ تاریخی حائز اهمیت است. در تصمیم بر تناسب آن، ما باید توجه خود را بر ماهیت خود عمل متمرکز کنیم. تمامی اینها بدیهی است. صفحات تاریخ آکنده از نمونههای بسیاری از این مغالطه است که اغلب در بالاترین مراتب انجام گرفته است. «نخست آنها آن کار را انجام دادند؛ بنابراین، درست است که ما نیز همان کار را متقابلاً در برابر آنها انجام دهیم.» اما اگر انجام دادن آن کار در مورد آنها نادرست بود، زمانی که ما مرتکب آن میشویم، درست نخواهد بود.
محمد طاهر پسران افشاریان
این که بیشتر مردم در یک اجتماع معین، یک دیدگاه خاص در باب یک موضوع خاص را نگاه میدارند، آگاهی جامعهشناختی جالب توجهی است، اما این هرگز لزوماً به معنی درست یا نادرست بودن موضوع مورد نظر نیست. ممکن است بیشتر مردم خطا کنند. همچنین ممکن است خطا نکنند. مغالطهٔ مردمسالارانه مبتنی بر این پندار است که تنها این واقعیت که بیشتر مردم باور میکنند قضیهٔ «الف» درست است، میتواند دلیل کافی باشد برای آن که نتیجه بگیریم قضیهٔ «الف» درست است.
اگر بیشتر مردم در یک جامعه دارای این دیدگاهاند که سیاه، سفید است و سفید، سیاه است، باید گفت وای بر اعتقاد بیشتر مردم آن جامعه. این که چیزی سیاه یا سفید باشد، یک مقولهٔ ذهنی نیست، بلکه یک واقعیت عینی است. باید تصدیق کرد که در یک سطح احساسی، مغالطهٔ مردمسالارانه ممکن است بسیار متقاعدکننده باشد. همچنان که بسیاری از شخصیتهای بزرگ تاریخی دریافتهاند، زمانی که تودهٔ مردم سیاه را سفید و سفید را سیاه میشمارند، در برابر آنها ایستادن آسان نیست.
محمد طاهر پسران افشاریان
۱۱. مغالطهٔ تعصب
دوباره تکرار میکنم که به این قاعدهٔ مهم توجه داشته باشید: ما در مباحثه به استدلال پاسخ میدهیم، نه به شخصی که در پشت آن استدلال قرار دارد. زمانی که استدلال را نادیده میگیریم و عمداً به شخصی که عهدهدار آن استدلال است، حمله میکنیم، این قاعده نقض میشود. هنگامی که این امر اتفاق میافتد، ما مرتکب مغالطهٔ تعصب میشویم. (Ad hominem در لاتین، به معنی «در مقابل شخص» است.) فشار این عمل غیرمنطقی، اطلاعات منفی معینی را دربارهٔ زندگی شخص مخالف، عمومی میسازد، هرچند به موضوع مورد بحث نامربوط باشد. این مقوله، در واقع یک ارزیابی ارزشی است. قصد کسی که مرتکب این مغالطه میشود، آن است که توجه مخاطب را از بحث منحرف سازد؛ معمولاً به آن علت که تنها میخواهد طرف مقابل را شکست دهد.
محمد طاهر پسران افشاریان
حجم
۱۸۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۵۱ صفحه
حجم
۱۸۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۵۱ صفحه
قیمت:
۲۹,۰۰۰
۲۰,۳۰۰۳۰%
تومان