آیا هر روز، در این دنیای فاسد و رو به زوال تابوتها را نمیبینیم؟
درژاوین
BookishFateme
این دنیای هوسباز آنچه را در تئوری به ما امکان انجامش را میدهد، در عمل بر آن میتازد و از ما میربایدش. خنده تمسخرآمیزش دیر یا زود بر تو غلبه میکند و روح پرشورت را در برمیگیرد، طوری که سرانجام از این عشق پرشور احساس شرم میکنی.
pejman
اگر بهتر از مرا پیدا کنی / فراموشم خواهی کرد.
اگر از من بهتر نباشد / همیشه به یادم خواهی بود.
ترانه عامیانه
نَعیمک
مواقعی که نمیتوانیم برای تبرئه خود دلیلی بتراشیم، ضربالمثلهای اخلاقی چقدر سودمند میشوند.
نَعیمک
من در پاریس هستم.
اینجا انسان تنها نفس نمیکشد، بلکه زندگی میکند.
Naarvanam
پوشکین میگوید:
دانش و هنر از هر سرزمینی که برخیزد و متعلق به هر قومی که باشد، از آن همه جهانیان است.
Naarvanam
در آن روزگار همه چیز را به بهای ارزان میخریدند و با قیمت بالا میفروختند. مباشری وجود نداشت. کدخدایان آزارشان به کسی نمیرسید. مردم زیاد کار نمیکردند و در ناز و نعمت به سر میبردند. چوپانها گلههایشان را بدون زحمت میچراندند. البته زیاد هم نباید فریب این تصویر دلفریب را خورد. در اندیشه و حسرت قرون طلایی بودن، از ابتدای بشریت تنها دلیل بر آن است که آدمیان هیچگاه از زمان حالشان راضی نبودهاند، به آینده نیز امید چندانی نداشتهاند و همیشه در تصورشان به لحظات غیر قابل برگشت رنگ و لعاب میبخشیدهاند.
هادی